عطنا - خاویر هرناندز ایرانشناس اسپانیایی مقیم تهران و از مدرسان ادبیات اسپانیایی در دانشگاه علامه طباطبائی توانسته دکترای خود را از دانشگاه علامه طباطبائی دریافت کند و در رساله دکترای خود تشریح کرده که سندباد نامه که کتابی دارای حکایتهای پندآموز با موضوع آداب کشورداری و نحوه رفتار با رعیت است، در اصل مربوط به دوره اشکانیان بوده و کتابی اصالتاً ایرانی محسوب میشود که به زبان پهلوی نوشته شده بود.
در همین رابطه عطنا گفتگویی با خاویر هرناندز داشته که در ادامه می خوانید.
لطفاً در مورد موضوع پایاننامه خود و چرایی انتخاب آن صحبت کنید.
سندباد نامه کتابی است که تصور می شود در قرن هشتم هجری از طریق متون ترجمه شده عربی به فارسی نوشته شده؛ درحالیکه این کتاب اصالتاً ایرانی است و به احتمال زیاد در دوره اشکانیان نگاشته شده است. این کتاب بعد از اسلام ابتدا به عربی ترجمه شده و سپس از عربی به زبانهای دیگر برگردانده شده است.
در ادبیات اسپانیایی متنی به نام سندباد نامه وجود دارد که خیلی کم شناخته شده است و به زبان اسپانیایی ابتدایی نوشته شده، من این متن را به زبان فارسی ترجمه کردم و این سندباد نامه اسپانیایی را با متون دیگر از قبیل ترجمه سریانی، عبری و یونانی و همچنین سندباد نامه فارسی نوشته ظهیری سمرقندی مقایسه کردم.
تا اواخر قرن نوزدهم دانشمندان اروپایی فکر میکردند سندباد نامه از متون سانسکریت در آخرین دوره ساسانیان به زبان پهلوی ترجمه شده، در حالی که امروزه میدانیم که به احتمال زیاد این کتاب فارسی است و به زبان فارسی و تحت تأثیر ادبیات یونانی نوشته شده است.
در دوره اشکانیان ادبیات یونانی تأثیرگذاری زیادی بر ادبیات فارسی داشت و تعداد زیادی از متونی که به زبان فارسی یا پهلوی اشکانی نوشته شده بودند به امروز نرسیدند، اما این متن اسپانیایی برخلاف متن فارسی که امروزه وجود دارد و نسبتاً خیلی دیر ترجمه و همچنین اسلامیزه شده، اصیلتر مانده است.
متن اسپانیایی خیلی قدیمی است و در حال صحبت با یکی از انتشاراتیها هستم تا متن ترجمه شده در اختیار ایرانیان قرار بگیرد، همچنین متن ظهیری سمرقندی را هم به اسپانیایی ترجمه کردهام. علاوه بر این بر روی متون عبری، یونانی و سریانی هم کار کردم، و توانستم بخش زیادی از متن سریانی را آوانگاری و ترجمه کنم.
در دورهای که مشغول نگارش رساله بودم با کتابخانه شرقی برلین در آلمان تماس گرفتم چون سندباد نامه سریانی در آنجا نگهداری میشود و آنها میکروفیلم متن را برای من ارسال کردند و من فقط نکاتی که برای مقایسه با متون فارسی و اسپانیایی برجسته بودند را ترجمه کردم. اما همچنان روی متن سریانی کار میکنم تا شاید در سال آینده بتوانم کل متن را به فارسی ترجمه کنم.
نحوه آشنایی و علاقهمندی شما به زبان فارسی از کجا شکل گرفت و چرا دانشگاه علامه طباطبائی را برای تحصیل انتخاب کردید.
من پیشتر فیزیک خوانده بودم اما همیشه به زبانهای خارجی و فلسفه علاقه داشتم، زمانی که فارغالتحصیل شدم تصمیم گرفتم عربی بخوانم و توانستم لیسانس و فوقلیسانس زبان عربی و اسلامشناسی را از اسپانیا بگیرم و به عنوان مترجم آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی، عربی و کاتالانی فعالیت کنم.
به مرور به سراغ زبان فارسی رفتم، شاعرانی که شعرهای آنها به اسپانیایی و آلمانی ترجمه شده بودند از قبیل مولانا و حافظ را خواندم و بسیار برای من جالب بود و تصمیم گرفتم زبان فارسی را فرا بگیرم در حالی که در آن زمان در اسپانیا کرسی ادبیات فارسی نبود، البته امروزه هم متأسفانه این کرسی وجود ندارد.
یک کشیش فرانسوی چند سال پیش یک کتاب دستور زبان جامع از زبان فارسی را به زبان فرانسوی نوشته بود و من آن کتاب را خواندم و همیشه در بارسلون با ایرانیان در تماس بودم تا بتوانم زبان فارسی را بهتر یاد بگیرم، به این شکل بود که زبان فارسی برای من جذاب شد و به مرور توانستم به این زبان صحبت کنم، همچنین در مورد ایرانشناسی تحقیق کردم و تصمیم گرفتم در آینده که ایرانشناسی در اسپانیا راه اندازی میشود به ایران برای خواندن ادبیات فارسی سفر کنم، البته در ابتدا از طرف اسپانیا من بورسیه شده بودم که به آلمان بروم و در یکی معروفترین دانشگاههای برلین که دپارتمان ایرانشناسی بسیار خوبی دارد ادبیات فارسی بخوانم، اما در آخرین لحظه تصمیم گرفتم به ایران سفر کنم.
در اسپانیا که بودم تقریباً تمامی کتابها و مقالات دکتر سیروس شمیسا و همچنین دکتر جلالالدین کزازی و دکتر حمیدیان که از اساتید علامه طباطبائی هستند را خواندم.
بالاخره تصمیم گرفتم به ایران سفر کنم و در دانشگاه علامه طباطبائی فارسی را فرا بگیرم اما زمانی که وزارت علوم من را بورسیه کرد، به من اعلام کردند که باید در دانشگاه تهران یا دانشگاه تربیت مدرس تحصیل کنم ولی من خواستم که با ایرانیها در دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل کنم که بالاخره این اتفاق افتاد و من دکترای ادبیات فارسی خود را در دانشگاه علامه طباطبائی خواندم. در این دانشگاه با اساتید بسیار خوبی از جمله دکتر حسنزاده، ایران زاده و وفایی و همچنین در زمینه فلسفه با دکتر انوری آشنا شدم.
در زمان انتخاب موضوع پایان نامه خود، توافقی میان دانشگاه علامه طباطبایی و اسپانیا منعقد شد و من موضوعی مرتبط با ادبیات فارسی و همچنین ادبیات اسپانیایی را انتخاب کردم، بنابراین توانستم هم از طرف دانشگاه علامه طباطبایی دکترای ادبیات فارسی را دریافت کنم و همچنین از طرف دانشگاه اتونوما مادرید نیز دکترای ادبیات اسپانیایی کلاسیک را بگیرم، به قول ایرانیها با یک تیر دو نشان زدم!
برخی از کشورهای همسایه ایران تلاش میکنند تا مفاخر ارزشمند ایرانی را سرقت و زبان فارسی را تضعیف کنند، به نظر شما با این کشورها چگونه باید مقابله کرد؟
برای شناخت میراث فرهنگی ایران در خارج باید تلاش بیشتری صورت بگیرد، باید کاری کنیم که ایرانشناسی به صورت جدی در کشورهای اطراف ایران و همچنین کشورهای غربی معرفی شود. ایران برای متخصصان تاریخ، زبانشناسان، ادیبان و منتقدان ادبی میدانی است که هنوز فضای کار بسیار زیادی وجود دارد.
متأسفانه نمیتوان در هیچکدام از دانشگاههای اسپانیا ادبیات فارسی و مطالعات ایرانی خواند، برای اینکه این امر محقق شود باید دولت اسپانیا با دولت ایران همکاریهایی که عاری از تاثیرات سیاسی باشد انجام دهد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: