عطنا - با تأمل در تعريفهايي كه تاكنون از قدرت نرم ارائه شده و نيز درك صحيح از تفاوت ماهيتي قدرت سخت و نرم، ميتوان به تمايز آن دو پي برد.
ماهيت قدرت سخت، ساخت سلسلهمراتبي مبتني بر واقعيتهاست، ولي ماهيت قدرت نرم، ساخت انتزاعي مبتني بر ارتباط متقابل است. در بررسي شاخصهاي قدرت به طور كلي، و قدرت نرم به طور اخص ميتوان ميان مؤلفههاي مادي و معنوي، تفكيك و تمايز قائل شد. مؤلفهها و عوامل مادي شكلدهنده قدرت عبارت است از: منابع زيرزميني، تكنولوژي به ميزان جمعيت و نيروي انساني، شمار نيروي نظامي، وسعت سرزمين، آب و هوا، نوع زمين، موقعيت دسترسي به دريا يا مجاورت با كشورها، ظرفيت صنعتي، ترابري و ارتباطات، تأسيسات نظامي و انتظامي و... . همچنين مؤلفههاي كيفي و عوامل شكلدهنده معنوي قدرت عبارت است از: ارزشها، نوع حكومت، نوع ارتباط حكومت، استعدادهاي علمي، اخلاق اجتماعي، اطلاعات و آگاهيها، خود رهبري و روحيه ملي و... . افزون بر اين، برخي عوامل سياسي، از جمله ثبات سياسي، نوع رژيم، اعتبار ملي و رهبري، از مؤلفههاي اصلي قدرت نرم به شمار ميآيد.
در بررسي شاخصهاي قدرت نرم از نگاه ديگر ميتوان به اركان قدرت نرم توجه كرد. در اين فرآيند، دستكم سه ركن اصلي و مهم براي آن قابل شناسايي است:
يك ـ باورها و ارزشها
باورها عبارتاند از: «ايمان و اعتقادي كه به وجه از واقعيت داريم و آن را حقيقتي آزمودهشده و دانسته ميپنداريم. افراد بر اساس باورهاي خود، ترجيحاتشان را متناسب با ارزشهاي خويش، نظم و نظام ميبخشند. امتيازهايي كه از ارزشها، هنجارها و الگوهاي اجتماعي و از بسترهاي ويژه تاريخي، اجتماعي، اقليمي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي سرچشمه ميگيرد، جوهره قدرت نرم را تشكيل ميدهد».
دو ـ اعتماد
«اعتماد كه جانمايه سرمايه اجتماعي است، يكي ديگر از اركان قدرت را شكل ميدهد. اعتماد اجتماعي بر انتظارات و تعهدات اكتسابي و تأييدشده به لحاظ اجتماعي دلالت دارد، كه افراد منتسب به يكديگر و در برابر سازمانها و نهادهاي مربوط به زندگي اجتماعيشان دارند. اعتماد، عملي دو طرفه است و انديشمندان آن را به سه دسته تقسيم كردهاند: اول، اعتماد عمومي كه به كليت جامعه بازميگردد. اعتماد عمومي، آمادگي بالقوه شهروندان براي همكاري با يكديگر و نيز آمادگي آنها را براي وارد شدن در كوششهاي مدني نشان ميدهد. دوم، اعتماد دانشپايه كه ميتواند در هر جامعهاي وجود داشته باشد و مبناي آن دانش است. سوم، اعتماد ويژه كه به وجود اعتماد ميان تعداد اندكي از افراد اشاره دارد».
سه ـ اعتبار
ضلع ديگر قدرت نرم، اعتبار است. اعتبار و پرستيژ، همواره مدنظر قدرتها بوده است. ازاينرو، انديشمندان روابط بينالملل، آن را يك منبع مستقل قدرت برميشمارند. البته اعتبار ناشي از عوامل گوناگوني، از جمله حسن انجام وظايف، كارآمدي و... است. ناي در اين خصوص ميگويد: «اعتبار، يك منشأ تعيينكننده و يك ركن با اهميت قدرت نرم شمرده ميشود. از نظر وي، شهرت يا اعتبار، اهميت بيشتري حتي در مقايسه با گذشته پيدا كرده است».
مبارزات سياسي بر سر به وجود آوردن و از بين بردن اعتبار رخ ميدهد. دولتها نهتنها با ديگر دولتها بر سر اعتبار رقابت ميكنند، بلكه اين كار را با بهرهگيري از گستره وسيعي از بديلهاي گوناگون، شامل رسانههاي خبري شركتها، سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي بينالمللي در مجامع علمي صورت ميدهند. از مجموع آنچه گفتيم، ميتوان مهمترين و برجستهترين ويژگيهاي قدرت نرم را به عنوان شاخصهايي براي درك و شناخت ماهيت و اثرگذاري آن در فرآيند اِعمال قدرت با رويكرد نرم بازشناخت:
اول ـ قدرت نرم نه زور است و نه پول؛
دوم ـ در آن روي ذهنيتها سرمايهگذاري ميشود؛
سوم ـ از جذابيت براي ايجاد اشتراك بين ارزشها سود جسته ميشود؛
چهارم ـ از الزام و وظيفه همكاري براي رسيدن به همه خواستها بهره ميگيرد؛
پنجم ـ به آن دسته از قابليتها و تواناييهايي گفته ميشود كه با بهكارگيري ابزاري چون فرهنگ، آرمان يا ارزشهاي اخلاقي، به صورت غيرمستقيم بر منافع يا رفتارهاي ديگران اثر ميگذارد؛
ششم ـ تبليغات سياسي نيست؛
هفتم ـ مباحث عقلاني و ارزشهاي عموم را دربرميگيرد؛
هشتم ـ هدف آن، اثرگذاري بر افكار عمومي خارج و داخل كشور است.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: