عطنا - در آینده، سامانههای نظامی طوری برنامهریزی میشوند که بتوانند هدف و زمان شلیک را تعیین کنند. در جنگهای آینده، انسانها هوش سیاسی مبتنی خود را روی ظرفیتهای پردازشی سیلیکونی ماشین پیاده میکنند و ظرفیت اخلاقی مهمی را تفویض میکنند – یعنی توانایی تعیین دوست و دشمن. پیدایش زیردریاییهای رباتیک و سامانههای پدافندی موشکی که بهطور خودگردان کار شناسایی، هدفگیری، شلیک و هدایت مهمات را انجام میدهند، ما را از آستانهٔ مذکور عبور داده است.
در واقع میتوان گفت که انسان مسئولیت و تصمیم جنگی را مدتها قبل در جنگ جهانی دوم به ماشینها واگذار کرد – زمانی که بریتانیاییها از رادار برای شناسایی علائمی استفاده کردند که انسانها قادر به ادراکشان نبودند. هدف از این کار شناسایی هواپیماهای خودی و غیرخودی بود. این جابهجاییها و تغییرات در برداشت انسان در دههٔ هشتاد تشدید شد – وقتی موشک ضد کشتی خودهدایتشوندهٔ هارپون[1] نیروی دریایی ایالاتمتحده بهصورت خودگردان یک کشتی خودی را بهاشتباه هدف قرار داد و یکی از خدمههای آن را به قتل رساند.
امروز پهپادهایی توسعه پیدا میکنند که میتوانند مساحت گستردهای را پویش کنند و دربارهٔ گزارش تصویری که به خلبانها ارائه میدهند خودشان تصمیم بگیرند؛ یعنی پهپادها تصمیم میگیرند چه دادهای ممکن است حاوی شواهد حضور دشمن باشد. براساساین، میتوان اینطور گمانهزنی کرد که لشکر کاملاً خودگردان پهپادها، جنگجوهای رباتیک و محیطهای نبرد «یکپارچهٔ» انسان و هوش مصنوعی در آیندهٔ نزدیک محقق خواهند شد. متخصصان معتقدند که لشکرهای رباتیک مبتنی بر هوش مصنوعی در عرض یک دههٔ آینده راهشان را به میدان نبرد پیدا خواهند کرد. برخی تحلیلگران اشاره میکنند که این روند در نهایت به ایجاد لشکر بدون انسان منجر میشود.
سامانههای رسانهای نقش اساسی در ساخت سامانههای تسلیحاتی مجهز به هوش مصنوعی ایفا میکنند تا انتخاب و حذف اهداف نظامی بهینهتر شود. فناوریهای رسانهای در بطن پیشرفتهای اخیر در حوزهٔ نظامی قرار دارند. انقلاب در امور نظامی باعث شده است محاسبات، وسایل نقلیهٔ بدون سرنشین، تسلیحات هوشمند، سامانههای پدافند موشکی خودگردان و هوش مصنوعی در خط مقدم راهبرد نظامی نسل بعد قرار بگیرند. استراتژیستهای نظامی ایالاتمتحده تأکید میکنند که تمرکز بر فناوریهای مخفیانه و نقطهزن مجهز به محاسبات شبکهای و ماهوارهٔ تعیین موقعیت جغرافیایی، مسیر حفظ برتری این کشور را هموار میکند. کل این پیشرفتها بر فناوری رسانهها استوارند. منظور از فناوری رسانهها، فناوریهایی است که تنظیمات متفاوتی از محور زمان و فضا ارائه میدهند و از ظرفیتشان برای گزینش، ذخیره و پردازش اطلاعات سود میبرند. از این نظر، سامانهٔ F-35 یک کامپیوتر است که بال دارد.
سؤالی که در این فصل مطرح میشود این است که چگونه میتوان فرآیند شناسایی دوست از دشمن را تنظیم و خودکار کرد. متخصصان بر این باور هستند که میتوان با تکیه بر عواملی مانند تکرار، اعتماد، ویژگیهای مشترک، ظرفیتهای ادراکی مشترک و قطعیت علائم، قالبی یکدست ساخت و آن را خودکار کرد. این کار به ساخت رسانهٔ شناسایی دشمن منجر میشود. در منطق اجرای نامتمرکز، مأمورهای تاکتیکی خودگردان طوری برنامهریزی میشوند که برای خودشان فکر کنند و به تغییرات در محیط نبرد بهصورت بیدرنگ پاسخ دهند. گفته میشود که راهبرد نظامی ایالاتمتحده از ساختار کنترل و فرماندهی مرکزی به ساختار بسیار سیار و انعطافپذیر رسیده است.
جنگهای آینده شاهد تشدید نقشآفرینی رسانهها خواهد بود. فناوری رسانهای، رقابت بین قدرتهای نظامی را تشدید خواهد کرد. این تشدید رقابت شامل یکپارچهسازی هوش مصنوعی با رمزنگاری، امنیت سایبری، کنترل و فرماندهی و جنگ پهپادی میشود.
[1] Harpoon
نویسنده: سعید شکوهی، برگرفته از کتاب
Jeremy Packer and Joshua Reeves, “Killer Apps: War, Media, Machine”, Duke University Press, 2020
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: