عطنا - عباسعلی رهبر، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در این یادداشت از ضرورت رویکرد شناختی در تحلیل سیاسی و جنگ هیبریدی نوشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
"علوم و فناوریهای شناختی" به عنوان یکی از دانشهای نوین عصر حاضر، حوزهای است میانرشتهای که سعی بر کشف اسرار مغز، ذهن و کارکردهای شناختی انسان دارد تا به او در استفاده بهینه از این ودیعه الهی و بهبود کیفیت زندگیاش کمک کند. علوم شناختی، در تعامل رشتههای علوم اعصاب، روانشناسی، زبانشناسی، مردمشناسی، علوم تربیتی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن پدید آمده است و علاوه بر تحقیقات پایه در زمینه مغز و کارکردهای شناختی انسان، درصدد توسعه فناوریهایی است که در رفع کاستیهای ذهن و مغز و تقویت قوای شناختی او مؤثر افتد.
آنچه در علوم شناختی مورد بررسی قرار میگیرد ذهن، شناخت و هوش در انسان و سایر اشیا یا پدیدههای ذهنمند است. اشیای ذهنمند، یک عنوان فراگیر است که در بر دارنده هر نوع موجودی میباشد که میتواند فکر کند، محاسبه نماید، احساس کند، تصمیم بگیرد و رفتار هوشمند داشته باشد. بنابراین حیوانات، ماشینها یا رباتها نیز میتوانند در این تعریف گسترده قرار بگیرند.
با توجه به ماهیت بین رشتهای بودن علوم شناختی، میتوان در امر تحلیل و تصمیم سیاسی در علم سیاست و دانش سیاسی هم از آن بهره گرفت به گونهای که علوم شناختی، در توانایی تصمیمگیری، رهبری، ارتباطات و مذاکرات، نقش مهمی دارد و توانمندی فرد و نهاد سیاسی تصمیمگیری را بالا میبرد.
تحلیل سیاسی شناختی روشمند، مدلی از تحلیل سیاسی است که سلیقهای و گروهگرای متعصب نبوده و خطاها و هالههای شناختی دخیل در تحلیل و تصمیم سیاسی را با استفاده از ابزار و فهم درست از لوازم تحلیل سیاسی شناسایی میکند. ذهن سیاسی تحلیلگر با تأثیر از محاسبات هوشمند مغز میتواند هم پدیدههای سیاسی را صحیح و جامع بشناسد و هم اینکه در فضای غبارآلود سیاستزدگی و درهمآمیختگی منفعت شخصی و مصلحت عامه و التقاط حق و باطل، گرفتار حیرت و ابهام در تشخیص و تصمیم درست نگردد.
با پیروزی انقلاب و آغاز تغییر و تحولات گسترده در ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور، میزان مشارکت مردم و اعتماد متقابل دولت و مردم، تقویت سرمایه اجتماعی در جامعه برای آغاز حرکتی نوین در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور شروع شد. اما نکته مهمی که باید در نظر داشت بعد از انقلاب اسلامی و با گذشت چهار دهه از آن با توجه به رشد سریع جمعیت، دگرگونی در ساختار سیاسی ـ اجتماعی جامعه، توسعه غیرمتعارف و تحولات در عرصه جهانی (در قالب جهانی شدن) و نحوه مدیریت سیاسی بعضی از کارگزاران موجبات بروز مسائل جدی در حوزه امور سیاسی شده است. در کنار عوامل ذکر شده نباید از جنگ هیبریدی ـ شناختی دشمن با ابزار فناوری نوین فریبگر غافل شد. جنگهایی که در عرصههای تجزیهطلبی، کودتا، ترور، نظامیگری، اقتصادی و تحریم و نفوذ و از همه مهمتر ایجاد شبهه و روایت حقنما از انقلاب اسلامی بوده است.
لذا با استفاده از مدلهای جدید تحلیل سیاسی در قالبی چون مدل تحلیل شناختی میتوان در عرصه روشنگری و تحلیل واقعی و روشمند گام برداشت. آنچه اهمیت این کاربست تحلیل را مضاعف میکند مربوط به فهم درست و کامل جنگ هیبریدی ـ شناختی دشمن علیه مردم ایران مقتدر است. در مدل تحلیل هیبریدی ـ شناختی در کنار مؤلفههای مؤثر فیزیکی و عینی، امر متافیزیک و سنتهای الهی مورد توجه جدی در نظام معنایی تحلیل هیبریدی ـ شناختی خواهد بود.
از طرفی با توجه به گستره چشمگیر منابع و رسانههای خبری و تحلیلی که بعضی از آنها میکوشند رویدادها و پدیدهها را از زاویه منافع و مناسبات سیاسی خود تحلیل کنند، تحلیل سیاسی مبتنی بر رویکرد شناختی در فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی ضروریتر از گذشته به نظر میرسد. در تحلیل هیبریدی ـ شناختی، اخلاق و استدلال به همراه زبان اقناعی و روشنگر در کنار درک خطاهای شناختی جایگاه ویژهای در حل مسائل امروز ما دارد.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: