عطنا - ترکیه در کنار چالش هایی که برای ایران با هدف تحقق امپراتوری خیالی تورانی در قفقاز ایجاد کرده، تلاش دارد در افغانستان هم این روند را ادامه دهد.
نگاهی جامع به این کشور و حضورش در منطقه نشان می دهد اگرچه تاکنون اقدامات ترکیه شکست خورده است و این رویا به باتلاقی برای ترکیه تبدیل شده، اما مرور تلاش ترکیه برای نفوذ به ما نشان دهد ایران با چه رقیب مکاری در منطقه مبارزه کرده و میکند.
اگر بخواهیم به گذشته سابقه نفوذ ترکیه در افغانستان نگاهی بیاندازیم باید به سالهای ابتدایی جنگ جهانی اول برگردیم.در آن زمان کابل از امپراتوری عثمانی حمایت کرد و این شروع روابط این دو کشور در عصر جدید است.در دوران معاصر، این روند گسترش پیدا کرد؛ بهطوری که آنکارا همواره سعی کرده است در جهت افزایش نفوذ خود در آسیای مرکزی، به تحولات افغانستان بیاعتنا نباشد و همواره نقش و جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر مؤثر در صحنه سیاسی این کشور حفظ کند.
با حملۀ ارتش سرخ به افغانستان در سال ۱۹۷۹ ترکیه در جبهۀ مخالف قرار گرفت و در ادامۀ جنگهای داخلی این کشور از جبهۀ شمال و حزب جنبش ملی بهرهبری عبدالرشید دوستم، از رهبران ازبکتبار حمایت کرد. بعد از تغییر حکومت ایران، ترکیه به سرعت سعی کرد به جایگاه خود در زمان امپراتوری عثمانی برسد. به همین دلیل به سمت رقابت و مهار 3 قدرت منطقه ای ایران، عراق، مصر حرکت کرد.
سرنوشت عراق و مصر به علت دنباله روی از سیاست های آمریکا در تاریخ مشخص است. اما برای مهار ایران که روز به روز بعد از جنگ تحمیلی قدرتمند تر میشد ترکیه تصمیم گرفت ابتدا با محور غرب معامله کند و سپس به سراغ ایران بیاید.در اصل سیاست ترکیه بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه از برخورد مستقیم به برخورد نیابتی تبدیل شد و به همین دلیل حضور در اطراف ایران به اولویت ترکیه تبدیل شده بود.
البته قبل از آن ترکیه اولین کشور مسلمان بود که به علت عضویت در ناتو در افغانستان نیروی نظامی پیاده کرده بود و بنا بر منافع خودش نیاز داشت جایگاه خود را در شمال افغانستان تثبیت کند زیرا در آنجا با کشورهای متحد خود در بخش پروژه 6 کشور و یک دولت یا همان ارتش توران هم مرز می شود و میتوانست از منافع افغانستان برای نفوذ در بخش کریدور جدید تورانی استفاده کند.
قبل از حمله آمریکا به افغانستان حضور تاثیر بخش ترکیه در این کشور تنها به دخالت در بخش اختلافات بین المللی افغانستان با کشورهای همسایه محدود بود. به عنوان مثال در اختلافات سال 60 هجری شمسی ایران با افغانستان ترکیه نقش فعالی را بازی میکرد.در نوامبر ۲۰۰۱ میلادی، ترکیه به مبارزات نظامی تحت رهبری آمریکا در افغانستان پیوست و تا قبل از تسلط دوبارۀ طالبان بر این کشور،در کنار واشنگتن، به آموزش و تعلیم نظامیان افغان مشغول بود.
عمده دلایل حضور ترکیه در افغانستان عبارتند از:1)مهار قدرت ایران در مرزهای شرقی این کشور و جلوگیری از قدرت گرفتن نیروهای تحت رهبری ایران2 )علاقه ترکیه به حضور اقوام ترک از جمله ترک های قوم هزاره است که گرچه شیعه هستند ولی این برای دولت متعصب اهل سنت آنکارا چندان مهم نیست، زیرا آنها ۱۰ درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند. در مجموع، مردم ترک ۲۱ درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند و همین محملی برای نشر عقاید نژادپرستانه پانترکی است. 3)مساله پناهندگان است. اتحادیه اروپا مقصد اصلی مهاجران افغان است که عمدتا از ترکیه برای حضور در اتحادیه اروپا عبور میکنند و این تبعات بدی را برای ترکیه ارمغان آورده است. 4)اردوغان به دنبال ابزاری برای تحکیم قدرت داخلی خود در آستانه انتخابات سال ۲۰۲۳ و فرصتی برای ایفای نقش در عرصه بین المللی است و قصد دارد خود را به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای وجهانی معرفی کند.
در طی قرن گذشته ترکیه میزان 1.100 میلیون دلار به افغانستان کمک مالی کرده است. حضور ترکیه بیشتر در مناطق شمالی افغانستان است، در مناطقی که مرز مشترک با ازبکستان،ترکمنستان و تاجیکستان دارد و این کشور تلاش میکند از این نقطه به جغرافیای گستردهای وارد شود که جهان خیالی ترک را نیز در بر میگیرد.
مزیت جغرافیایی حضور ترکیه در افغانستان ممکن است راه را برای آنکارا در جهت توسعۀ روابط نزدیکتر و استراتژیک با این کشورها تسهیل کند.چنین نزدیکیای، هم از نظر تاریخ و فرهنگ مشترک و هم از نظر سیاسی و اقتصادی، برای ترکیه بسیار سودمند خواهد بود؛ بهویژه با رویای ایجاد کریدور نخجوان-باکو پس از تحولات قرهباغ و ارتباط ترکیه با کشورهای ترک،نیاز به حضور در افغانستان بیشتر از پیش حس میشود.
نقطه اوج فعالیت ترکیه در افغانستان بحث مدارس ترک زبان در شمال افغانستان است.در اصل این مدارس زیر نظر موسسات زنجیرهای خصوصی و آموزشی ترکی و تحت هدایت بنیاد معارف ترکی کار میکنند. ۲۰ شاخه از مکاتب افغان ترک در کابل، هرات مزار شریف، قندهار، جلالآباد، شبرغان و آقچه با مجموع بیش از ۶۰۰۰ دانش آموز، فعالیت دارند.
البته مدارس افغان ـ ترک نخستینبار در منطقه شبرغان در شمال کابل در سال 1995 و در بحبوحه درگیری دولت برهانالدین ربانی و طالبان ساخته شد. این مدارس بهظاهر مردمنهاد (NGO) بهویژه پس از رویکار آمدن دولت اسلامگرا به رهبری حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال 2002 با حمایت مالی و نظارت غیرمستقیم آنکارا اداره میشود. تعداد مدارس ساخته شده تا سال 2018 بیش از 118 مدرسه در کل افغانستان هست که بعد از آن بخاطر دلایلی آمار دقیقی منتشر نشده است.
مدیریت این مدارس و خط فکری آنها بعد از کودتای نافرجام ۱۵ جولای ۲۰۱۶ در ترکیه، تغییر کرد. بعد از این کودتا،علاوه بر تغییرات عمیقی که در سیاست داخلی و خارجی دولت اردوغان ایجاد شد، شمارش معکوس پایان اقتدار مدارس افغان-ترک نیز به صدا درآمد، زیرا مدیران مدارس افغان-ترک متهم به ارتباط با «فتحالله گولن»، فرد مظنون به کودتای نافرجام ترکیه بودند. بعد از آن با فشار دولت و سازمان اطلاعات ترکیه و با کمک سازمان اطلاعات پاکستان مدیریت و خط فکری این مدارس تغییر کرد.
ترکیه همواره از ژنرال دوستم جنایتکار و حزب اش موسوم به ” جنبش ملی اسلامی شمال ” که نمایندگی ازبکها را به عهدهدارد، حمایت میکرد و سعی داشت تا محدوده قلمرو قدرت ازبکها را در شمال افغانستان گسترش دهد؛ تا بدین ترتیب مقدمات رسیدن دوستم به آرزوی دیرینهاش ؛ تشکیل دولت خودمختار ازبکی در شمال افغانستان را فراهم کند.
تركيه علاوه بر حمایت وسیع از ازبکها و تركمن ها ؛ حتي درصدد برقراری رابطه نزدیک با هزارهها است، هزارهها در تاریخ معاصر افغانستان درگیریهای جدی و شدیدی با تاجیکها و پشتونها داشتهاند، اما خصومت چندانی با ازبکها نداشته و حتی گاه مناسبات دوستانه با آنها داشته اند و با هم در مسائل مختلف سیاسی متحد بودهاند که این موضوع هم ؛ با توجه به نزدیکی ازبکها و ترکیه، امکان ایجاد مناسبات گرم و صمیمی بین ترکیه و هزارهها را تقویت میکند.
تركيه جهت نفوذ از طریق فرهنگ «بنیاد فرهنگی ترکیه» را در کابل تأسیس كرد. همچنین ” بنیاد یونس امره” در راستاي تحقق نفوذ فرهنگی ترکیه و معرفی اسلام ترکیه ای و فرهنگ زندگی مردم ترکیه به افغان ها تأسیس شده بود. این کشور فعالیتهای خود را تا قبل از روز کار آمدن طالبان از طريق آژانس توسعه و همكاري جهان ترك (T . I. K. A) ؛ موسوم به (تیکا) در افغانستان انجام می داد، ” تیکا ” با هدف تقویت زیر بنای اجتماعی در افغانستان ، بیش از ۷۰۰ پروژه در زمینه های مختلف ؛ بويژه عرصه های آموزش ؛ بهداشت ودرمان را به اجرا گذاشته است.
البته نفوذ اصلی ترکیه بعد از روی کار آمدن طالبان دستخوش تغییرات گسترده شد و آن سفره بزرگ برای ترکیه به سرعت جمع شد. دلیل آن هم استفاده زیرکانه ایران از کارت طالبان علیه ترکیه بود ترکیه با فکر اینکه پاکستان میتواند ارتباطش با طالبان را بیش از پیش محکم کند وارد دور جدیدی از برنامه های توسعه طلبانه خود می شود، اما این بار به سد محکمی برخورد میکند. ایران که تا حد زیادی از عراق و سوریه فارغ شده بود اینبار به سراغ آسیای میانه و افغانستان آمد و جنگ تازه ايران با ترکیه در این منطقه شکل گرفت.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: