عطنا- متن حاضر نگاهی است به مقاله «هرزه نگاری فقر» نوشته احسان شاهقاسمی. نویسنده دراین مقاله عملکرد خیرخواهانه سلبریتیها و تولید تصاویر مربوط به آن را در مواجهه با فقر بررسی و نقد میکند. او به چند دلیل از جمله، ساده سازی بیش از حد و غیر سیاسی کردن، نمایش بدن برهنه، تکبر و... این نوع از فعالیتها را به هرزه نگاری تشبیه کرده و آن را «هرزه نگاری فقر» خوانده است. او ضمن طرح برخی مباحث تاریخی حول تصویر و همچنین بررسی عملکرد سلبریتیها و تلاش همیشگی آنها برای افزایش نفع شخصی، فعالیتهای خیرخواهانهشان را نقد و در چندد سطح بررسی میکند که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
او در مقدمه مقاله مینویسد: «ما بیش از یک قرن است که با انواع و اقسام تصاویر بمباران شده ایم، اما در دو قرن گذشته دهه ها شاهد جهش بزرگی در تولید و توزیع تصویر بوده است. اکنون بسیار سخت است که از هجوم تصاویر، چه بر روی صفحه نمایش تلفنهای همراه یا بیلبوردهای الکترونیکی، مانیتورهای بزرگ، تابلوهای ایستگاه اتوبوس، یا حتی مانیتورهای صندلی تاکسی جلوگیری کنیم. هر چه کشوری مرفهتر باشد، شهروندانش بیشتر باید با این هجوم تصاویر دست و پنجه نرم کنند. یکی از انواع تصاویر تکراری که این روزها می بینیم، تصاویر افراد مشهور است. اکنون اکثر برندها به خوبی از ارزشی که افراد مشهور برای ما دارند آگاه هستند و بنابراین، در اکثر تبلیغات، یک فرد مشهور به ما لبخند می زند و ما را به خرید چیزی یا ایدهای دعوت میکند».
هرزه نگاری فقر
طی چند دهه اخیر، افراد مشهور نه تنها خود را مسئول بازی در فیلمها، آواز خواندن در صحنهها یا ضربه زدن به توپ در زمین میدانند، بلکه به بشریت کمک میکنند تا از شر تمام بدبختی هایش خلاص شود. «اورلاندو بلوم» سفیر حسن نیت «یونیسف»، برای نجات کودکان در مناطق پر درگیری تلاش میکند، «اما واتسون» سفیر حسن نیت سازمان ملل و مدافع HeForShe برای برابری جنسیتی جهانی مبارزه میکند، «کریستین دیویس» سفیر حسن نیت UNHCR تلاش میکند تا مشکلات پناهندگان را در سراسر جهان حل کند. «آنجلینا جولی» به سازمان ملل در مراقبت از پناهندگان کمک میکند و «لیونل مسی» که به عنوان سفیر برندهای جهانی برای ژیلت، ترکیش ایرلاینز، تاتا موتورز، اوردو و برخی برندهای دیگر خدمت میکند، بهعنوان سفیر حسن نیت یونیسف نیز تلاش میکند تا آگاهی عمومی مردم را در رابطه با مشکلات کودکان هائیتی افزایش دهد.
نویسنده در ادامه نسبت به احساسش به این فعالیتها مینویسد:«من نسبت به مداخلات بشردوستانه افراد مشهور بدبین هستم. نمیتوانم بفهمم افرادی که نمیتوانند شادی را برای اطرافیان خود به ارمغان بیاورند، چگونه میخواهند دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند، یا افرادی که دانشآموز بدی در مدرسه بودهاند، اکنون با افتخار اعلام میکنند که میخواهند دنیا را «آگاه» کنند. من فکر می کنم یک اغوای جهانی بزرگ در اینجا در حال انجام است و این صنعت اغواگری در سالهای آینده همچنان سودآور خواهد بود».
او در ادامه با اشاره به نوشتههای سایر اندیشندان این حوزه بیشتر به بحث هرزه نگاری فقر میپردازد و ادامه میدهد در هرزه نگاری فقر، افراد به عنوان اشیاء درمانده و منفعل به تصویر کشیده می شوند.
در ادامه او با مقایسه صنعت هرزه نگاری با پدیده هرزه نگاری فقر به برخی از شباهتهای این دو حوزه اشاره میکند. شاهقاسمی در رابطه با درآمد و موقعیت زنان در صنعت هرزه نگاری مینویسد: «در این صنعت، زنان بیشتر از مردان به تصویر کشیده میشوند. همچنین این یکی از معدود مشاغلی است که زنان در آن حقوق بیشتری دریافت میکنند. میانگین درآمد یک بازیگر زن پورن بین 800 تا 1000 دلار برای یک صحنه جنسی است، در حالی که مردان در صنعت پورن به طور متوسط 500 تا 600 دلار در هر صحنه دریافت میکنند. در صنعت مشابه یا هرزه نگاری فقر، زنان بسیار بیشتر از مردان به تصویر کشیده می شوند. یکی از ویژگی های بارز پورن فقر این است که همواره بر رنج زنان و کودکان تمرکز دارد. یک مطالعه در بریتانیا نشان داد که 60 درصد از عکسهای جمعآوری سرمایه در بریتانیای کبیر مربوط به زنان و کودکانی است که بهعنوان «قربانی» به تصویر کشیده میشوند.
بدن آراسته و برهنه
مانند هرزه نگاری، هرزه نگاری فقر بدن برهنه را نشان می دهد: بدن برهنه فقر. لیسنر استدلال کرد که هرزه نگاری مستلزم «نمایش بدن و روح انسان با تمام برهنگی آن، بدون هیچ گونه احترام و تقوا برای شخص درگیر است» (لیسنر، 1981؛ به نقل از ون شاگن، 2015: 63). بنابراین، هرزه نگاری فقر می تواند نمایشی از فقر و ناامیدی باشد. از فقر برهنه برای شوکه کردن مخاطبان سوء استفاده میشود. هرزه نگاری فقر باعث مصرفی شدن فقر میشود. همانطور که در هرزه نگاری بدنها به خوبی آراسته و قابها به درستی تنظیم شدهاند، هرزه نگاری فقر از بدن برهنه فقر استفاده میکند.
نویسنده در بخشی دیگر به بررسی و مقایسه مخاطبان و مصرفکنندگان این حوزه میپردازد و مینویسد؛«همچنین در هرزه نگاری، مخاطبان عموماً مرد به بدن برهنه زنانه نگاه میکنند. در هرزهنگاری فقر، تماشاگران غربی که مرد بودند به بدن برهنه «زنانه آفریقایی» فقیر خیره میشوند و با عالی بودن آن تصاویر وحشتناک خیال پردازی میکنند.
در هرزه نگاری، بازیگران از بدن خود برای کسب درآمد استفاده می کنند. مردم همیشه نگاهی تحقیرآمیز به زنانی داشته اند که باید از تمایلات جنسی خود برای امرار معاش استفاده کنند. حتی سوپراستارهای پورن هم نمی توانند احترام عموم را جلب کنند. اما هنوز هم مفید هستند زیرا مردم می توانند آنها را با خودشان مقایسه کنند و به این نتیجه برسند که شغل و موقعیت اجتماعی آنها چندان بد نیست.
در هرزه نگاری فقر نیز مردم یک دیگری هرزه نگاریک ایجاد میکنند و آن را در برابر وضعیت -به ظاهر- مورد احترام خود قرار میدهند. آفریقایی گرسنه به عنوان نقطهای در فضا وجود دارد که ما ثروت، موفقیت و رفاه خود را از آن میسنجیم، تاریکی که می توانیم پیروزیهای فرهنگی خود را در برابر آن مشاهده کنیم. گرسنگی به وضوح ما را از آنها جدا میکند»
لحظه دیگر لحظه غیرسیاسی کردن مسائل است. هرزه نگاری و هرزه نگاری فقر هر دو غیرسیاسی می کنند. هرزه نگاری عمدتاً به عنوان یک رابطه فردی جدا از محیط خود عمل می کند. البته در هرزه نگاری همیشه یک محیط وجود دارد اما این محیط خالی از روابط قدرت خارج از روابط صمیمی فردی است که پرتره است. هرزه نگاری از این نظر می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی نیز تشبیه شود: به جز برخی مسائل جزئی، هر دو از نظر سیاسی کور هستند. این دقیقاً همان کاری است که هرزه نگاری فقر انجام می دهد و به پوشاندن دلایل واقعی که در وهله اول مشکل را آغاز کرده اند کمک می کند.
ساده سازی بیش از حد
نویسنده اشاره میکند که افراد مشهور از فقر برای خدمت به خود و ارتقای برند خود استفاده میکنند. کارکرد اصلی این استراتژی چارچوببندی، کاهش پیچیدگی فقر در آفریقا و تلاشهای غرب برای رسیدگی به فقر است. فقر به عنوان چیزی تلقی می شود که با حسن نیت و اقدامات کوتاه مدت مانند توزیع غذا قابل حل است. نویسنده ازدیاد جمعیت و بیثباتی را دو عامل اصلی فقر در آفریقا میداند. اما چون راهکارهای حل این مشکلات (کنترل جمعیت و دیکتاتوری) موضاعاتی نیستند که برای سلبریتیها محبوبیت و توجه ایجاد کنند هیچگاه به آنها اشاره نمیکنند.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید