عطنا - نشست علمی - تخصصی دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با "نقش رسانه ها در جریان دهی جنگ شناختی در عرصه بینالملل" با حضور دکتر عباس اسدی، دکتر داود فریدپور، دکتر محسن آقایی و دکتر محمد حسین قربانی روز چهارشنبه ۱۳بهمن در بستر فضای مجازی برگزار شد.
در این نشست دکتر داوود فریدپور، پژوهشگر ارشد حوزه محیط شناسی و تهدید شناسی مرکز مطالعات راهبردی ارتش در رابطه با مفهوم جنگ شناختی گفت: اتفاق نظر وجود ندارد که آیا میتوان لقب جنگ به این پدیده داد یا خیر و نکته دیگر اینکه از رشته ها و علوم مختلفی وارد حوزه جنگ شناختی شده اند و هر رشته تعریف خاص خود را از آن دارد. برای مثال رشته پزشکی در حوزه اعصاب و روان و رشته های سایبر در قالب فناوری های سایبری آن را بررسی میکنند.
دشمن با رسانه های نوین به درونی ترین فضاهای شخصی افراد نفوذ کرده
وی افزود: مفهوم شناختی (علوم یا جنگ شناختی ) به دنبال کنترل و هدایت افکار انسان ها به سمت خاستگاه و اهداف خود است. این علم، حوزه جدیدی نیست چرا که بشر از زمانی که به قدرت ذهن و توانایی کنترل آن پی برد، تلاش در همسو ساختن دیگران را با خود داشته و اگر به گذشته بشر توجه کنیم؛ پیامبران نیز کار شناختی انجام دادند و انسانها را از مسیری که در آن قرار داشتند به مسیری جدید هدایت کردند.
وی ادامه داد: در هر عصری، هر رسانه ای کارکرد خاص خود را در این حوزه داشته و به مرور تحول یافته و شکل جدیدی از همان اقدام سنتی در جهت هم سو کردن افراد و جوامع در حوزه های متفاوت اتفاق افتاد. با توجه به تلاش افراد در حوزه نظامی یا شناخت مطالعات ذهن و تاثیرگذاری بر آن و پیچیدگی های خاصی که در این حوزه وجود دارد، عرصه جدیدی در امنیت ملی حکومت ها ایجاد شده است. علوم مختلف باید در زمینه سرعت تحول و نیازهایی که در این زمینه وجود دارد، همسو و همگام شوند.
او گفت: نکته حائز اهمیت در رابطه با جنگ شناختی، منطقه خاکستری است که در واقع نقطه ای بین جنگ و صلح است. درگیری طولانی مدت، مشخص نبودن نقطه پیروزی، اهداف نهایی و پر ابهامی از ویژگی های آن است. در منطقه خاکستری رقابت های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی از حالت متعارف عبور و زیر آستانه جنگ قرار دارد. نقطه خاکستری تعریف مشخصی ندارد اما تاکتیک های مشخص مانند انکارپذیری دارد. برای مثال تغییر سبک زندگی در اثر رسانه های بین المللی یا رسانههای ماهوارهای و اینترنتی یکی از اتفاقات حوزه شناختی در کشور ما است اما زمانی که به سراغ رسانه مسئول برویم این مسئله که نقشی در تغییر داشته است را انکار میکنند.
وی در رابطه با تفاوت جنگ شناختی و عملیات های روانی گفت: در عملیات روانی به نتایج کوتاه مدت فکر میشود و تمرکز بر نتیجه و گرفتن اراده از طرف مقابل است. اما جنگ شناختی زمان بندی ندارد و قائل به نتیجه نیست و زمانی که با استفاده از علوم متفاوت ریل گذاری در جهت اهداف انجام شد، نتیجه به دست خواهد آمد. منظور از جنگ شناختی یک نوع ریل گذاری در زیربناهای فکری، اعتقادی و ذهنی جامعه برای همسو ساختن افراد با آن چیزی که مدنظر است، میباشد که میتواند قائل به نگاه مذهبی یا ایدئولوژیک و یا نگاه مصرف گرایی و اهداف اقتصادی باشد.
او افزود: زمانی که صحبت از نبرد های شناختی میشود یا به دنبال نقش رسانه ها در جریان دهی جنگ شناختی هستیم، بحث، توجه و تمرکز بر منطقه خاکستری و ریل گذاری ها برای رسیدن به نتیجه نهایی است. یکی از ابزارهایی که از گذشته تا امروز کنترل افکار عمومی را به دست گرفته و آنها را تغییر و ترویج میدهد رسانه است. در حوزه جنگ شناختی، رسانه و علوم مرتبط به رسانه وظیفه سنگینی دارند چرا که سربازان جنگ شناختی محسوب میشوند و باید خود را به تکنیک و روشهای جدید و نیاز علم روز مسلط کنند.
وی در رابطه با نقش رسانه های مدرن در حوزه های شناختی بیان کرد: امروزه به دلیل تغییر ماهیت و تحول صحنههای جنگ، در رویارویی های بین المللی، استفاده از قدرت سخت و نرم به صورتی ترکیبی انجام میشود و هیچ کدام به تنهایی نمیتوانند موفق باشند. برای به کرسی نشاندن حرف در حوزه بین الملل باید از قدرت هوشمند یا ترکیب و به کارگیری قدرت نرم و سخت هم زمان استفاده کنند.
او ادامه داد: اگر بخواهیم حوزه رسانه را مشخص کنیم در مفهوم قدرت نرم جای میگیرد. در واقع قدرت نرم، نوعی اعمال قدرت از طریق ارتباطات، تبلیغات، رسانه ها، دیپلماسی عمومی و ابزارهای فکری، فرهنگی و معنوی برای تغییر ارزشها و اولویتهای جامعه هدف است. لذا امروزه بسیاری از کشورهای پیشرفته و قدرتمند در حوزه نظامی به سوی قدرت هوشمند روی آوردهاند.
فریدپور بیان کرد: در دو دهه اخیر جهان به سمت دیجیتالی شدن و تحول دیجیتالی در کنار تحولات ساختاری که در مناسبات بین المللی اتفاق افتاده حرکت کرده است. این تحولات در بستر فضای سایبر و دیجیتال در حال رخ دادن هستند که ایجاد تغییرات تدریجی در فضای فکری و اجتماعی و سیاسی مردم، نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا به وجود آورده است. در واقع حجم فزاینده حملات سایبری به این نکته اشاره دارد که این فضا در حال رفتن به سمت نقطه های بحرانی و در حال افزایش تنشها و احتمال کشیده شدن درگیری ها به فضای واقعی نیز است.
وی ادامه داد: ترکیبی شدن سیاستهای ملی و بین المللی یک موضوع حائز اهمیت است که باید به پیچیدگی های آن اشاره کنیم. یک رویکرد جدید در منازعات بین المللی ایجاد شده است که در واقع به دنبال بهره گیری از فضای اطلاعاتی و ظرفیتهای نوین است. فناوری های دیجیتال و رسانه های اجتماعی عموماً در حضور نخبگان اتفاق میافتد.
او گفت: امروزه دشمن در این زمینه برنامه ریزی های کلان انجام میدهد، به طوری که از ابزارهای رسانه های نوین به درونی ترین و فضاهای شخصی و خصوصی افراد و جوامع ورود پیدا کرده و می تواند پیام خودشان را در جهت تغییر افکار و این نوع تاثیرگذاری ها انجام دهند. تاثیرگذاری در نهایت به تغییر رویکرد مردم در قبال یک پدیده منجر میشود.
وی در پایان گفت: از نقش جنگ شناختی در حوزه ارتباطات، نباید غافل شویم و غفلت موجب زیاد شدن فاصله گرفتن ما از سایر کشورها است و دیگر جایی برای جبران وجود نخواهد داشت. لذا در حوزه رسانه، علوم ارتباطات و علوم مرتبط با حوزه رسانه باید به آن به صورت جدی توجه کنیم و بتوانیم خودمان را با علوم دیجیتال همراه کنیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم و بخش اعظمی از این جریان دهیها را دنبال کنیم.
در جنگ شناختی بستر ذهنی و ریل گذاری چنان غلط است که اگر ذهن اطلاعات درست هم دریافت کند همچنان خروجی غلط می دهد
دکتر محسن آقایی، دبیر گروه فضای سایبری و پژوهشگر ارشد حوزه سایبری شناختی دانشگاه و پژوهشگاه دفاع ملی در ادامه نشست بیان کرد: تاکید مقام معظم رهبری بر تعریف یک راهبرد بومی برای پیشبرد دانش علوم شناختی در کشور نشاندهنده لزوم در نظر گرفتن یک راهبرد در خصوص توجه به حوزه علوم شناختی به عنوان یک رویکرد است. حوزه علوم شناختی ذهن است و بشر از قدیم به این حوزه توجه داشته اما امروزه این حوزه را بسیار تکنیکال بررسی میکند و ارزشی بیش از ابزار برای توسعه فرایند های جنگ شناختی برای آن قائل نیستند. عصر بعد، عصر فطرت است، با این حساب رویکرد غربی ها برای توسعه به سمت شناخت، بی دلیل نیست.
وی افزود: حوزه شناخت یک مطالعه علمی و بین رشته ای است که یک سر آن علومی مانند علوم اعصاب، روانشناسی، فلسفه، زبان شناسی، جامعه شناسی و در سر دیگر آن علوم تکنیکال مانند هوش مصنوعی، رباتیک، شبکه های عصبی مصنوعی و کامپوتر قرار دارد.
او ادامه داد: موضوعی به پیچیدگی شناخت ذهن و مغز به همکاری محققان همه رشته ها نیاز دارد تا بتوانند با فرایندهای شناختی مانند حافظه، یادگیری، ادراک، توجه استدلال، آگاهی، حل مسئله، تصمیم گیری، خلاقیت تصویرسازی ذهنی و... کلنجار روند. مطالعه علوم شناختی به عنوان مطالعه علم ذهن و رفتار، مدل های رایانهای هوش مصنوعی و فنون تجربی روانشناختی را با هم ترکیب می کند تا نظریههای آزمون پذیری از مدل کارکرد ذهن انسان به دست بیاورد. علوم شناختی رویکرد پردازشی دارد و ذهن بشر شبکهای پیچیده است که اطلاعات را دریافت، نگهداری، بازیابی، تغییر و انتقال میدهد و جنگ در این حوزه معنی گسترده دارد.
حوزه های کاربردی علوم شناختی در بحث فلسفۀ ذهن، روانشناسی، علم اعصاب، هوش مصنوعی، زبان شناسی شناختی و انسان شناسی است و هدف آن تعریف علمی از قابلیت های شناختی موجودات زنده است.
او تصریح کرد: در عملیات روانی میتوان به ذهن به عنوان یک بستر سالم، ورودی غلط داد اما فرایند فکری درست انجام شود و چون اطلاعات ورودی غلط بود خروجی غلط ارائه دهد. اما در جنگ شناختی بستر ذهنی و ریل گذاری چنان غلط است که اگر ذهن اطلاعات درست دریافت کند همچنان خروجی غلط می دهد.
وی افزود: از دوران باستان بشر مطالعه در مورد جنگ داشته و ارتش ها بر قابلیت های جدید جنگی تمرکز داشتند. جوامعی پیروز می شدند که می توانستند بر اساس فرهنگ راهبردیشان محیط و ماهیت قابلیت های در دسترسشان را به نحوی تغییر دهند و با تصویرسازی دقیق از از جنگ فضای صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهند.
وی افزود: در یک تقسیم بندی توسط محققان بیان می شود که جنگ پنج نسل دارد؛ جنگ سرد، جنگ سخت، جنگ نیمه سخت، جنگ نرم یا جنگ روانی و جنگ شناختی. جنگ در حال حاضر هیبریدی شناختی است، چرا که ممکن است با انواع کلاسیک آن شروع و با جنگ شناختی تمام شود و برعکس و یا ترکیب های دیگر. اما زمانی که جنگ به شکل خاص شناختی، برای تسلط بر ذهن انجام شود تنها جنگ شناختی است و ذات جنگ شناختی هیبریدی است و به این دلیل از فناوری ها، مدل ها، فرآیندها و شیوه های مختلف استفاده می شود.
دکتر آقایی افزود: اگر تهدید را یک نیروی بالقوه که بالفعل نشده در نظر بگیریم هر نوع اطلاعات نوشتاری یا کلامی در فضایی مانند فضای سایبری یا دنیای واقعی که بتواند با هدف مشخصی با قصد تحریک مشخص به ذهن افراد منتقل شود تا واکنشی را برای آسیب به خود یا بقیه ایجاد کند، تهدید شناختی است. این واکنش ها میتواند به طور طبیعی زبانی، فیزیکی یا ترکیبی از هر دو باشد. فرد یا ذهنی که مورد تهدید قرار گرفته میتواند واکنش را را در لحظه یا با وقفه انجام دهد.
او گفت: انواع تهدیدات ثابت شده شناختی شامل مهندسی اجتماعی و تاثیرگذاری منفی در رفتار، اراده، باور، افکار و اعتقادات مردم و جامعه است. موضوع کلان در این زمینه تاب آوری ملی است. زمانی که تاب آوری پایین میآید به این معنا است که تهدید شناختی در حال تغییر به رخداد شناختی است. کاهش سطح سلامتی شناختی مردم، ارتقای توانایی پیش بینی دشمن، اشراف شناختی دشمن بر جامعه و روایت سازی وقایع و رخدادها، مهندسی اجتماعی بر افکار جامعه، اختلال در روند تصمیم گیری و عملکرد فرمانده ها و نیروهای خودی؛ تهدید شناختی است.
وی بیان کرد: افول اعتقاد و اعتماد عمومی مردم به نظام به معنای تبدیل تهدید شناختی به رخداد شناختی است و باعث می شود افراد در عملکرد هایشان با استفاده از اهداف نظام به مشکل بخورند. با توجه به رفتارسنجی افراد جامعه مانند تحلیل رفتار سیاسی و بررسی توان تحلیلی افراد، از ظهور و بروز تهدیدها مطلع می شویم؛ تهدیدها زمانی که به رخداد شناختی تبدیل می شوند تلفات متفاوتی با جنگ کلاسیک دارند چرا که نیرو از صحنه نبرد بیرون نمی رود بلکه به جبهه روبهرو می پیوندد.
او گفت: تاثیر زیاد فضای سایبر، فناوری های دیجیتال و فناوری هایی که به عبارتی فناوری های نوظهور، بنیان کن و حاکمیت گریز بوده و از جمله فناوریهایی هستند که به صورت ابزارهایی جهت توسعه جنگ شناختی ایجاد شدند و حوزه جنگ شناختی را میتوانند توسعه دهند، نباید نادیده گرفت.
باید بر مبنای اصول و ارزش هایمان محتوای ارزشمند در فضای مجازی تولید کنیم
آقایی گفت: امروزه فاصله چیزی بی معنی است، فناوری های نوظهور به عنوان رخداد شناختی در قالب کلاسیک قرار نمی گیرند. هوشمندی و قدرت هوشمند موضوعی است که خصایص هوشمندی را داشته باشد. خصایص هوشمندی شامل پیش بینی، یادگیری، خبرگی و تصویرسازی در آن است و اگر سیستمی این خصوصیت را داشته باشد، سیستم هوشمند است و اگر قدرتی میخواهد هوشمند شود باید این خصوصیت در آن سیستم باشد.
وی افزود: وعده عصر ارتباطات آزادسازی یک ظرفیت تولیدی بی سابقه بر مبنای قدرت ذهن بود. جنگ شناختی از مدل جنگ های اجتماعی شده است و همه در هر جایی قادر به شروع کردن آن هستند و ما باید به تولید محتوای ارزشمند بپردازیم. اگر ما بتوانیم محتوای ارزشمندی مطابق با اصول، مبانی و ارزشهایمان ایجاد کنیم، رسانه ها و فضای مجازی به نفعمان است پس محتوای مناسب، عنصر کلیدی و حیاتی برای مصون سازی جامعه است. اگر بتوانیم تولید و توزیع محتوا به شکل منطقی و دقیق درست کنیم که حامل یک پیام ارزشمند باشد می تواند حاصل باورهایی که دشمن برای ما ایجاد می کند را از بین ببرد و باید مواظب باشیم تا محتوای خودمان مغایر با ارزشهایمان نباشد.
او گفت: هدف علوم شناختی در حوزه رسانه، تولید محتوای فاخر با فراهم کردن درک و رفتار صحیح و احساسات بین ملت ها است و اگر این اتفاق بیفتد کسی که این کار را میکند بازی صحنه به نفع او است. بهبود وضعیت کیفیت درک و رفتار آدمی از محتوا و ساختار رسانه برای چیست، محتوای داخلی برای چیست،اگر این کار را کنیم درمییابیم که باید برای جنگ شناختی سه سطح عملیاتی راهبردی و تاکتیکی در نظر بگیریم.
وی در رابطه با ویژگی جنگ شناختی بیان کرد: ویژگی جنگ شناختی این است که با استفاده از رسانه، درگیر نبرد ناشناخته عجیب و عظیمی هستیم که عدم قطعیت زیادی دارد و پر از تغییرات است از جمله تغییرات فناوری و درگیری در آن ناخواسته است یعنی فرد متوجه نیست که درگیر جنگ است. از جنگ سخت و نرم وسیع تر است و فراگیرتر است و خطراتش بیشتر و آشکارا قابل فهم نیست و به مخاطب احساس حمله و جنگ دست نمیدهد. اما در حوزه کلاسیک احساس حمله وجود دارد. انگیزه مقابله در جنگ شناختی از بین می رود و زمینه ساز اختلافات است.
با تحولات دنیای فناوری بدون شلیک گلوله، جوامع متحول و از هم پاشیده میشوند
دکتر محمد حسین قربانی، پژوهشگر و کارشناس ارشد جنگ هیربدی شناختی گفت: اقداماتی که در جنگ شناختی و حوزه رسانه در سطح راهبردی انجام می شود شامل تسلط بر قدرت جهانی با رسانه، ایجاد ظرفیت جدید در اقتدار جهان و تسلط بر ذهن و مغز در اقصی نقاط دنیا و نظامهای جهان بوده و قصد دارند به کسب معرفت شناسی الهی خدشه وارد کنند و قصد به انحلال کشاندن کشورهای هدف را دارند.
او ادامه داد: سطح عملیاتی به کارگیری جنگ شناختی، بهره گیری از ظرفیت علوم و فناوری ها در پی تغییر و تبدیل ماهیت تمام عرصهها به خصوص امنیت ملی کشورها، تغییر و یا دستکاری احساسات و هیجانات، استدلال ها و نگرش ها تغییر و دستگاه های ذهنی و فلسفه ذهنی مردم و الگوهای ذهنی و عملکرد شبکه های عصب را شامل میشود.
وی در رابطه با سطح تاکتیکی این نبرد بیان کرد: سطح تاکتیکی، فرماندهی و کنترل ذهنی جهانی را در اختیار میگیرد. یعنی پلتفرم های رسانه را مانند تلگرام و واتس آپ درست میکند و هندسه قدرت را دچار تغییر می کند، بر پلتفرم های بزرگ رسانهای تسلط پیدا می کند، محتوای شناختی در رسانه های دیداری و شنیداری را مورد توجه قرار می دهد و در حقیقت از تحلیل کلان داده ها استفاده می کند که علیه دولت ها و کشورها روندسازی و برجسته سازی موضوعات انجام داده و ظاهر اجتماع را عوض می کند و قطب هایی جدید اجتماعی را به وجود میآورد. این اقدامات حریم خصوصی و عمومی را نیز به هم میریزد.
او گفت: امروزه با توجه به تحولاتی که در حوزه فناوری شکل می گیرد با جنگ بر سر تصرف قلب ها و ذهن ها رو به رو هستیم. بدون شلیک گلوله، جوامع متحول و تا حدودی از هم پاشیده میشود. فضای جنگ جدید، فضایی از انکار و ناباوری است که باعث میشود دو بازیگر هرگز جنگ را قبول نکنند و با وجود چنین قابلیت هایی شکاف عظیمی در ادبیات جنگ شناختی وجود دارد که مختص به خودش است. جنگ شناختی، جنگ هیبریدی شناختی است چرا که ترکیبی از اجزا به هم متصل و باعث شکل گیری جنگ شناختی میشود.
وی اظهار کرد: فضای اطلاعات باعث می شود بازیگران عنصر تعیین کننده جنگ شناختی باشند و اثر خود را در جایگاه های مختلف به اجرا گذارند. همگرایی اینترنت، محاسبات ذهنی، هوش مصنوعی، سایت ها و شبکه های اجتماعی باعث شده که انسان با رویکرد هوش مصنوعی در قرن ۲۱ وارد محیطی از تهدید جنگ شناختی شود که از طرفی تهدید و از طرف دیگر قابلیت و فرصت دارد. محققان اعتقاد دارند این فضای فناورانه فرصتی است که انسان ها می توانند در جامعه از آن استفاده کنند اما استفاده افراد در این محیط دارای شرایط خاص و مختص به خود است. کشورهای پیشرفته که در حال کار بر این موضوع هستند با توجه به تحولات فناورانه هنوز نتوانستند تعریف جامعی برای جنگ شناختی مطرح کنند.
او گفت: جنگ شناختی با نگاه دنیای غرب، نوعی محتوای خاکستری است که اثرگذاری های خاص خود در مقابل بازیگران و محیط درگیر این جنگ را دارد و بر ذهن افراد کار میکند. میدان جنگ جدید، دارای ویژگی هایی در قالب علوم، فناوری و برتری شناختی است که در نهایت در قالب جنگ و حکمرانی شناختی مطرح میشود.
او گفت: زمانی که دستورالعمل های سایر کشورها را بررسی کنیم، متوجه میشویم که جنگ شناختی، سلاح سازی افکار عمومی توسط یک نهاد، سازمان، بازیگر، دولت یا حاکمیت است که میتواند دولتی و غیردولتی و در جهت تاثیرگذاری بر افکار و ادراک آن جامعه باشد. در جنگ شناختی ذهن مسلط میشود. مسلط سازی ذهن پروژه ای بود که حدود ۱۰ سال پیش مطرح شد. این خصوصیات قرن ۲۱ و قرن جدیدی است که در آن فناوری ها حرف اول را میزنند. فناوری هایی که در قالب یک فرصت ایجاد شدهاند؛ به مرور زمان تبدیل به یک تهدید میشوند.
وی افزود: من معتقدم نمیتوان به راحتی به این حوزه جنگ شناختی گفت، زیرا زمانی که دستورالعمل ها را بررسی کنیم، بسیاری از کشورها در حوزه دموکراسی آزاد یا پیشرفته با این حوزه احساس راحتی نمیکنند و به راحتی آن را جنگ تلقی نمیکنند. برای تلقی این حوزه به عنوان جنگ نیاز است دو بازیگر با هم تلاقی و برخورد داشته باشند، دیده شوند و اثرگذار باشند و در نهایت موجب شکل گیری تضاد بین آن دو شود. اما در حوزه جنگ شناختی برخورد مستقیم اتفاق نمیافتد و بازیگران قابل رویت نیستند و بسیاری از دانشمندان نیز نمیپذیرند که جنگ باشد و بیشتر قبول دارند که این حوزه ها حوزه مناقشه ای هستند.
قربانی گفت: با توجه به این که جنگ شناختی روی افکار و ذهن کار می کند می توان دید که بر افکار و اعتماد جامعه اثر میکند. تمامی کرسی ها و تمامی چارچوب های حاکمیتی یا دولتی که در آن بحث می کنیم یافته هایی از نظم و مقرراتی است که آن اجتماع برای خود تعریف کرده است. در اینجا اعتماد مردم است که این قوای مختلف را سازماندهی میکند و باعث می شود که چارچوب حاکمیتی شکل گیرد. جنگ جنگی اجتماع محور و تاثیرگذار است به جای تخریب محور. باید توجه داشت که در اینجا اعتماد افراد و گروه ها را مد نظر قرار میدهند و رسانه ها یک ابزار کارآمد در جهت اثرگذاری، ادراک و ذهن افراد هستند برای تغییراتی که در آینده قرار است رخ دهد یا تغییراتی که در حال حاضر رخ می دهد.
وی گفت: رسانه ها در این زمینه باید به دو دسته تقسیم شوند، رسانه های مدرن در پلتفرم رسانه های اجتماعی که بر اساس فضای اینترنت و مجازی در حال فعالیت هستند و رسانه های سنتی مانند تلویزیون های کابلی و امثال آن که دارای محدودیت های زمانی و محیطی هستند. نکته مد نظر برای جنگ شناختی و شناخت آن، این است که زمانی که حرف از جنگ شناختی می شود باید به چشم یک محیط به آن نگاه کرد چرا که رسانهها از قلمرو و سرزمین عبور می کنند و من معتقدم که این مسئله به فضای فراتر از قلمروی رسانه ها کشیده می شود که امروزه به عنوان یک فرصت مطرح است.
او گفت: اما این مسئله در آینده قابلیت تهدید را دارد و از طرف دیگر در رابطه با بحث خصوصیات جنگ شناختی، بزرگترین و اثرگذارترین ویژگی و یکی از خصوصیات بارز جنگ شناختی قابلیت زیر پا گذاشتن محیط است و آن چیزی که ما در قالب انکار پذیری مد نظر داریم. تعریف جامعی که مطرح شده این است که جنگ شناختی را می توان این گونه تعریف کرد: جنگی استراتژیک که بر تغییر نحوه تفکر مردم متمرکز بوده، بر نحوه پیاده سازی محتوا تمرکز دارد و این تمرکز باعث می شود که یک شکاف عمیقی در جامعه از طریق یک بازیگر خارجی یا ایرانی شکل بگیرد.
او ادامه داد: ابزار رسانه را در راستای تغییر نحوه تفکر افراد به کار میگیرند. اطلاعات و ایده ها به یک جریان جدید در سطح بینالمللی تبدیل میشود که از طریق فناوری رسانهای و ارتباطی صورت گرفته و به مرور زمان این فنآوری ها آمیخته به هوش مصنوعی در فضای سایبر خواهند بود و این فضا باعث میشود که مردم دسترسی های بسیار مناسبی در جهت تبادل اطلاعات کسب و کار خودشان داشته باشند.
ایجاد محیطی پرابهام، زیر سوال بردن باورهای جامعه و غلبه ناهنجاری ها بر هنجارها از اهداف جنگ شناختی است
قربانی گفت: پیش از محبوبیت اینترنت، کانال های اطلاع رسانی و اخبار، عمدتاً توسط رسانهها و خبرگزاریها دولتی و وابسته به نهادهای حاکمیتی صورت میگرفت که شیوه ای کاملاً متفاوت است. ما باید در نظر بگیریم که محتوای شناختی نمیتواند کارکرد قطعی بسیار بالایی در سطح بینالمللی داشته باشد چرا که برد و عمق آنها در داخل جامعه شکل می گیرد. در مقابل آن میبینیم که بسیاری از جوامع با توجه به اینکه این بستر رسانه داخلی بوده آن را فیلتر می کردند و همه جانبه گرایی اینترنت باعث شده که متعاقب آن رسانه های اجتماعی مدرن طی ۲۵ سال اخیر شکل بگیرد که این رسانهها به مرور زمان تکمیل می شود، رشد پیدا می کند، به روز رسانی می شوند و انحصار اطلاعات و اخبار را از بین میبرند و شفافیت یا گوی بلورین اطلاعات را در سطح بین المللی می بینیم.
او افزود: در قرن جدید، باورها شکل گرفته از فناوریهای نو ظهوری است که پایبند به اصول سنتی گذشته نیست و از آن عبور کرده ایم و میشود گفت فضای پست مدرن امروزی رسانه ها به عنوان ابزار کارآمد حوزه جنگ شناختی مطرح است که این رسانهها از پژوهشگران تحلیلگران و روزنامهنگاران و انجمنهای مختلف استفاده می کنند برای اینکه جنگ را شکل دهند و بیشک جنگ شناختی مزیت استراتژیک و تاکتیکی دارد که در این محیط و میدان پرابهام شکل گرفته است. نشئت گرفته از مغز انسان است، تبدیل به صحنه عمل میشود که از طریق رسانهها جریان دهی میشوند و این جریان دهی باعث می شود یک سری از حمله ها در سطح بین المللی داشته باشیم از طرف دیگر وقتی در حوزه جنگ شناختی بحث می کنیم باید یادمان باشد که کشورهای متعددی در این حوزه کار میکنند باید به این نکته توجه کنیم که هدف نهایی از به کارگیری رسانه ها در محیط جنگ شناختی بر اساس نحوه تفکر و در نهایت فرآیندها این است که امروزه دچار تحول عمیقی میشود.
قربانی گفت: باید تاکید کنیم این رسانه های مدرن هستند که یک عامل برتری ساز برای بازیگرانی به شمار می آیند که توانسته اند در حوزه جنگ شناختی پیشرو باشند و آن را به گردش در بیاورند و تسلط بر مغز جامعه هدف از طریق مباحثی مثل جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی و جنگ رسانه ای در حال مطرح شدن است. زمانی که به این جریان نگاه می کنیم میبینیم که پیاده سازی محیط خاکستری و فضایی ما بین جنگ و صلح در این محیط دیده می شود و در کنار آن به دنبال پیاده سازی محیطی پر از ابهام، مهندسی اجتماعی شکل می گیرد که در این مهندسی اجتماعی در واقع باورهای اجتماعی جامعه زیر سوال می رود و ناهنجاریها بر هنجارها غالب می شود و حریف دیدگاه خود را از این طریق حاکم و جنگ شناختی را پیاده سازی می کند.
وی در رابطه با تفاوت جنگ شناختی و عملیات روانشناختی گفت: در عملیات روانشناختی سه محتوای سفید، سیاه و خاکستری مطرح است اما در جنگ شناختی صرفاً با منطقه خاکستری روبهرو هستیم. زمانی که اصول جنگ شناختی با دقت پیاده سازی شود حریف قدرت واکنش نخواهد داشت و غافلگیر می شود و در جایی که فکر میکند میتواند حریف روبرو را غافلگیر کند از صحنه جنگ حذف شده است.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید