سرزمین الموت با ویژگی اقلیمی مناسب و موقعیت خاص جغرافیایی از هزاره دوم پیش از میلاد و سراسر دوران تاریخی، زیستگاه انسان بوده است.
به گزارش عطنا، روزنامه ایران نوشت: محوطههای گورستانی بیشماری از این دوران در سراسر این دره شناسایی شده است. این سرزمین در ادوار تاریخی از مناطق مهم به شمار میآمده. گفته میشود بنای اولیه بسیاری از دژهای منطقه در این دوران ساخته شده است. طبق نوشتههای تاریخی در سدههای نخست اسلام، این منطقه بخشی از سرزمین دیلم به شمار میرفته و زیر فرمانروایی دیلم چون ملوک جستانی بوده است.
سرزمین الموت بخشی از حوضه آبریز کاسپین و در شمال شهر قزوین جای گرفته است. گستره الموت، غربی- شرقی و از پل انبوه در شمال غرب با مرز گیلان به ارتفاع ۱۳۰۰ متر، از شمال شرق به روستای اواتر و در روستای پیچهبن در مرز با مازندران و به ارتفاع ۲۷۴۰ متر است. دژ حسن صباح هسته اصلی و مرکز منظر فرهنگی سرزمین الموت در شمال شرق روستای گازرخان و در بخش الموت شرقی است. بقایای دژ در دامنه کوه جنوب غربی هودکان از رشته کوه البرز مرکزی روی صخره پودنگی (کنگلومرائی) با درهها و پرتگاههای سهمگین در پیرامون قرار دارد. این صخره ۲۲۰ متر از زمینهای اطراف ارتفاع دارد و بلندی آن از سطح آبهای آزاد ۲۱۶۳ متر است. این صخرهدژ مانند بخشی از معماری و استحکامات قلعه به شمار میآید که تسخیرناپذیر و با دیدهبانیهای بیشمار در تمام جبههها، برجها و دیوارهای حفاظتی بوده که پایداری آن را تقویت میکرده است. وسعت این دژ بیش از دو هکتار است که روی شیب صخره و روی پستی و بلندیها بنا شده و از همه شیبها و سطوح بهرهبرداری کامل شده است.
حسن صباح رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان (گروهی از شیعیان به شمار میروند که پس از امام جعفر صادق (ع) فرزندش اسماعیل را امام بر حق میدانند) در قم یا ری زاده شده و کودکی او همزمان با سلطنت مسعود غزنوی ۴۳۳- ۴۲۱ هجری قمری بوده است. پدرش علی بن محمد بن جعفر بن حسین بن محمد بن صباح حمیری، عربی یمنیتبار از مردم کوفه بود و از کوفه به قم مهاجرت کرد. از آنجا به ری رفته و حسن در آنجا بر مذهب شیعه اثنی عشری تعلیم و تربیت یافت. در ری که از مراکز فعالیت اسماعیلی بود، حسن صباح کیش اسماعیلی را پذیرفت. او برای آموزش بیشتر به قاهره رفت و از سال ۴۷۳-۴۷۱ در مصر به آموزش اسماعیلیه پرداخت و برای اشاعه کیش خود در ایران مسافرتهای بسیاری کرد.
بر پایه متون دژ، حسن صباح دارالملک الموت و مرکز فرمانروایی دولت نزاریان ایران است. گفته میشود یکی از ملوک جستانی از زیدیان علوی در سال ۲۴۶ هجری قمری به نام «الداعی الی الحق حسن بن زید» بر کوهی در دره الموت دژی بنا کرد که همان دژ حسن صباح بوده است. گویند حسن صباح، رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان در ایران، در سال ۴۸۳ هجری قمری به سه هزار دینار زر، دژ الموت را از مهدی علوی زیدی خریداری کرد. وی به مرمت و نوسازی بنای قلعه پرداخت، استحکامات آن را تعمیر و مخازن و منابع تأمین آب آن را اصلاح کرد، شبکه آبیاری و کشت غلات را در دره الموت گسترش داد و درختان بسیار در آنجا کاشت. دژ الموت مرکز و حوزه علمی و دینی به شمار میآمد. از کتابخانه و نوشتهها و آلات و افزار علمی نجوم و رصد در این دژ یاد شده و گویند کتاب دستورالمنجمین در آداب نجوم در این دژ نوشته شده. دانشمندان نامور و بزرگ مسلمان همچون خواجه نصیر طوسی از ۶۳۲ تا ۶۵۴ هجری قمری به مدت ۲۲ سال تا زمان سقوط الموت در این دژ میزیستهاند.
در سال ۴۸۳ هجری قمری، حسن صباح سرزمین الموت را که کلید دروازه دیلمان به شمار میآمد و مکانی صعبالعبور و غیر قابل دسترس با استحکامات طبیعی کوهستان بود، به عنوان پایگاه مبارزه و تبلیغ در ایران برگزید. نخستین ورودگاه او به الموت، دره اندج بود. حسن صباح الموت را «بلده الاقبال» و دژ الموت را «الملک لله» نامید. دژها یا دارالهجره به صورت دژ شهرکها به مدت نزدیک به دوسده کانون و پایگاه مبارزه و تبلیغ دینی بوده است. پس از درگذشت حسن صباح به مرگ طبیعی در سال ۵۱۸ هجری قمری، هفت نفر از جانشینان او در الموت تا سال ۶۵۴ هجری قمری، فرمانروایی داشتند و در همان سال پس از دوسده مقاومت، در زمان رکنالدین خورشاه آخرین فرمانروای اسماعیلیان الموت، این سرزمین تسلیم هلاکوخان مغول شد.
از سرنوشت الموت پس از فروپاشی اسماعیلیان دادهها و اطلاعات چندانی در دست نیست. در دوران تیموری و صفوی از دژهای الموت و لمبسر (زمستانگاه و نایبالحکومه اسماعیلیان) به عنوان زندان و تبعیدگاه استفاده میشده است. با متروک شدن و شرایط جوی طی زمان، این دژ ویران شده و تنها بقایای دیوارهها و برجها و دیدهبانیهای سنگی با ملات گچ بر پیرامون صخره دیده میشود.
پیش از کاوشها سطح قلعه با خاک پوشیده شده و سطحی نامشخص داشت. از سال ۱۳۸۱ با کاوشهای هر ساله بخشی از آثار مشخص و بازسازی و بازنمایی معماری دژ و دورههای آن امکانپذیر شده است. در بالای سطح دژ بالا مقر اصلی فرمانروایان اسماعیلیه در طی ۱۷۰ سال بوده است که آثار آن در زیر ساخت و ساز دورههای بالا (دوره صفوی و قاجار) مدفون است که طی کاوشها بخشی از ویرانههای آن به دست آمده است.
فضاهای کاوش شده در داخل و بیرون از دژ شامل کوره کاشی، کانال آب با لوله تنبوشه سفالی، اصطبل، دروازهها (قلعه پایین و بالا) برج و باروی باقیمانده، دیدهبانی، کوره آجرپزی، فضاهای دستکند، شبکه آبرسانی سد و خندق، گذرگاه و کوچههای دسترسی، مولاسرا و سردابه، حوض انبار، انبار آذوقه، حمام، فضاهای مسکونی، آب انبارها و بیشمار اتاق نگهبانی است.
فرآیند نزدیک به دو سده حضور و فعالیت اسماعیلیان در این منطقه، بنای دژهای بیشماری در این سرزمین است. نزدیک به ۲۰ دژ، شهرک و دیدهبانی در بلندیهایی تحسین برانگیز و با پرتگاههای سهمگین و هولناک، به جامانده از زمان فرمانروایی اسماعیلیه در منطقه، یادگار ماندگاری از این دوران است. نام آورترین این دژها دژ حسن صباح دارالملک الموت، شیرکوه، نویزر شاه گرمارود، دژ شمس کلایه، قسطین لار، ایلان، شهرک، آوه و دژ لمبسر در رودبار شهرستان که نایبالحکومه و زمستانگاه الموت است. مجموعه این زنجیره دژها که بر سر راههای دسترسی به دره الموت بنا شده است محدوده منظر فرهنگی الموت که همپوشان با محدوده طبیعی و تاریخی است را تعیین و مشخص کرده که هسته اصلی آن دژ حسن صباح و منظر فرهنگی وابسته به آن است.
در کاوشهای باستان شناسی الموت مجموعهای از یافتههای باستانشناسی شامل سفالینهها، تزئینات معماری، کاشی و آجر، آثار سنگی، آثار فلزی، سکه، صدف، استخوان از دوره اسماعیلیه (سده ۷-۵ هجری قمری) دوره پس از اسماعیلیه و دوره صفوی و قاجار (سده ۱۳-۸ هجری قمری) به دست آمده است.