هفدهمین نشست گفت و گوی اجتماعی با موضوع «چشم انداز آموزش مددکاری اجتماعی در ایران و جهان» با حضور آنا ماریا، رئیس انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی و جمعی از استادان و صاحب نظران این حوزه در سالن ارشاد دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، حبیب آقابخشی، استاد صاحب نظر در حوزۀ مددکاری در این جلسه گفت: مسئله ای ذهن من را درگیر کرده بود که با مراجعه به نوشته های مربوط به سال های 1900متوجه شدم این دغدغه اشتباه نیست و آن هم بحث حرفه ای شدن مددکاری اجتماعی است. به این معنا که از مددکاری جدا شویم و به سمت مددکاری اجتماعی تخصصی حرکت کنیم. یعنی از چرایی به چگونگی حرکت کنیم.
او اظهار کرد: برای رسیدن از مددکاری به مددکاری اجتماعی تخصصی باید یک سری تخصص ها داشته باشیم؛ یکی از آن ها حرفه ای بودن است. ویژگی بعدی پاسخگو بودن است و بحث بعدی کار کردن بر اساس تئوری است. تقریباً همۀ فارغ التحصیلان ما خود را مددکار معرفی می کنند و خود را به عنوان مددکار اجتماعی نمی شناسند.
وی در ادامه افزود: امروز در جامعۀ ما یک واقعۀ در سطح ساختار جامعه رخ داده است و برای حل آن باید یک کار جامعه ای صورت بگیرد. منظور این است که از کارهای فردی باید به سمت کارهای جامعه ای حرکت کنیم. روزی که شهر بم فرو ریخت من و خانم رمضان لو همراه با یک تیم، غروب آن روز خودمان را به بم رساندیم؛ مددکاران اجتماعی می توانستند در آن شرایط عملکرد خوبی داشته باشند بودند.
او در ادامه بیان کرد: ما خودمان را به دولت مردانمان تحت عنوان مددکار معرفی نکردیم تا آن ها در وضعیت بحران از ما انتظار همکاری داشته باشند. نیروی انتظامی تنها باید کار انتظامی را بر عهده بگیرد. ما باید مددکاری را رها کنیم و به سمت مددکار اجتماعی حرکت کنیم و خودمان را به عنوان متخصصان کارهای بحرانی معرفی کنیم و خودمان را اثبات کنیم. برای مثال در زلزلۀ بم کسانی که از زیر آوار نجات پیدا می کردند بازماندگان پر از انرژی بودند.
آقابخشی افزود: آنان در شناخت انسان های محلی به ما کمک می کردند تا غارت و دزدی توسط افراد بیگانه اتفاق نیفتد. پس در نتیجه باید از مشارکت فعال و آگاهانۀ بازماندگان استفاده کنیم. کارهای مداخله در بحران و مدیریت بحران به این سادگی نیست این کار افراد متخصص است. اما گرفتاری آنجاست که ما خود را مددکار اجتماعی به جامعه معرفی نمی کنیم.
این استاد برجستۀ مددکاری در پایان تاکید کرد: ما باید از کارهای شیک و کلینیک به سمت کارهای اجتماعی حرکت کنیم. اگر نظام آموزش عالی قبول کند من فکر می کنم ما باید کارها را تخصصی کنیم. برای مثال مددکار اجتماعی مخصوص کار با کودکان مشکل دار، نوجوانان، زنان، سالمندان و... . همۀ این ها باید بر پایۀ تئوری باشد. تئوری به ما می گوید چه خبر است؟ چگونه باید آن را تفسیر کنیم؟ و چگونه می توانیم آن را پیش بینی کنیم؟