همایش ملی «علوم انسانی قرآنبنیان» در محل دانشکدۀ الهیلت دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبائی در افتتاحیه دومین همایش ملی «علوم انسانی قرآنبنیان» گفت: نکته اول این است که به مناسبت این همایش یک نگاهی، به تعابیری که از آیه «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی» میکردم و دیدم سه نگاه متفاوت وجود دارد و دو نگاه برای ما مهم است. یک عده برداشت کاملا مدرن از آیه دارند. یعنی همان تلقی رابطه خدا و جهان به مثابه ساعتساز و ساعت و اینگونه فهمیدهاند که خدا این جهان را ساخته و هدایت خود را در آن جاری کرده و آن را رها کرده است و در واقع کار انسان شناختن اینها است. بسیاری از مفسران مدرنتر و یا خیلی سنتگرا و قدیمی این تفسیر را داشتند.
وی در ادامه افزود: گروه دوم که تحت تاثیر علامه هستند و آیتالله جوادی نیز این برداشت را داشتند اینکه این هدایت هدایت تکوینی به معنای برداشته شدن دست خدا از تنظیم امور جهان نیست، بلکه حضور دائمی خدا در عرصه خلقت و جاری کردن قوانین تکوینی دائم در عرصه خلقت است؛ لذا هر آن چیزی که در جهان ما جاری است به دلیل حضور دائمی خداوند، آیات الهی محسوب میشوند و همه چیز آیات الهی است.
سلیمی تصریح کرد: به همین دلیل است که شناخت همه چیز نیز شناخت آیات الهی است. تعبیر آیتالله جوادی این است که میگویند چطور شناخت آیات الهی را علم مقدس میدانیم، ولی شناخت آیات الهی که در جهان وجود دارند اینها را علم الهی و مقدس ندانیم؟ لذا هر چیزی که بتواند به ما کمک کند که قواعد جاری در عالم را به درستی درک کنیم به گونهای علم انسانی قرآنبنیان است.
وی بیان کرد: همانطور که هر چیزی کمک کند که آیات قرآن را بفهمیم علم الهی است، این امر در خلقت نیز جاری است، اما در این زمینه با یک آسیب فراگیر مواجه هستیم. اینکه علوم انسانی قرآنبنیان به معنای دور ریختن آن چیزی که در علوم اجتماعی جاری هست، نیست. خیر، از آنها نیز میتوانیم استفاده کنیم و خواهیم کرد، اما یک آسیب جدی در اینجا وجود دارد، چون شواهدی که در عالم جاری است بسیار متنوع است و انسان امکان یک فهم استقرایی کامل از این جهان را ندارد، لذا پیش فرضهایی برای این فهم میگذارد که به نحوی تمام این درک عالم واقعیت را تحت تاثیر خودش قرار میدهد.
رئیس دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه تصریح کرد: بعضا مفروضهایی وجود دارد که اینها شناحت ما را از تجربه و مطالعات تجربی را به سوی دیگری میبرد. در دانش روابط بینالملل امروز هنوز علیرغم تمام چالشها، نگرش معروف به واقعگرایی هنوز در اکثر آکادمیهای دنیا حتی در ایران غالب است. حتی بسیاری از کسانی که نگاه اسلامی دارند، سخن واقع گرایانه میگویند. واقعگرایی همان نگاهی است که میگوید دولتها مهمترین بازیگران جهان هستند و مهمترین دغدغه آنها نیز اول رسیدن به امنیت و بعد منافع ملی است.
سلیمی بیان کرد: طبق این نگاه دنیا نیز دنیای قدرت است و هر کسی قویتر باشد امنیت بیشتری برای خود کسب خواهد کرد، لذا عرصه روابط بینالملل عرصه یک تنازع دائمی برای رسیدن به قدرت و در نتیجه امینت بیشتر است. اما چطور این نگرش به دست آمده و تمام کسانی که به سیاست خارجی میپردازند چطور به این وادی افتادند؟ نگرش آنها برمیگردد به یک انسانشناسی خاص. «توماس هابز» معتقد است که من و ترس، با هم متولد شدهایم و به نوعی انسان را یک موجود امنیتطلب و منفعتطلب به هر قیمت میداند. انسانی که پای امنیتخواهی خود همه چیز را قربانی میکند. در این نگاه، انسان این موجود است.
وی در ادامه افزود: این نگاه به عرصه روابط بینالملل نیز وارد شده است و کسانی که اینگونه فکر میکنند آن را یک عرصه منازعه میبینند و تمام حرف آنها تخاصم و جدال است. اما این برداشت از کجا آمده است؟ از استقرا و مطالعه تجربی است؟ خیر، یک مفروضه است. البته در اوایل قرن بیستم برخی از کشیشان تلاش کردند این نگاه را توجیه مذهبی کنند و گفتند این نگاه بر اساس مذهب مسیحیت که انسان را ذاتا گناه کار میداند و در این کالبد پلید حلول کرده، با این نگاه مسیحی قابل توجیه است، لذا انسان پلید است و این پلیدی را در عرصه سیاست نشان میدهد.
سلیمی تصریح کرد: اما اگر ما این مبنا را قول نداشته باشیم چه میشود؟ اساس این نگرش به روابط بینالملل و سیاستگذاری در سیاست خارجی فرو میریزد و اگر جهان را، جهانی بدانیم که «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا»، یعنی «لتعارفوا» نه «لتنازعوا»، جوامع خلق نشدهاند برای جنگ و اگر اینطور نگاه کنیم، بنیاد نگاه ما به روابط بینالملل نیز دگرگون میشود.
وی در انتها بیان کرد: بر خلاف تصور کسانی که میگویند معارف برآمده از اندیشههای دینی، تاثیری بر فهم علوم انسانی به مثابه علم ندارد، این مثال نشان میدهد که اینگونه نیست و میتواند و تاثیر آن نیز بسیار عمیق است.