دکتر ابراهیم برزگر، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی طی گفتگویی در پاسخ به این سوال که آیا تحول علوم انسانی و اسلامی کردن آنها می تواند منشا تمدن سازی اسلامی شود، گفت: در باب اینکه اصولا تولید علم در ایران با محتوای اسلامی یا تولید علم به هر قالبی چه ارتباطی با تمدن سازی پیدا می کند و در صورت امکان، راهکارهای آن چیست، می توان سخن بسیاری به میان آورد.
وی ادامه داد: در این راستا نخست آنکه هر جامعه ای در صورتی می تواند رشد و پویایی داشته باشد و در وضعیت آرمانی به تحقق توسعه، پیشرفت و تمدن سازی دست یابد، که بتواند اهتمام ویژه ای به علم، عالم، دانشمند و چرخه علم داشته باشد و همچنین بتواند بر آخرین یافته های علمی حوزه های گوناگون دانش بشری در رشته های مختلف اشراف داشته باشد و آنها را روزآمد کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ثانیا بتواند وارد مدار تولید علم شده و در زمینه نقادی و ارائه تزهای جدید قدرت داشته باشد و سپس بتواند با آموزه های اسلامی و واقعیت های جامعه ایران ایده های خود را سازگار کند.
مولف کتاب "نظریه های بازتاب جهانی انقلاب اسلامی" تصریح کرد: بنابراین طبعا در اسلامی کردن علوم هم این موضوع حساس و تعیین کننده است که ما باید در آن وارد شده و به دلیل اینکه مقصد علوم انسانی دارای رگه های فرهنگی است، فرهنگ ایرانی اسلامی خود بخشی از واقعیت های علم در علوم اجتماعی و انسانی است.
وی اضافه کرد: پس از آنکه علوم بشری را به روز کنیم، وارد فرآیند نقادی و تبصره زدن بر آنها باید شده و تولید گزاره های ایرانی اسلامی شویم و پس از آن می توان این علوم را به فناوری و تکنولوژی تبدیل کرد یعنی در این مرحله وارد ساز و کارهای علوم شده و پس از اینکه پذیرفتیم چنین امکانی وجود دارد، تولید علم با گزاره های ایرانی اسلامی رخ می دهد و در این هنگام این سوال مطرح می شود ساز و کارهای آن چیست تا از گذار این علم ما به تمدن برسیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی اذعان کرد: در این زمینه این که بتوان علم و یافته های بنیادین علم را به فناروی و تکنولوژی تبدیل کنیم - یعنی به استخدام خود بگیریم - و از آن برای رسیدن به اهداف انسانی و اسلامی و تمدن سازی استفاده کنیم، از آن به عنوان کاربست علم و یافته های نظری در راستای اهداف کاربردی، یعنی فناوری و تکنولوژی یاد می شود و این دقیقا ارتباطی است که میان علم و تمدن سازی ایجاد می شود.
وی ادامه داد: یعنی ضروری است میان مباحث نظری و صرفا محض و انتزاعی یا حکمت نظری با عرصه عمل، سیاست کاربردی یا حکمت عملی رابطه دقیق تعیین شود و حکمت نظری، خروجی در حکمت عملی داشته باشد، لذا با تقریب و نزدیک سازی نظر و عمل می توان شاهد ظهور داده ها و تجلیات عینی علوم در تمدن ها و عرصه های عینی همچون هنر، نقاشی، معماری، صنعت کشاورزی و سایر ابعاد تمدن باشیم.
برزگر بیان کرد: بنابراین به دلیل اینکه ما در فرهنگ، جهان بینی و جهان نگرش بر مبانی آموزه های اسلامی به منظومه های متفاوتی از آنچه در تمدن غرب وجود دارد، قائل هستیم، طبعا تمدن سازی ما نوع متفاوتی خواهد شد و بشر را با یک تمدن نوظهوری آشنا می کند که البته مشترکاتی نیز با تمدن موجود غرب دارد اما دارای امر اضافه و آموزه های جدیدی است که آن را ذیل داشتن این عرصه های مشترک از تمدن غرب متمایز می کند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: با این اتفاق و فرآیند است که می توان گفت علم جدید تولید شده مبتنی بر آموزه های ایرانی اسلامی توانایی خلق تمدنی جدید را دارد.
منبع : شبستان