۰۴ بهمن ۱۳۹۳ ۱۵:۰۹
کد خبر: ۱۷۰۶

یک‌بار در گفت‌وگویی درباره اوضاع روزنامه‌نگاران روزگار ما گفته بود: «به قول یکی از دوستان وضعیت روزنامه‌نگاری الان دچار طفولیت‌هایی مکرر است، نه زایش‌های مکرر.»


وقتی از او پرسیده بودند تولیدات جوان‌های روزنامه‌نگار چقدر نسبت به گذشته تغییر کرده، جواب داده بود: «شوقشان برای اینکه به موضوعات پی ببرند و مردم را در جریان بگذارند بیشتر بوده ولی دقت‌شان پایین بوده. یعنی اگر از من بپرسند ضعف چیست، می‌گویم دقت و اگر نقطه قوت را بخواهند می‌گویم نزدیک شدن به سوژه و میل به پی بردن به آن چیز که در پیرامونش است.» این نظرها حاصل 37 سال روزنامه‌نگاری دکتر «حسن نمکدوست» است.


استاد ارتباطات و روزنامه‌نگاری که کار حرفه‌ای‌اش را از سال 56 در تحریریه روزنامه‌های اطلاعات و کیهان شروع کرده و در همه این سال‌ها از خبرنگاری تا سردبیری و عضویت در هیات علمی دانشگاه‌ علامه طباطبایی را تجربه کرده و از سال 85 مدیر مرکز آموزش موسسه همشهری است.


به گزارش عطنا ، دکتر نمکدوست در گفت‌وگو با همشهری جوان از دردسرها و خط قرمزهای نشریات جوانانه حرف زده.




  • گروهی از دوستان رسانه‌ای می‌گویند همشهری‌جوان یک نشریه ساختارشکن جوان است که بدون خطر کردن، از کنار خیلی از خط قرمز‌ها گذشته است. نظر شما هم به این افراد نزدیک است؟


به یک تعبیر کلی هرکاری که در زمینه جوان در ایران صورت می‌گیرد، ساختارشکنانه است. صحبت کردن درباره بسياري بخش‌هاي زندگی جوان مشكل است و گاهي نمی‌شود سراغشان رفت.


صورتش هم فرق نمی‌کند؛ فیلم بسازی، در زمینه ادبی کاری کنی یا سراغ یک اثر هنری بروی. این موضوع را همیشه باید در نظر داشته باشی. تنها زمینه‌ای که راحت می‌شود درباره‌اش صحبت کرد، ازدواج یا مرگ جوانان است.


نمی‌دانم چه دلیل ناموجهی دارد که صحبت کردن درباره بعضي از این مسائل تابو است. مثلا فرض کنید بخواهیم درباره موضوعی مثل سیاست و جوان بنویسیم. جوانی دوران نه گفتن به خيلي چيز‌ها است.


ربطی به ایران هم ندارد، همه ‌جای دنیا همین است. این موضوع را در ضرب‌المثل‌ها و شوخی‌ها هم می‌توانید ببینید. این موضوع در همه‌جای دنیا وجود دارد ولی اینجا راحت نمی‌توانید درباره‌اش صحبت کنید.


موضوعی مثل احساسات و روابط عاطفی جوان‌ها هم همین‌طور. خودم یادم نمی‌آید اولین ‌باری که عاشق شدم، کی بوده اما قطعا در سن ۵۰سالگی نبوده است! لابد آن موقع ۱۵-۱۶سال داشته‌ام.


این موضوع مختص جوان است ولی ما راحت نمی‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم. درباره‌ شور و هیجان جوان‌ها هم معمولا نمی‌توانیم حرف بزنیم. به طور کلی، صحبت کردن درباره فضای جوانی، توسط هرکسی که باشد، کسی نمی‌پسندد و آن را دوست ندارد.


با توجه به این حرف‌ها، با اینکه همشهری‌جوان در عرصه جوانی ساختارشکنانه بوده است را باور ندارم و احساسم این است که این رسانه این‌طور نبوده است.یعنی به معنای عام کلمه به عنوان ساختارشکن قبولش ندارم ولی به عنوان خاص کلمه، ‌نه.




  • یعنی به تعبیر شما این رسانه نتوانسته از خط قرمز‌ها عبور کند؟


نزدیک خط‌قرمز‌ها شده ولی اگر منظورتان از ساختارشکن، عبور از خطوط قرمز باشد، من چنین چیزی ندیده‌ام. البته این اصلا چیز عجیبی هم نیست چون ماموریت همشهری‌جوان عبور از خط قرمز نیست.


احتمالا این مجله سیاستی برای خودش تعریف کرده که نرم از کنار این موضوع‌ها عبور کند که می‌تواند تدبیر خوبی هم باشد. من نمی‌خواهم نقدش بکنم. این به نظر من عجیب نیست. طبیعی است.


کاری که جوان کرده به نظرم خوب است که توانسته در عین در نظر گرفتن حدود، خودش را از تک‌وتا نیندازد و از رفتن سراغ موضوعات خودش را محدود نکند. از اینکه جوانانه به معنی پرانرژی (نه به معنای کم‌تجربه) نزدیک شود، خودش را محدود نکرده. این به نظرم نقاط قوت جریان است.




  • این محدود بودن‌ها را می‌پسندید؟


واقعیت این است که همشهری‌جوان یکی از نشریات یک موسسه معظم مطبوعاتی است که ما چه عضو این موسسه باشیم یا نه، واقعیت این است که بزرگ‌ترین موسسه مطبوعاتی تاریخ ایران است.


این موسسه محصولات متعددی دارد و سهم بزرگی از بازار رسانه‌های کاغذی کشور را در دست دارد. این چارچوب‌ها به نظر من الزاما بد نیست.


شما سراغ هر موسسه مطبوعاتی درست‌وحسابی در دنیا بروید، یکسری چارچوب برای خودش دارد. این چارچوب داشتن بد نیست. حالا ممکن است من با آن موافق باشم یا نه. ولی بچه‌ها بلد بوده‌اند در همین چارچوب‌ها نوآوری و ابتکار به خرج دهند که این مهم است.

  • جوان بودن تحریریه و کم تجربه بودن را نکته مثبتی می‌دانید یا نه؟


کلمه جوان دو بار معنای مختلف دارد؛ از نظر بعضی‌ها جوان بودن نقطه ضعف است. مثلا می‌گوییم: «فلانی نویسنده خوبی است. اما جوان است.» این گزاره «اما جوان است» یعنی نقطه ضعف.


حالا بیایید گزاره‌های جمله را برعکس کنیم و بگوییم: «روزنامه‌نگار جوان، اما خوبی است.» اینجا جوان بودن می‌شود نقطه قوت. من در این سال‌ها برخوردم با مجله همشهری‌جوان از نوع دوم بوده است. یعنی گفته‌ام که آنها با وجود جوان بودن، روزنامه‌نگارهای خوبی هستند.


بنابراین اگر زمان بگذرد خوب‌تر و خوب‌تر می‌شوند. به نظر من، همشهری‌جوان در سال سوم یا پنجم هم خوب بود، چون بچه‌هایش خوب بودند. در مقیاس یک نشریه پرتیراژ حرفه‌ای به نظر من اصلا نشریه بی‌تجربه و کم‌تجربه‌ای نیست.


من این را خوب می‌فهمم که وقتی به یکباره حجم زیادی را به ورزش و سینما اختصاص می‌دهید یا سراغ موضوع‌هایی می‌روید که لزوما به جوان‌ها مرتبط نیست، به این خاطر است که پرداختن به جوان به طور کلی مساله دارد. طبیعی است که وقتی نتوانی درباره‌ این موضوع‌ها صحبت کنی، مجبور هستی بروی سراغ موضوع‌های دیگر جوانانه ولی‌‌ همان را هم، خوب انجام می‌دهی.




  • اصولا چقدر با این موضوع موافق هستید که تحریریه یک نشریه جوانانه باید جوان باشد؟


الزاما این‌طور نیست. این یک قاعده نیست که تیم یک نشریه جوان‌پسند باید حتما جوان باشند. ما روزنامه‌نگارهای خوبی داریم که سن و سال هم دارند ولی خیلی خوب دنیای جوان‌ها را درک می‌کنند.


منظورم کسانی مثل فریدون صدیقی یا یونس شکرخواه است. به نظرم فریدون صدیقی اگر بخواهد یک نشریه جوان دربیاورد، قطعا می‌تواند موفق باشد.


اینکه با بالارفتن سن، گسست پدید می‌آید، لزوما درست نیست. در قدیم هم آدم‌های سن ‌و سال‌دارِ توانمندی در این زمینه داشتیم. امید من این است که 10سال دیگر، همین بچه‌ها را ببینم که دارند دوباره یک نشریه جوان را در می‌آورند. آن زمان به‌شان نمی‌گوییم بچه، اسمشان می‌شود آقا و استاد ولی مهم این است که موضوع جوان را درک می‌کنند.




  • 10 سال از انتشار مداوم همشهری‌جوان گذشته است. به نظر شما چه دلایلی باعث حضور مداوم این نشریه در فضای رسانه‌ای ایران شده است؟


یکی از مسائلی که رسانه‌های ما با آن روبه‌رو هستند، وضعیت اقتصادی و تداومشان است. به هر حال این مجله یکی از محصولات موسسه همشهری است و از تمام امکاناتش بهره می‌برند. این نشریه در موسسه‌ای منتشر می‌شود که به لحاظ اقتصادی سرپاست.


خیلی‌ها نمی‌مانند چون نمی‌توانند تحریریه را از نظر اقتصادی تامین کنند. نکته دوم هم داشتن یک تیم خوب است که توانسته مطالب و سوژه‌ها را به‌ خوبی پرداخت کند و مخاطب هم با آن ارتباط برقرار کرده است.




  • کدام بخش‌های مجله را بیشتر دنبال می‌کنید؟


برای نشریه‌ای مثل جوان، گزارش‌ها موضوع اصلی است. من یادداشت‌ها را می‌خوانم و حظ می‌برم. بعضی قلم‌ها انصافا زیباست ولی همیشه دوست داشتم گزارش‌ها را بخوانم. اساسا نشریه‌ای مثل جوان، گزارش‌خوان است.


وقتی می‌رسیم به اول مهر و موضوع خوابگاه‌های دانشجویی مطرح می‌شود، رفتن سراغ این نشریه کار درست و خوبی است. اینکه یک سی‌دی موسیقی به قول شما جوان‌ها «بازار را می‌ترکاند»، درباره‌اش نوشتن کار خوبی است.

گزارش از زندگی جوان‌ها برایم جذاب بوده است. من همیشه همشهری‌جوان و چلچراغ را برای فرزند 16‌ساله‌ام به خانه می‌برده‌ام. مگر ما چند نشریه جوان‌پسند در ایران داریم؟ اگر فرزند من قرار نباشد این‌چیز‌ها را بخواند، پس چه‌ کار کند؟ چیزی نمی‌ماند.




  • همشهری‌جوان چقدر در تربیت نیروهای جوان موثر بوده است؟


درباره تربیت نویسنده نمی‌دانم چون درگیر این فرآیند‌ها نیستم ولی به نظرم سرمایه اجتماعی خوبی به دست آورده است. وقتی در نمایشگاه مطبوعات فراخوان می‌دهد و تعداد زیادی خواننده داخل غرفه می‌شوند، یعنی داشتن سرمایه اجتماعی خوب.




  • برند و شناخته شدن نویسنده‌ها اتفاق خوبی است؟


من در عین حال که بچه‌های جوان را خیلی دوست دارم ولی نباید زیادی هم هندوانه زیر بغل خودمان بگذاریم. واقعیت این است که کار بچه‌ها صددرصد خوب بوده است. به نظر من در ایران چند نویسنده برند بیشتر نداریم. به اینکه کارشان خوب است یا بد، اصلا کاری ندارم. می‌خواهم بگویم که باید قضیه را این‌طور نگاه کرد.


نمی‌خواهم بگویم بچه‌های جوان بد هستند. واقعا امیدوارم که به چنان جایگاهی برسند اما می‌خواهم بگویم نباید در این باره اغراق کرد.


مهم این است که بچه‌های جوان با هم بمانند و کار کنند. این داستان مثل درست کردن قورمه‌سبزی می‌ماند. بهترین لوبیای دنیا هم که باشی، نمی‌توانی یک قرمه‌سبزی خوب دربیاوری. باید یک ترکیب خوب دربیاوری که من اسمش را می‌گذارم همشهری‌جوان. قورمه‌سبزی همان‌طور که گوشت می‌خواهد، لیمو عمانی هم نیاز دارد.


باید مزه داشته باشد دیگر. گوشت خالی که فایده ندارد. حسن بچه‌ها این است که بلد هستند قورمه‌سبزی خوبی درست کنند که خوشمزه و سالم است، آدم از خوردنش لذت می‌برد و مریض هم نمی‌شود. به نظر من بچه‌ها باید روی این ترکیب فکر کنند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار