نشست «بررسی اثر آستانهای بیکاری بر شادی» با سخنرانی دکتر مرتضی خورسندی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد انرژی دانشگاه علامه طباطبائی شنبه، 25 آذرماه در دانشکده اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار عطنا، در این نشست، خورسندی درباره مقاله خود با همین عنوان توضیح داد و گفت: شادی یکی از مباحث بسیار مهم در اقتصاد رفاه تلقی میشود. همچنین شادی، احساس و برداشت ذهنی فرد از میزان رفاه او است که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است به خصوص در حوزه اقتصادی و کسانی که در حوزه اقتصاد رفاه کار میکنند.
وی ادامه داد: بيكاري و تورم از جمله مهمترين اهداف سياستهاي كلان اقتصادي از ديدگاه سياستگذاران است. توجه به اين دو متغير فقط مخصوص سياستگذاران نبوده و افراد عادی نيز نسبت به آنها حساسيت بالايي دارند، بنابراين، آمار بيكاري و تورم از جمله مهمترين آمارهاي اقتصاد كلان است که هم مردم و هم سياستگذاران اين آمار را دنبال ميكنند.
وی افزود: اين توجه تا حدي است كه در رقابتهاي سياسي و انتخاباتي نيز از آن برای بررسي عملكرد دولتها استفاده ميشود و شاخصی به اسم شاخص فلاکت که از جمع بیکاری و تورم بدست میآید، از جمله شاخصهایی است که اولین بار در رقابتهای سیاسی اقتصاد آمریکا پدید آمد و در رقابتهاي انتخاباتي اخير ايران نيز نرخهاي تورم و بيكاري به طور جدي مورد توجه بوده اند.
خورسندی با اشاره به این سوال که «اثر بیکاری و شادی تا چه حدی است و این اثر میتواند با سطح بیکاری ارتباط داشته باشد یا خیر؟» اظهار کرد: بیکاری و تورم از جمله متغیرهایی هستند که همواره اهداف کلان اقتصاد بوده اند که به دنبال کاهش آنها هستیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی درباره پیشینه تجربی این تحقیق گفت: مطالعاتي كه در زمينه شادي و عوامل موثر بر آن انجام شدهاند به دو دسته كلي قابل تفكيك هستند؛ نخست، مطالعاتي كه در سطح خرد انجام شده و بيشتر به بررسي عوامل مختلف فردي، اجتماعي، اقتصادي و شخصيتي موثر بر ميزان شادي افراد ميپردازند و دسته دوم، مطالعاتي هستند كه به بررسي اثر متغيرهاي كلان بر شاخص شادي ميپردازند.
وی اضافه کرد: بيشتر مطالعات انجام شده در اين حوزه سعي داشتهاند اثر دو متغير مهم اقتصاد كلان، يعني تورم و بيكاري را بر شادي مورد آزمون قرار دهند.
وی در خصوص نوآوری مطالعاتی این تحقیق هم خاطرنشان کرد: مطالعه حاضر از دو جهت داراي نوآوري است؛ اول اينكه اثر بيكاري و تورم را بر رفاه در گروه ايران و كشورهاي همسايه مورد بررسي قرار ميدهد. دوم اينكه در كنار بيكاري و تورم از يك متغير توضيحي تركيبي يعني شاخص توسعه انساني استفاده ميكند.
خورسندی با تاکید بر این موضوع که بین بیکاری و تورم بده بستانی وجود دارد، افزود: بده بستان به این معنا که سیاستگذار وقتی سیاستی را اعمال میکند این سیاست ممکن است باعث کاهش بیکاری شود اما تورم را افزایش دهد یا برعکس. در چنین مواردی که بده بستانی بین تورم و بیکاری وجود دارد سیاستگذار ناچار است که بین این دو انتخاب کند و بنابراین نیاز دارد که بداند کدام متغییر میتواند بر رفاه تاثیرگذار باشد، لذا عمده مطالعاتی که در بحث کلان انجام شده است متغیرهایی هستند که میخواستند اثر تورم بر بیکاری را مورد آزمون قرار دهند و این دسته بیشتر به بررسی میزان اثرگذاری تورم و بیکاری بر شادی پرداختهاند.
وی درباره مبانی نظری مفهوم شادی بیان کرد: شادی یکی از متغیرهای مهم در حوزه اقتصاد رفاه است، هرچند در مطالعات اجتماعی و روانشناسی به این متغیر بیشتر توجه شده است. زمانی که اقتصاددانان متوجه شدند از این متغیرها به نام متغیرهای ادارک شده فردی به عنوان شاخص میتوانند استفاده کنند، این مقوله مورد توجه قرار گرفت. چه شادی یک احساسی تلقی شود که ما از یک نفر بپرسیم که آیا شما شاد هستید یا یک ارزیابی فردی باشد که بپرسیم آیا شما از زندگی خودتان راضی هستید. لذا متغیرهایی مثل متغییر شادی و متغیر رضایت از زندگی که میزان شادی و رضایت از زندگی را براساس آنچه که فرد ادراک میکند، میسنجند، مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت.
وی ادامه داد: پژوهشگران متوجه شدند که میتوان شادی را سنجید و اندازه گیری کرد و موسسه گالوپ سعی کرد که میزان شادی مردم را در کشورهای مختلف بسنجد و اندازهگیری کند.
در ادامه، مرتضی خورسندی در خصوص بحث اثر بیکاری بر شادی تصریح کرد: اثر بیکاری برشادی از دو منظر اجتماعی و شخصی قابل بررسی است. از منظر اجتماعی استدلال بر اين است که جامعه همواره از مساله بيكاري گريزان بوده و ميزان ترس مردم در شرايطي كه در جامعه بيكاري وجود دارد، بالا ميرود. در واقع در شرايطي كه بيكاري بالاست، همواره اين ترس وجود دارد كه افراد شغل خود را از دست بدهند. اين امر باعث بروز نارضايتي ميشود و افراد جامعه با نرخ بیکاری زیاد امنیت شغلی کمتری احساس میکنند و ترس بیشتری از بیکار شدن دارند. از منظر شخصي نيز بيكاري عاملي براي عدم شادكامي و نارضايتي محسوب میشود. منظر شخصی به چگونگی اثرگذاری اشتغال افراد یا تجربه بیکاری آنها را بر شادی فردی بررسی میکند.
وی افزود: آرگايل معتقد است كه بيكاري و ترس از نداشتن شغل، يكي از بزرگترين دلايل شاد نبودن در دنياي مدرن است.
وی درباره دیدگاه اقتصاد نئوکلاسیک درباره بیکاری گفت: از نظر دیدگاه اقتصاد نئوکلاسیک بیکاری امری ارادی است؛ ما دستمزدها را کاملا انعطافپذیر میدانیم و در چنین شرایطی اگر فردی بیکار است به خاطر تصمیم خودش بوده است. یعنی در سطح تعاملی دستمزدی موجود تصمیم گرفته که بهتر است بیکار باشد تا شاغل. بنابراین اگر از این منظر نگاه کنیم و اگر همه انواع بیکاریها از نوع بیکاری ارادی باشند آن وقت اثر بیکاری بر شادی فرد مورد تشکیک قرار میگیرد. با فرض شرایط سالم، دو فردی را در نظر بگیریم که درآمد برابر دارند یکی تصمیم گرفته بیکار باشد و دیگری تصمیم گرفته که شاغل باشد؛ دلیلی برای تفاوت این دو نداریم.
وی به بعد روانشناسی مسئله هم پرداخت و اظهار کرد: روانشناسها معتقدند که داشتن شغل میتواند عزت نفس در فرد ایجاد کند و شخصی که بیکار است از این عزت نفس محروم خواهد بود و احساس بطالت میکند که همین بطالت باعث ناشادکامی میشود.
خورسندی در خصوص بحث تورم به عنوان متغیر کلان اقتصادی تصریح کرد: اثر تورم بر شادی را میتوان از کانالهای مختلف مورد توجه قرار داد. كانال اول افزايش هزينه خدمات مبادله و غيرپولي شدن اقتصاد است؛ وجود واسطه مبادله باعث تسهيل انجام مبادلات شده و رفاه جامعه را از اين جهت بالا ميبرد. از اين رو افراد سعي ميكنند هميشه بخشي از دارايي خود را جهت تسهيل امر مبادله به صورت پول نقد نگه دارند و از خدمات مبادلاتي پول استفاده كنند. با بالا رفتن تورم، افراد بر اي كاهش هزينه فرصت نگهداري پول، بخش بزرگتري از درآمد خود را به صورت دارايي بهره دار نگه داشته است و جهت دستيابي به واسطه مبادله تعداد دفعات مراجعه خود به بازارمالي براي تبديل دارايي به پول را افزايش ميدهند. بالا رفتن دفعات مراجعه به بازار مالي داراي هزينهاي است كه معروف شده به هزینه چرم کفش و بنابراين نارضايتي به دنبال دارد.
وی تورم را عامل ایجاد عدم اطمینان نسبت به آینده دانست و گفت: تورم باعث نارضایتی و کاهش شادی میشود. خانوارها و بنگاهها جهت انجام تصميمات بلندمدت خود نظير برنامهريزي باید بتوانند مقادیر آتی را پیشبینی کنند. تورم باعث بروز اشتباه در برآورد این مقادیر میشود؛ بنابراین اشتباه در برآورد نرخ تورم آتی و عدم اطمینان نسبت به آن میتواند افراد را در برنامهریزی بلندمدت خود دچار مشکل کند.
استاد اقتصاد انرژی دانشگاه علامه طباطبائی درباره کانال توزیعی بیان کرد: تورم باعث توزيع مجدد درآمد و ثروت به ضرر كمدرآمدها و به نفع پردرآمدها مي شود. اين امر باعث شكاف طبقاتي و بروز نارضايتي و كاهش شادي در جامعه خواهد بود.
وی با اشاره به شاخصه توسعه انسانی در بحث تخمین هم گفت: شاخصی است که از ترکیب سه مولفه درآمد سرانه، سطح آموزش و تحصیلات و سطح سلامت بدست میآید. بنابراين در نظر گرفتن اين شاخص تركيبي ميتواند ضمن حفظ درجه آزادي در تخمين اثر ديگر متغيرهاي موثر بر شادي را كنترل كند.
وی در ادامه نتایج تخمین تصریح کرد: نتايج حاصل از آزمونهاي انجام شده، الگوي پانل با اثرات تصادفي را تاييد ميكند و با توجه به اثرگذاري خصوصيات فرهنگي و روانشناختي افراد كشورهای مختلف در سطح شادي آنها، در نظر گرفتن اثرات تصادفي در تخمين تفاوتهاي ناشي از اين متغيرها به نوعي در نظر گرفته شده و اعتماد به ضرايب متغيرهاي بيكاري و تورم را افزايش ميدهد.
خورسندی ادامه داد: نتايج حاصل از تخمين الگوي پانل با اثرات تصادفي حاكي از اثرگذاري منفي هر دو متغير بيكاري و تورم است و ضريب بيكاري تقريبا سه برابر ضريب تورم در تخمين كلی و ۴/۲ برابر در تخمین ایران و همسایگان است. از این رو میتوان نتیجه گرفت که بیکاری بيش از تورم بر رفاه افراد اثر ميگذارد و سياستگذاران در هدفگذاريهاي خود بايد وزن بالاتري به بيكاري بدهند.
وی در پایان گفت: با توجه به تخمينهاي انجام شده پيشنهاد ميشود در محاسبه شاخص فلاكت كه از مجموع بيكاري و تورم به دست ميآيد به جاي جمع ساده از جمع موزون استفاده شده و وزن بالاتري به بيكاري داده شود.
عکس: زهرا اسحاقیان راد-عطنا