محمد خجسته، روزنامهنگار و دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در صفحه اینستاگرام خود مطلبی را با عنوان «دانشجو تا دانشگاه» به مناسبت روز دانشجو منتشر کرده است.
به گزارش عطنا، خجسته در اینستاگرام خود نوشته است:
انشاءالله و به قید حیات این آخرین 16 آذر من در دوران کارشناسی است. به خاطر دارم در سال های پایانی دبیرستان و دوران کنکور تمام دغدغه من این بود که در دانشگاه قبول شوم تا کار سیاسی کنم. آن روز فکر میکردم اگر به دانشگاه بیایم باید حتما کنشهای سیاسی داشته باشم تا بتوانم اصول اولیه دانشجو بودن را به نمایش بگذارم. اما ذهی خیال باطل....
ترم اول که وارد دانشگاه شدیم کمی داغ بودیم. با استادان موافق و همراه خود، جریان رقیب را مورد سرزنش قرار میدادیم و با استادانی که در مقابل جریان فکری ما قرار داشتند مجادله و مباحثه «اگر نخواهم اسمش را یقهگیری بنامم» داشتیم.
راستش را بگویم ما که از ترم اول دغدغه کار تشکیلاتی داشتیم بقیه دانشجویان ورودی خود را نمیفمیدیم... چرا؟ چون آنها اصلاً مثل ما فکر نمیکردند. مثل ما فکر نمیکردند یعنی چه؟ یعنی اینکه سعی میکردند در دانشگاه خوش بگذرانند... مثلاً بروند پارک نزدیک دانشگاه... بالاخره طبیعی است. هر دو گروه تازه از محیط دبیرستان بیرون آمده بودیم.
سرتان را درد نیارم. امروز دانشگاه درگیر یک دو قطبی شدید است. در قطب اول دانشگاه یک عده دانشجو قرار دارند که شاید درس میخوانند. یا پارک میروند و یا اینکه صرفاً دانشگاه میآیند که دانشجو نامیده شوند. در قطب مقابل طیفی قرار دارد که در حال کار تشکیلاتی کردن در انجمن_علمی ،مستقل، اسلامی، بسیج و سایر کانونها است. این قطب خود را خارج از نظام فکری سایرین میبیند. مثلاً به فکر این است که امروز چه بیانیهای بزند که فلان مسئول فلان دستگاه آن جایش درد بگیرد و یا اینکه چه مهمانی دعوت کند تا حال فلان انجمن را بگیرد.
ساده بگویم قطب اول قطب دوم را آدم حساب نمیکند و قطب دوم هم قطب اول را و زمان به همین روال میگذرد. بعد از گذشت دو، سه ترم کمکم این دو قطب به یک انقلاب درونی میرسند. در قطب اول سه اتفاق میافتد. یا اینکه از پارک رفتن خسته میشود و مثل بچه آدم مینشیند و درس میخوانند و یا اینکه کلاً از خیر درس میگذرد و در آخر اینکه تغییر رویه میدهد و وارد کار تشکیلاتی میشود.
در قطب دوم هم چند اتفاق میافتد. یک اینکه تازه میفهمد چه اشتباهی کرده که وارد کار تشکیلاتی شده و کلاً از کرده خود پشیمان میشود. اتفاق بعدی این است که میخواهد درس خواندن را شروع کند ولی میبیند دو الی سه ترمی گذشته و دنبال درس نبوده پس ناامید میشود و یا اینکه به مانند مدل قبلی بیخیال درس میشود و سعی میکند وارد پارک شوند.