۲۲ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹
کد خبر: ۱۵۰۸۰
salimi

به نظر می‌رسد که در تحلیل مسائل هسته‌ای در کوران نظرورزی نباید دچار تقلیل گرایی (reductionism) شویم. تقلیل گرایی در فرهنگ مطالعات بین‌المللی به معنای آن است که مسائلی که ابعاد کلان و گسترده‌ای داشته و در سطح ساختار و سیستم بین‌المللی قابل فهم است به مسائل کوچک‌تر و کم‌اهمیت‌تر فروکاسته شود یا به نوعی کنش و واکنش دو به دویی بین کشورها تقلیل یابد یا در تحلیل برخی کلمات جزئی تقلیل داده شود. گرچه این گونه تحلیل‌ها بسیار مهم و گاهی حیاتی است اما نباید سبب شود که وجوه کلان و نظام‌مند این پدیده‌ها نادیده گرفته شود. توافق هسته‌ای از مهم‌ترین رویدادهای قرن بیست و یکم است که می‌تواند جهت و مدل تعاملات بین‌المللی را دگرگون سازد از این رو نباید آن را در حد تعاملات یا بگو مگوهای دو یا چند‌جانبه بین مذاکره کنندگان هسته‌ای فروکاست. جهان در دومین دهه از قرن بیست و یکم در حال تحول سیستمی است. در این تحول دیگر ابرقدرت به معنای سنتی و کلاسیک کلمه وجود نداشته و هیچ قدرتی امکان دیکته کردن خواسته‌ها و جهت‌گیری‌هایش را به طور کامل ندارد. به علاوه دولت‌ها به عنوان تنها بازیگران نظام بین‌الملل نقش انحصاری خود را از دست داده‌اند. در این تحول نظام‌مند، شبکه در هم پیچیده‌ای از بازیگران دولتی و غیردولتی با ابزارها و اهداف متفاوت حضور دارند که ساختار ذهنی و قضاوت‌ها و فهم آنها از پدیده‌های مختلف است که عامل قدرت بوده و نحوه کنش آنها را تعریف می‌کند. به نظر می‌رسد که توافق هسته‌ای توانسته جایگاه متفاوتی به جمهوری اسلامی ایران در نظام در حال تحول بین‌المللی ببخشد. گویی حتی قدرت‌های بزرگ و نیز شبکه‌های وسیع بازیگران بین‌المللی در اثر کنش متفاوت ایران دریافته‌اند که با بازیگری تعیین کننده مواجهند که جایگاهی ویژه و سازنده در شکل دادن به نظام بین‌المللی آینده خواهد داشت. این به نظر می‌رسد که در درک بین‌الاذهانی کنشگران بین‌المللی قدرت جدید و موقعیت ممتازی برای ایران خلق کرده است که هم می‌تواند امنیت آفرین باشد و هم منافع گسترده‌تری برای کشور به ارمغان آورد.
نکته دیگر اهمیت یافتن عناصر غیر مادی قدرت است. در این مذاکرات به مانند بسیاری از تحولات تعیین کننده قرن نوین مشخص شد که دیگر رهیافت مادیگرایانه واقع‌گرایی نمی‌تواند تبیین درستی از روابط جهانی ارائه دهد. نگرش ماتریالیستی رئالیستی بر عناصر مادی قدرت و دستیابی به منفعت و امنیت بیشتر بر اساس این عناصر مادی تأکید می‌کند. بر این اساس بنیاد مذاکرات هسته‌ای و توافق کنونی غیر قابل فهم است زیرا مجموع عناصر قدرتی که در اختیار طرف‌های مذاکره است قابل مقایسه با عناصر مادی در اختیار ایران نیست. اما ایران توانست به عنوان یک طرف برابر در مقابل آنها مذاکره کرده و بسیاری از خواسته‌های خود را به کرسی بنشاند. به همین دلیل می‌توان گفت ظهور و بروز عناصر غیرمادی و قدرت گفتاری و معنایی در جهان جدید بسیار برجسته است. کنش گفتاری نوینی که در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی آغاز گشت قدرت و تأثیر گذاری سخن را دو چندان کرد و سبب شد در شرایط پیچیده جامعه امروز جهانی قدرتی از جنس مقبولیت و اقناع تولید کرده و مدل روابط و دیپلماسی را تغییر دهد. از این رو باید برای فهم این تحول مهم بین‌المللی از برخی نظریه‌های کلاسیک مادیگرایانه فاصله گرفته و طرحی نو برای اندیشه ورزی و نظریه پردازی ارائه دهیم.
سومین نکته حائز اهمیت در مورد توافق هسته‌ای اخیر اهمیت بستر و زمینه شکل‌گیری متن تفاهم است. بسیاری از تحلیلگران متن برجام با تکیه تنها بر کلمات و جملات فراموش می‌کنند که متن‌ها تنها در درون context یا بستر و زمینه اجتماعی و سیاسی جاری قابل فهم است. نمونه بارز صدق این مدعا قطعنامه 598 است. این قطعنامه در یک بستر زمانی برای ایران قطعنامه‌ای ناخوشایند تلقی می‌شد و تمامی دستگاه رسانه‌ای به نقد آن می‌پرداخت. اما از زمانی با تغییر بستر و شرایط زمانی به قطعنامه‌ای بدل شد که در نهایت نیز به اهداف مورد نظر ایران یعنی شناخته شدن عراق به عنوان آغازگر جنگ و کشور متجاوز منتهی شد.


بنابراین نفس کلمات و جملات این قطعنامه مهم‌اند اما فارغ از بستر زمانی و اجتماعی آن مانند دال‌های تهی هستند که می‌توانند مورد تفاسیر مختلف قرار گیرند. به نظر می‌رسد که بستر زمانی کنونی بستر همسازی است که می‌تواند ما را در فهم بهتر عبارات به کار رفته که بی‌گمان معانی متصلبی ندارند یاری کنند. اما اگر بخواهیم نگاهی به آینده داشته باشیم باید بدانیم که آینده‌پژوهی ترکیبی است از آینده محتمل و آینده مطلوب. آینده‌پژوهی صرف ترسیم مطلوبیت‌های یک کنشگر برای آینده نیست بلکه کنشگر عقلایی می‌تواند با بررسی آینده‌های ممکن مطلوب‌ترین وضعیت را برگزیده و راه را برای آن هموار کند. به نظر می‌رسد که با چنین نگرشی برجام کنونی به دست آمده است و حال که دوران دشوارتر آن یعنی دوران اجرا و تفسیر و تثبیت آغاز شده است باید با کاربست روش‌های علمی آینده‌پژوهی راه را برای رسیدن به حداکثر منافع از میان سناریوهای ممکن گشود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار