غرض از این گفتار ترسیم این واقعیت است که، تحقق کامل جمهوریت نظام، ابزارها و سازو کارهای ویژهی خود را میطلبد که یکی از مهمترین آنها وجود "حزب" است.
حزب تجلی اراده و خواست اکثریت مردم است. حزب موجب رشد و تعالی جامعه و مانع رشد قارچ گونه اشخاص و گروه های بی هویت است اگر چه وجود انتخابات و ساختار شوراها به طور اعم و مجلس شورای اسلامی و همچنین رسانهها، ارکان جمهوریت و مردم سالاری نظام هستند ولی واقعیت این است که همه این ارکان مانند کشتی رها شده در دریا هستند که سکان آن کشتی به امان خدا رها شده و هر موج و گردبادی آن را به این سو و آن سو میکشد.سکان این کشتی سرگردان فقط حزب است و بس.
به گمان این جانب مهمترین معضل جمهوری اسلامی ایران به ویژه در عرصه سیاست داخلی فقدان احزاب حقیقی و واقعی است و تنها راه چاره، تشکیل حداقل سه حزب فراگیر، واقعی و پایدار است سه حزبی که نماینده سه نحله فکری و طیف سیاسی هستند(اعتدالیون- اصلاح طلبان و اصول گرایان)
احزابی با آرمان، هدف، خط مشی و استراتژی، دارای اساسنامه و مرام نامه و منشور. برخوردار از برنامه های عملیاتی برای همه امور و شئون ملی و بین المللی با شرایط عضویت مشخص و تعهدات اعضاء و پایبند به مجامع سالانه، شوراهای داخلی و ......نه احزاب حبابی که سه ماه مانده به هر انتخابات تشکیل می شوند و روز شمارش آراء، تعطیل!
این حقیر با اندک شامه سیاسی که دارم تشکیل چنین احزابی را کمی بعید می دانم ولی بر این باورم که می شود این نقص را با "شیه احزاب" تا حدودی جبران کرد تا در انتخابات آتی، مردمی که سالار مسئولان هستند نفع بیشتری ببرند.
برای اختصار اصول و قواعد این شبه احزاب را در دو بخش بیان می کنم:
بخش اول:
بخش دوم:
نا گفته پیداست که توضیحات بخش اول بصورت سنتی در میان طیفهای سیاسی انجام می شده و برای انتخابات آتی نیر در حال شکل گیری است لذا تاکید اینجانب تأمل بیشتر و برنامه ریزی دقیقتر برای انجام توصیههای بخش دوم مذکور در فوق است.
امید آنکه این ساز و کار بتواند هر چه بیشتر منافع آحاد جامعه و به تبع آن منافع ملّی را تأمین نماید.