آموزشوپرورش سال گذشته، تابستان داغی را پشت سر گذراند. در جریان انتخاب رشته و هدایت تحصیلی دانشآموزان چالش میان خانوادهها و وزارت آموزشوپرورش به قدری بالا گرفت که بحث به هیئت دولت و رئیسجمهور هم رسید و نهایتا سازمان بازرسی کل کشور نیز به مسئله ورود کرد. سرانجام هم با پادرمیانی شخص رئیسجمهور غائله ختم شد اما مسئله حل نشد و معضل هدایت تحصیلی دانشآموزان مانند آتش زیر خاکستر باقی ماند. امسال نیز زمزمههایی از مدارس به گوش میرسد که نشان از نگراني مجدد خانوادهها دارد.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه شرق، ماجرا از آنجا شروع شد که آموزشوپرورش تصمیم گرفت بر اساس توسعه متوازن دانشآموزان در میان رشتهها، برای نخستین بار از پایه نهم، رشته تحصیلی خود را انتخاب کنند. در واقع دغدغه اصلی برای تغییر روش هدایت تحصیلی حلکردن معضل بیکاری در آینده بود اما نبود چشمانداز مشخص برای هدایت تحصیلی و تصمیمهای لحظهای، دانشآموزان را با چالشهای بسیاری روبهرو کرد.
مدت زیادی از اجرای این طرح نگذشته بود که اعتراضهای بسیاری از سوی خانوادهها مبنی بر بالابودن معدل دانشآموزشان و نداشتن حق انتخاب برای رشته موردعلاقهاش منجر به جنجال بزرگی میان خانوادهها و آموزشوپرورش شد.
مسئولان مربوطه با این توجیه که معدل تنها یکی از شاخصهای موردنظر برای هدایت تحصیلی است و عوامل تأثیرگذار بسیاری وجود دارد، تشخیص را به مشاوران و معلمهای مدارس واگذار کردند و آنها نیز طبق ضوابطی که برایشان تعریف شده بود، صرفا با دادن نمرههایی تعیین میکردند که چه دانشآموزی در چه رشتهای استعداد دارد.
عجیب آنکه در این هدایت اجباری بخش عظیمی از دانشآموزان به سمت رشتههای فنیوحرفهای سوق داده شدند درحالیکه بعضا در شهر و محل سکونت دانشآموز مدرسه فنیوحرفهای وجود نداشت تا دانشآموز در آن ثبتنام کند. درنهایت اعتراضاتی در برخی مناطق کشور ایجاد شد و عمده معترضان از اجبار آموزشوپرورش برای ثبتنام در رشتهای خاص (عمدتا فنیوحرفهای و انسانی) گلایه داشتند.
مسئله هدایت تحصیلی صرفا انتخاب رشته تحصیلی برای باسوادشدن دانشآموز نیست بلکه سرنوشت نسل آینده کشور را رقم میزند. حساسیت خانوادهها بر سرنوشت آینده دانشآموزشان نیز از روی نگرانیهایی است که برای آینده شغلی فرزندشان دارند. از خردادماه امسال زمان تعیین استعداد تحصیلی دانشآموزان از طریق انجام تستهای استعدادیابی در سایت «همگام» آغاز شده است و دو هفته اول تیرماه کار اصلی هدایت تحصیلی آغاز میشود. با وجود اینکه وزارت آموزشوپرورش مدعی است تدوین آمایش شغلی کشور و تأمین استانداردهای لازم برای رشته فنی و مهارتی جزء اهداف تعریفشدهاش برای جلب رضایت دانشآموزان و رغبت آنان برای ورود به این رشتههاست اما بسیاری از کارشناسان و مشاوران مدارس معتقدند هیچچیزی نسبت به سال گذشته تغییر نکرده است. سرنوشت دانشآموزی که در مناطق دوردست تحصیل میکند، در گرو سه ساعت سرنوشتساز است.
دانشآموزی که فرصت دسترسی به اینترنت را ندارد و ناگزیر است برای انجام تست رغبت و استعداد در سایتی که آموزشوپرورش مشخص کرده فرسنگها طی کند و اگر در آن ساعت با وجود حجم زیاد مراجعهکننده سایت باز شود و بتواند تعداد ٥٠٠ تست را در سه ساعت در فضای محدود کافینت بزند و شانس هم بیاورد و تستها نپرند، میتواند بخشی از امتیاز هدایت تحصیلی را کسب کند.
از محدودیتهای دیگر انتخاب رشته دانشآموزان همین بس که وقتی کتاب هدایت تحصیلی و ثبتنام دانشآموزان پایه دهم ٩٦-٩٧ را ورق میزنیم، از پیش متناسب با محدودیت فضای آموزشی هر مدرسه مشخص شده چه تعداد دانشآموز در چه رشتهای باید تحصیل کنند.
یکی از اقدامات فوری دیگری که از آن بهعنوان آمادهسازی مقدماتی برای انتخاب رشته دانشآموزان یاد میشود، برگزاری هفته آشنایی با مشاغل است. درحالیکه طبق سند تحول بنیادین آموزشوپرورش ٢٠ درصد محتوای کتابهای درسی تا قبل از سال دهم باید به معرفی مشاغل مختلف اختصاص داده شود اما نهتنها این مهم انجام نمیشود بلکه در طول سالهای تحصیلی دانشآموزان برنامه عملیاتی تعریفشدهای برای آشنایی تدریجی دانشآموزان با مشاغل مختلف وجود ندارد.
این روزها آموزشوپرورش در حالی با تراکم تعداد دانشآموزان در رشتههای نظری و بهخصوص رشته تجربی، دستوپنجه نرم میکند که فضای جامعه با معضل بزرگ بیکاری تحصیلکردههای دانشگاه روبهروست. از سوی دیگر سالهاست که فضای تولید در جامعه به دلیل نبود نیروی ماهر و متخصص راکد مانده است. یکی از حلقههای مفقوده این زنجیره، نبود تقاضا برای رشتههای فنیوحرفهای در بین دانشآموزان است. در حالی به سمت ایران ١٤٠٠ میرویم که برنامه ششم توسعه پیشبینی سهم ٥٠درصدی رشتههای فنیوحرفهای و کارودانش از دانشآموزان متوسطه داشته است اما هر سال دریغ از سال گذشته.
آموزشوپرورش طبق همین قانون باید دانشآموزان را بین رشتههای مختلف از جمله فنیوحرفهای پخش کند اما مسئله اینجاست که رشتههای فنیوحرفهای و کارودانش هنوز جایگاه ضعیفی در نگاه خانوادهها و دانشآموزان دارند و دقیقا همین تعارض میان نگاه آموزشوپرورش و تقاضای اجتماعی، پاشنه آشیل وزارتخانه برای هدایت تحصیلی دانشآموزان است.
تا زمانی که آموزشوپرورش بخواهد وضع موجود را حفظ کند، به سرانجامی نخواهد رسید. شاید وقت آن رسیده که با نگاه تمرکززدایی از ساختار وزارتخانه بخشی از کار را برونسپاری کنند. دانشآموزان حین خواندن رشتههای نظری باید بخشی از فعالیتشان به آموزش درسهای فنیوحرفهای بگذرد اما نه درون مدرسه. باید آموزش فنیوحرفهای دانشآموزان به مراکز متخصص فنیوحرفهای فعالی که خارج از ساختار وزارت آموزشوپرورش مشغول به فعالیت هستند، سپرده شود. خرید خدمات فنیوحرفهای از سوی آموزشوپرورش فرصت مغتنمی است تا کارخانهها و کارگاههای تولیدی نیز خود آستینی بالا بزنند و برای آموزش نیروی انسانی موردنیاز خود با آموزشوپرورش همراهی کنند.
این روزها دانشآموزان پرورشیافته در سیستم آموزشوپرورش، در حال گذر از ماراتن کنکور هستند و جمع کثیری به امید آموزش مهارتهای تخصصی، راهی آموزش عالی میشوند. در شرایطی که مهمترین سالهای شکلگیری مهارتها و توانمندیها زمانی است که فرد در مدرسه به تحصیل میپردازد، در هیچ ماده قانونی وظیفه آموزشوپرورش ایجاد شغل برای دانشآموز تعریف نمیشود. در هیچ کجا تعریف نشده که دانشآموزان تولید داشته باشند و منابع و درآمدی کسب کنند. تناقض در برنامهریزیها از جایی شروع میشود که مطابق تعريف قانون، سن کار زمانی است که همین فرد در نقش دانشآموز در حال کسب علم و شاید کمی مهارت است و این نشانه نقش پنهان آموزشوپرورش در افزایش بیکاری است.