شادی و نشاط همچون هوا برای تک تک اعضای جامعه حیاتیست. اما درک حیاتی بودن آن بر همگان آشکار نیست. ابراز احساسات یک نیاز روانی است. آثار ویرانگر فقدان نشاط و سرزندگی در بلند مدت، خود را نشان خواهد داد. تدریجی بودن فرایند اثراگذاری روحیه افسرده، بی حوصله و ناشاد، بر رفتار و عملکرد اعضای جامعه، مانع از این شده که برای پیشگیری از آثار مخرب آن همچون دردهای جسمی زودتر به فکر چاره باشیم. روان شناسان و جامعه شناسان به واسطه تخصص شان ضرورت روحیه شادی، نشاط و سرزندگی برای جامعه را بیشتر از دیگران درک می کنند. سالهاست که صدای صاحبنظران برای تاکید بر ایجاد فضای شاد و با نشاط شنیده نمی شود. موسیقی نیز آنچنان که بایسته است در عرصه عمومی ظهور نکرد و زیرزمینی شد.
مردم در همه حال برای حفظ توان روحی خود و کسب انرژی درونی نیازمند شادی و نشاطند. در شرایط زندگی در فضای محدود آنهم به مدت زیاد این نیاز تشدید می شود. وقتی ترس و وحشت بر انسان غلبه می کند نیاز به روحیه، امید و نشاط تبدیل به امری حیاتی می شود. سالهاست که شادی و نشاط عمومی مردم جزو سیاست ها و برنامه های کلان نبوده است. علت آن هرچه باشد کم کم به سوی وضعیتی رفتیم که از سرزندگی و ابراز احساسات طبیعی فاصله گرفتیم. اکنون کرونا این پرده را کنار زده است. رقص و شادی کادر بسیار ارزشمند و زحمتکش مراکز درمانی در این ایام کرونایی انگار بخشی از فرایند درمان بود! خودشان روحیه ای عوض کردند و صد البته جامعه نیز! شادی و موسیقی برای ادامه زندگی، نیاز جامعه است. محدودیت گذاشتن برای شادی مردم، روحیه و نشاط عمومی جامعه را تنزل می دهد و این در بلند مدت خود آسیبی جدی به جامعه وارد می کند. این آسیب هم اکنون به جامعه کم شاد ما وارد شده و ادامه به صلاح نیست. نسیم شادی و نشاط باید بر روح و روان جامعه در همه سنین و با همه ویژگی های جمعیت شناختی بوزد. بگذاریم مردم شادی کنند و در ابراز احساسات فطری و طبیعی خود آزاد باشند. در محیطی شاد، بهتر می توان زندگی وکار کرد. امروزه ضرورت دارد برنامه های شادی بخش و افزایش دهنده روحیه مثبت و با نشاط رسمیت پیدا کند. جامعه شاد، بسیاری از هزینه ها را کاهش خواهد داد. وزیدن نسیم شادی حیاتی است.