استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی جوانان افغانستان را آدمهایی اصیل، با استعداد و توانمند دانست و گفت: اگر نیروهایی که ما در آنجا ملاحظه کردیم نمونهای از افراد طراز نوین افغانستان مدرن باشند، خیلی به آینده این کشور امیدوار هستم.
حمیدرضا رحمانیزاده دهکردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی که برای یک دوره تدریس به کشور فارسیزبان همسایه سفر کرده است، در خصوص سفر خود به افغانستان در گفتوگو با خبرنگار عطنا، گفت: تجربه افغانستان به دعوت مؤسسه میدیوتیک، مؤسسهای بسیار مهم و غیرانتفاعی که در زمینه صلح کار میکند، انجام شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اول قرار بود به هرات بروم و برای استادان دانشگاه آنجا کارگاه روش تحقیق تخصصی برگزار کنم. اما به دلیل امتحانات زودهنگام، این کارگاهها به تعویق افتاد و این همزمان شد با برگزاری همایش سفیران صلح افغانستان که موسسه میدیوتیک آن را برگزار میکرد و به دعوت آنها برای سخنرانی و شرکت در آن مراسم به جای هرات، به کابل رفتیم.
وی در خصوص برنامههای روز نخست خود در افغانستان گفت: در دو روزی که در کابل بودیم، گفتوگوهای بسیار سازندهای داشتیم و بهویژه ما از تجارب زیسته فعالان مختلف از ولایتهای گوناگون بهره بسیار بردیم. موسسه میدیوتیک توانسته بود نخبگان و کنشگران هر ولایت و نیز شخصیتهایی از کشورهای تاجیکستان و پاکستان را شناسایی کند و گردهم آورد و این موقعیت منحصر بهفردی برای ما بود که با این افراد فوقالعاده آشنا شویم.
رحمانیزاده دهکردی گفت: علیرغم تمام مشکلاتی که در بسیاری از این ولایات وجود دارد شاهد شور و شوق جوانان بودم. خانمی به نام رستمی از ولایت کندوز میگفت ما از ساعت 7 صبح تا 4 بعد از ظهر میتوانیم بیرون باشیم بقیه ساعتها دست طالبان است. به گفته او، شهرش دو بار سقوط کرده و به دست طالبان افتاده و آنها هم مجبور به فرار از شهر شدهاند. با این همه آنها همچنان در این دیار، دغدغهمند، مشغول فعالیتهای مدنی هستند.
وی در ادامه بیان کرد: خانم رستمی میگفت آن کسی که با ما میجنگد غریبه نیست. مثلاً برادر من است یا پسرعموی من است. طالبان «آن دیگری»؛ آن غیر، آن دشمن، برخلاف جاهای دیگر، جزئی از خود ما است. بنابراین بایستی به جای ستیزه، کارهای فرهنگی و مدنی بسیار در خانوادهها انجام داد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی اضافه کرد: به این نتیجه رسیدم که چهقدر بعضی از آدمها در آنجا خاص و اصیل هستند. دو خواهری را دیدم از ولایت پروان که برادرشان را در یک عملیات تروریستی از دست داده بودند، با اینکه غمی نهفته در وجودشان بود ولی شجاعتشان در آن شرایط ستودنی بود، آنها فوقالعاده آدمهای شجاع و دوست داشتنیای بودند و آمده بودند برای آرمانهای مدنیشان تلاش کنند. برای من، بهویژه کار بانوان در آن فضای پر از تعصب و کینهجوئی مذهبی، درسآموز بود؛ اینکه چگونه با این همه مرارت و سختی دوام آوردهاند و پیگیر کاری داوطلبانه به قول خودشان «رضاکاری» شدهاند.
وی یادآور شد: در این سفر که از دانشگاه علامه طباطبائی من و خانم سجادی شرکت کرده بودیم، سفیر کشورمان سخنرانی کردند که بازتاب خوبی در مطبوعات و رادیو و تلویزیون افغانستان داشت. بنده هم با توجه به وقت محدود، سخنرانی کوتاهی در باره شکافهای اجتماعی در افغانستان و تجارب زیسته کنشگران داشتم.
رحمانیزاده دهکردی در خصوص توصیف شهر کابل بیان کرد: کابل شهری امنیتی است که حتی در هتلها، فروشگاهها، رستورانها و دانشگاهها هم باید از چند لایه امنیتی عبور کرد، همچنین به خاطر جو نا امن و نا آرامی که در کابل وجود داشت ما را با گارد به این طرف و آن طرف میبردند.
وی ادامه داد: کابل شهری امنیتی و دودگرفته است. شبها تنفس مشکل میشود، علت آن هم این است که شهر هنوز گازکشی نشده و از زغال سنگ استفاده میکنند، خیلی از خیابانها در مرکز شهر هم وضعیت خوبی ندارند و هنوز آسفالت نشدهاند.
رحمانیزاده دهکردی در پاسخ به این سوال که در این مدتی که در آنجا بود آیا اتفاق تلخ خاصی هم رخ داد، اظهار کرد: متاسفانه بله. روز دوشنبه که به سمت دفتر وزارت امور خارجه افغانستان میرفتیم در خیابانی معمولی، در جایی به نام «شهر نو» درگیری رخ داد که منجر به کشته و زحمی شدن چندین تن شد. متاسفانه ما با محل درگیری فاصله چندانی نداشتیم. همکاران تاجیک و پاکستانی خیلی نگران شده بودند. دوستان افغانستان ما هم خیلی ناراحت بودند زیرا دلمشغول آن بودند که نکند این حادثه، خاطرهای تلخ در ذهنمان باقی بگذارد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: من در این سفر دچار دوگانگی شده بودم، ناراحت از اینکه خانوادههای اندکی بودند که سوگوار کسی نباشند و خوشحال از عزم و اراده و تیزهوشی جوانان این کشور.
وی با بیان اینکه در این سفر برایم باورنکردنی بود در کشوری که درگیر منازعه و جنگ طولانی است، چنین آدمهای تیزذهن، خوشفکر و مهربان وجود داشته باشد، گفت: معتقدم اگر روزی در افغانستان جنگ نباشد، افغانستان از خیلی از کشورها پیشی میگیرد با اینکه اگر الان به افغانستان بروید، فکر میکنید به 40 سال پیش ایران رفتهاید اما نیروی انسانی فوقالعاده آنها، به گمان من، می تواند طرحی نو در اندازد.
وی درباره ارزیابی خود از کشور افغانستان هم اظهار کرد: منازعه در حول شکافهای اجتماعی رخ میدهد و این شکافهای اجتماعی شامل شکاف مذهبی، طبقاتی و قومی است که تا حل نشود منازعه همچنان ادامه پیدا میکند.
رحمانیزاده دهکردی در همین زمینه ادامه داد: مهمتر از شکافهای اجتماعی، در واقع بنیادهای اجتماعی این گروههای افراطی است و تا زمانی که مردم محروم از این گروهها حمایت کنند، آنها دوام خواهند داشت.
وی افزود: این آدمهای محروم، هیچگاه امتیاز اجتماعی نداشتند و طبیعی است که جذب گروههایی میشوند که به آنها شأن دهند تا جایگاهی در اجتماع و سیاست داشته باشند.
وی با اشاره به اینکه با حرف و سخن کار صلح پیش نمیرود، تاکید کرد: کار در واقع با تأمین خیلی از خواستههای سیاسی و اجتماعی به فرجام میرسد. همچنین گفتوگو زمانی شکل میگیرد که طرف مقابل شما احساس همسنگی با شما کند، احساس کند به حساب آمده و دست کم بخشی از خواستهای اجتماعیاش برآورده شده است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی ابراز امیدواری کرد: امیدوارم روزی کشورهای منطقه این نکته مهم را دریابند که منافع اقتصادی و امنیتیشان در گرو ثبات در افغانستان است.
وی جوانان افغانستان را آدمهای اصیل، با استعداد و توانمند دانست و گفت: اگر نیروهایی که ما در آنجا ملاحظه کردیم، نمونهای از افراد طراز نوین افغانستان مدرن باشند، خیلی به آینده این کشور امیدوارم.
وی در پایان گفت: سفر عجیبی بود. آدمهای جوان و تیزهوشی در آنجا دیدم که یاد گرفته بودند در شرایط سخت، امیدوار باشند و کار کنند و مرا یاد این ضربالمثل معروف لاتین میانداختند که میگوید:
Dum spiro spero
«تا نفس میکشم امید خواهم داشت»
با گزارش تصویری این سفر همراه باشید؛