در پنل یازدهم «اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان» مطرح شد؛
سیاسی کردن حجاب به فرهنگ لطمه زده است/ هنر برهنه میشود
ازدوران نوسازی پوشش عرصهای برای سلطه و اعمال قدرت تبدیل شد، در انقلاب 1357 حتی زنانی که معتقد به حجاب نبودند با روسری حاضر میشدند و این یک حجاب نمادین بود که هژمونی رژیم را به چالش میکشید. امروزه حجاب به یک مفهوم سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل شده است.
به گزارش عطنا، «اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان» به همت دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری دیگر دانشگاههای علوم انسانی کشور و مراکز تخصصی مطالعات زنان با حضور جمعی از استادان و دانشجویان متخصص حوزه مطالعات زنان دوشنبه، ۱۰ اردیبهشتماه و سهشنبه، 11 اردیبهشتماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
پنل یازدهم این همایش با موضوع «تحولات پوشش زنان» در قالب نشستی تخصصی با حضور دکتر محمدتقی کرمی، مدیر گروه مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در جایگاه دبیر علمی این همایش، تقی آزاد ارمکی، استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، سهیلا صادقی فرسایی، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، فریبا علاسوند، استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده صورت گرفت.
پوشش در ایران تبدیل به ابژه قدرت شد
در آغاز این نشست، محمدتقی کرمی، مدیر گروه مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی به تحقیقات انجام شده راجع به پوشش اشاره کرد و گفت: تحقیقاتی راجع به پوشش انجام شده است. در دوران گذشته زنان روستایی لباسهای سنتی خاص خود را داشتند، زنان طبقه مرفه شهری خواهان پوشش حداکثری و زنان طبقه متوسط شهری از آزادی بیشتری در پوشش برخوردار بودند.
دبیر اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان سپس، به فرآیند نوسازی در جامعه ایران اشاره کرد و گفت: با شروع فرآیند نوسازی تحول در حوزه پوشش در جامعه رخ داد. این تحول تبدیل شدن پوشش به «ابژه قدرت» بود. قدرت مرکزی در تلاش برای بههنجار کردن افراد جامعه بر اساس استانداردهای مدرن خود اقدام به تحمیل پوشش میکند. این تحمیل در خصوص مردان کلاه شاپو و در حوزه زنان کشف حجاب است.
کرمی، پوشش را عرصهای برای اظهار قدرت دانست و گفت: ازدوران نوسازی پوشش عرصهای برای سلطه و اعمال قدرت تبدیل میشود. بنابراین پوشش مسئلهمند میشود. از پدیده صرفا اجتماعی خارج میشود و در برهههای مربوط به انقلاب اسلامی نیز چنین نمودهایی دیده میشود.
وی در پایان سخنانش، از تظاهرات پیش از انقلاب با عنوان تظاهرات نمادین یاد کرد و گفت: در تظاهراتی که مردم آن سالها علیه رژیم انجام میدادند؛ حتی زنانی که معتقد به حجاب نبودند با روسری حاضر میشدند. این یک حجاب نمادین بود که هژمونی رژیم را به چالش میکشید. دلالت بر یک طبقه اجتماعی و هویت فرهنگی را بازنمایی میکرد.
کوچ حجاب از سیاست به فرهنگ
در ادامه این پنل، تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به تحقیقات انجام شده راجع به پوشش اشاره کرد و گفت: در 10 سال پیش پژوهشی در سطح شهر تهران با موضوع حجاب انجام شد که این نتیجه به دست آمد که مسئله حجاب در ایران به وضعیتی رسیده که زنان محجبه شهر تهران در جامعه ایران غریبترین و مظلومترین هستند و امکان کنش اساسی ندارند.
وی در ادامه این نشست از نگاه منفی به زنان محجبه انتقاد کرد و گفت: این زنان کمترین قدرت را دارند. نماینده رادیکالیسم سیاسی نماینده بخش مخرب جامعه هستند و نگاه به آنها منفی است.
این استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران به اتفاقاتی که اخیرا در جامعه ایرانی اتفاق افتاده است پرداخت و در این خصوص گفت: جامعه ایران دچار اتفاقی شده است و این اتفاقاتی که در جامعه ایران صورت گرفته منجر به خارج شدن مسئله حجاب از دستور کار شده است.
وی حجاب را یک عنصر فرهنگی قلمداد کرد و اظهار کرد: چیزی که به عنوان عنصر فرهنگی در جامعه قلمداد میشد و مسئلهای که در دورانی نشانه و دلالت فرهنگی و اخلاقی در جامعه بود. امروزه به یک مفهوم سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل شده است. اساسا این نگاه یا این مسیر در مورد کل ایران صادق است و حجاب مورد سوال اساسی قرار گرفته است.
ارمکی با اشاره به این نکته که در گذشته حجاب دارای هویت اجتماعی بوده است، گفت: حجاب نماینده یک طبقه فرهنگی یا اجتماعی است اینکه کدام طبقه اجتماعی چه نوع پوششی دارند یک بحث مهم جامعهشناسی است و در جامعه ایران به آن پرداخته نمیشود. بحث پوشش در ایران بیشتر طبقه پایین در نظر گرفته میشود. طبقه بالا در جامعه ایرانی ضد پوشش شناخته میشود در حالی که تاریخ خلاف این نکته را نشان میدهد؛ اما امروز امروزه جامعه ما این مسئله را گونه ای دیگر قلمداد میکند.
تعبیر سیاسی از مسئله حجاب یک اشتباه بزرگ است و باید مسئله حجاب را به جامعه واگذار کرد.
وی با اشاره به این نکته که یکی از نشانههای عمده جامعه حجاب است توضیح داد: همسر رئیس جمهور ترکیه در مجامع بینالمللی با حجاب ظاهر میشود اما رئیس جمهور ایران در هیچ مجمع بینالمللی با خانمش دیده نمیشود بنابراین «خانم محجبه» در ترکیه بازنمایی دیگری از حجاب دارد و این نحوه نمایش بازنمایی غیرسیاسی از حجاب است.
ارمکی افزود: کسانی که در ایران نماینده زنان محجبه بودند، بیشتر نمایندگان سیاسی بودند و این نمایندگان، بیشتر رویکردهای سیاسی جامعه را از پدیده حجاب بیان کردهاند. حجاب از اصلیترین نشانههای جمهوری اسلامی است و این مسئله را تبدیل به یک چالش اساسی کرده است. تا جایی که به یک نزاع جامعه و نزاع اعظم حوزه سیاست بدل شده است.
تعبیر سیاسی از حجاب موجب جنگ و نزاع در جامعه ایران شده است
وی تعبیر سیاسی از مسئله حجاب را یک اشتباه بزرگ خواند و گفت: کسانی که اینجا وارد شدهاند؛ چریکهای سیاسی و چریکهای فرهنگی هستند و به این دلیل است که مرکزیت یافته است. افراد نظام نتوانستند از حجاب تعبیر فرهنگی کنند بلکه تعبیر سیاسی از آن کردند در نتیجه تبدیل به جنگ و نزاع شده است.
ارمکی ادامه داد: ایران وارد یک جنگ در جامعه در حوزه حجاب شده است و نمیداند چگونه چریکهای جدیدی که نه اسلحه دارند و نه سخنان ساختارشکنانه وارد این حوزه شدهاند و دفاع از یک چیز حداقلی میکنند وارد این حوزه شدهاند.
استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، به دو پیامد نزاع پیشآمده اشارهکرد و گفت: در این زمان دو اتفاق ممکن است بیفتد: یا حجاب از دستور کار جمهوری اسلامی خارج میشود و یا یک ساحت جدید در باب حجاب اتفاق بیفتد. اگر متخصصان و کارشناسان کمک کنند که حجاب تبدیل به یک مسئله فرهنگی و اجتماعی شود.
تکثر حجاب به جامعه زیبایی خواهد داد
وی به واقعه «چهارشنبههای سفید» اشاره کرد و افزود: تهران در روزهای چهارشنبه تلاشهایی برای عبور از حجاب دارد. نیروهای مسئول به دلیل مقاومتهایی که وجود دارد نمیتوانند مداخله تام و تمام کنند و اگر این کار را بکنند این تبدیل به مسئله عمده سیاسی خواهد شد و از دستور کار خارج خواهد شد. در این صورت باید دید چه اتفاقی برای کلیت نظام در حوزه فرهنگی و دینی خواهد افتاد؟!
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در پایان سخنانش به ارائه راهکار برای خروج از وضع موجود پرداخت و گفت: راهکار واگذاری مسئله حجاب به حوزه جامعه است که طبقات مختلف شهری و روستایی مهم میشوند و طبقههای دانشگاهی، فرهنگی، کارگران معنی پیدا میکنند و معلوم میشوند. تکثر زیبایی به جامعه خواهد داد و جامعه با حجاب و بیحجاب را خواهیم داشت.
تاریخ ایرانی یک تاریخ تمدنی با حیا بوده است
فریبا علاسوند، استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده در بخش دیگری از این پنل به سخنرانی درباره پوشش زنان پرداخت و در این خصوص گفت: مطالعات نشان داده است تاریخ ایرانی یک تاریخ تمدنی با حیا بوده است.
وی در ادامه سخنانش این سوال را مطرح کرد که چرا کسانی که ملیگرا هستند و از شخصیتهای ایرانی مثل کوروش به بزرگی یاد میکنند و تاریخ اسلامی را برهم زننده نظم آریایی میدانند خیلی گزینشی به آن نگاه میکنند.
این پژوهشگر حوزه زنان نگاه ایرانیها به پوشش را نگاه اخلاقی دانست و گفت: نگاه بانوان ایرانی به پوشش همواره نگاه اخلاقی بوده است و ایرانیان قدیم برهنگی بدن خود را بیشرمی میدانستند.
علاسوند به قرائتهای متفاوت در حوزه پوشش و لباس اشاره کرد و افزود: کسی ممکن است نگاه فمینیستی داشته باشد وحجاب را انقیاد بداند و کسی هم ممکن است آن را موجب احترام بداند.
هنر برهنه میشود
استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده ادامه داد: پدیده بیحجابی مدرن است و متمرکز بر اقتصاد فرهنگمحور یا فرهنگ اقتصادمحور است و زمانی به وجود آمد که در اقتصاد فرهنگی معنایی جدید پدید میآید. هنر برهنه میشود، موسیقی برهنه میشود و همه چیز اروتیک میشود.
استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده، به تحولات جنسی در عرصه جهانی در عصر حاضر اشاره کرد و گفت: نمیتوان تحولات جنسی را در عرصه جهانی نادیده گرفت اگر صنایع و صنعت جنسی را از جهان حذف کنند بخش بزرگی از در آمد جهان فلج میشود. چرخش و تحول در این زمینه رخ داده است و لازم است راجع به آن تامل شود بنابراین به جای اینکه سیاسی به حجاب نگاه شود بهتر است تاملیتر به این موضوع پرداخته شود.
وی سپس به متمدنتر شدن بشر در طی دورانهای تاریخی پرداخت و اظهار کرد: تاریخ بشریت نشان میدهد هر چه جامعه بشری متمدنتر شده بیشتر به سمت «پوشیده شدن» حرکت کرده است. البته بعدا بر اساس معیارهای مختلف تحول ایجاد کرد مثلا چادرهای متفاوتی به وجود آمده و تحولات در عرصه پوشش همواره وجود داشته است. بنابراین همه این حلقه اتصالی را درک میکنند.
علاسوند در ادامه به ذکر مثالی در این زمینه پرداخت و گفت: جریانهای فمنیستی میخواهند از زن به عنوان یک سوژه تعریف جدیدی ارائه دهند مثلا از سیندرلا تصویر معصومی که لزوما زیباترین دختر هالیوودی نیست ارائه می دهند و جهان یک رفتار سینوسی را در این زمینه تجربه میکند.
در زمان قدیم زنان طبقات بالای اجتماع پوشیدهتر از دیگر زنان بودند اما در حال حاضر طبقه بالا در جامعه ایرانی ضد پوشش شناخته میشود.
وی سپس به بیان اتفاقهای در سطح جامعه اشاره کرد افزود: یک سری اتفاقها در بدنه اجتماعی مردم و در بطن جامعه برای حفظ پاکدامنی رخ میدهد. اینکه حفاظت چگونه صورت میگیرد ابعاد گوناگونی دارد.
علاسوند، سوالهایی را در زمینه عشق و «رومنس لاو» مطرح کرد و توضیح داد: آیا عشق نمیتواند مفهوم معنویتری به خود بگیرد. بازسازی مفهوم عشق، بازسازی مفهوم تولد و تولید نسل بازسازی مفهوم رحمت برای بهبود روابط خانودگی است که میتواند به معنویتر شدن این روابط کمک کند.
استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده، از بازنمایی دو سویه از مسئله پوشش انتقاد کرد و گفت: در جامعه ایران افرادی هستند که در یکی از دو سر طیف حجابگرایی افراطی و بیحجابی افراطی قرار دارند و این اتفاق این دو گروه را در مقابل هم قرار میدهد و موجب میشود تابآوری آنها در برابر هم کم شود. این دو طیف منتها الیه میتواند جامعه را به تضاد بکشد.
علاوسند افراد جامعه ایرانی را در حوزه حجاب به چند دسته تقسیم کرد و گفت: چهار دسته از افراد در جامعه هستند که این چهار دسته شامل حجاب سنتی، حجاب مدرن، پوشش معمولی، بیحجابی و مخالفت میشوند. دسته آخر که مخالفت آشکارا دارند تنها 20 درصد جامعه را تشکیل میدهند. این امر نشان دهنده این موضوع است که جامعه ایران جامعه عفیف است.
وی در ادامه سخنانش سیاسی شدن حجاب را تنها یک مسئله دانست و گفت: موضوعات و مسائل گوناگونی در حوزه پوشش وجود دارد. از جمله سوالهایی که در مورد پوشش وجود دارد این است که جامعه ایرانی عفیف است یا غیر عفیف؟ نگرشها به حجاب سیاسی است یا غیر سیاسی(اخلاقی فقهی و...)؟ جامعه ایران محجبه است یا نه؟
فریبا علاسوند، استادیار گروه مبانی مرکز تحقیقات زن و خانواده در پایان سخنانش گفت: در فهم مسائل باید دقیقتر تحقیق شود. تحقیقات این حوزه نیاز به کامل شدن دارد و توده منهای حاکمیت نیاز دارد در خصوص انتخاب پوشش و نوع حجاب تاب آوری بیشتری داشته باشد و تابآوری اجتماعی بیشتر شود.
زنان در 100 سال گذشته اهداف سیاستگذاری بودهاند
سهیلا صادقیفرسایی، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران در بخش پایانی این پنل به صحبت درباره پوشش پرداخت و گفت: در جامعهای که امر سیاسی بر امر اجتماعی غلبه دارد همه افراد دچار سوگیری سیاسی هستند و هر اتفاقی میتواند افراد را به سمت سیاست ببرد و افراد را در باتلاق سیاسی فرو برد.
وی ادامه داد: وقتی بحث تاریخی پیش کشیده میشود؛ پوشش به معنای عام و حجاب به معنای خاص مطرح میشود که یک پدیده چند بعدی است و از حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و روانی میتوان به آن نگاه کرد.
صادقی در ادامه بحث پوشش را یک پدیده اجتماعی دانست و گفت: پوشش یک امر شخصی نیست بلکه یک امر فرهنگی و کاملا اجتماعی است. حتی در جوامعی که درگیر پوشش نیستند باز هم پوشش یک بحث اجتماعی است.
دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، به بررسی سیر پوشش در ایران پرداخت و توضیح داد: تاریخ ایران نشان میدهد پوشش در ایران یکدست نبوده و از تنوع برخوردار بوده است. اما زنان در 100 سال گذشته اهداف سیاستگذاری در حوزه پوشش بودهاند. هر کسی به گونهای خود را وارد بحث پوشش کرده است بعضی با نیت دنیوی و بعضی با نیت اخروی، بعضی بر مردن بودن تاکید میکنند و بعضی دیگر سنتی بودن را مورد توجه قرار می دهند.
20 دستگاه متولی سیاستگذاری در امر پوشش هستند و بین این 20 دستگاه، هیچ فهم بین الاذهانی مشترکی وجود ندارد.
صادقی به وجود «فرهنگ مستوری» در بین زنان شرقی اشاره کرد و گفت: در فرهنگ مشرق زمین میل به مستوری دیده میشود. تا جایی که ویل دورانت در کتاب خود می گوید ایرانیان در ترویج پوشش و حجاب نقش به خصوصی داشتند. تحقیقات نشان میدهد ایرانیان پیش از اسلام پوشیده بودند. بنا بر گواهی اسناد و تاریخ هیچ وقت دوره بیحجابی در جامعه ایرانی وجود نداشته است.
وی ورود بیحجابی را برابر با ظهور تجدد خواند و گفت: تحت تاثیر سفر پادشاهان دوره قاجار به فرنگ و ورود اروپاییان به ایران بحث تجدد قوت گرفت و حجاب از آن جا تغییر پیدا کرد. ورود بیحجابی به تجدد عامرانه رضاخان بر میگردد که از آن به عنوان یک امر قهری یاد میشود.
صادقی نظر زنان ایرانی دوره قاجار را مخالف بیحجابی دانست گفت: بیحجابی در دوره رضاخان با مشارکت زنان همراه نبود. بلکه؛ بیحجابی اجباری رضاخان محبوس شدن زنان در خانه و انزوای انها را در پی داشت. این اتفاق موجب شد عاملیت زنان سلب شود.
وی سپس سه مسئله حجاب، بیحجابی و بدحجابی را از هم تفکیک کرد و گفت: ایران در زمینه حجاب سه دوره متفاوت را تجربه کرده است: دوره نخست دوره پیش از انقلاب، دوره دوم انقلاب، دوره سوم پس از انقلاب بوده است.
صادقی، به گفتمان مطرح شده در حوزه پوشش اشاره کرد و گفت: در دوره انقلاب «گفتمان ضد غربی» شکل میگیرد که با غرب ستیز دارد؛ بنابراین بحث حجاب از یک امر عرفی به یک امر سیاسی تبدیل میشود و انتخاب چادر انتخابی است که شخصی و خود انگیخته رخ میدهد.
امر سیاسی در ایران بر امر اجتماعی غلبه کرده است
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: در دوره پهلوی دوم سعی میشود با فرهنگسازی بیحجابی را در پی بگیرند. در پساانقلاب بحث پوشش بیشتر از دوره اصلاحات مورد توجه قرار میگیرد. در پایان دوره اصلاحات ارزش پارادایمیک دیده میشود و عفاف مصونیت و بنیان خانوادهها مورد تاکید قرار میگیرد.
وی دو گفتمان ایجاد شده در حوزه حجاب را مورد تفکیک قرار داد و گفت: گفتمان دینداران که حجاب را یک امر دینی تلقی میکنند و گفتمان متجددان که حجاب را یک امر شخصی تلقی میکنند.
صادقی به تحقیقات متعددی که در حوزه حجاب انجام شده، اشاره کرد و گفت: در تحقیقاتی که با عنوان «ترس از جرم در میان زنان» و «چالشهای گشت ارشاد» از سوی من و با همکاری دانشجویان صورت گرفت. هر چند نتایج آن مورد تعمیم قرار نگرفت با این حال نتایج آن قابل تامل است. این رسالهها نیروی انتظامی را تحت تاثیر قرار داد و مسئله حجاب به عنوان یک موضوع کیفی مورد تحلیل واقع شد.
وی افزود: پوشش همسان موجب میشود آدمها و طبقات اجتماعی شبیه هم شوند و فاصله طبقاتی کاهش پیدا کند. زنهای طبقه اقلیت ارمنی، زرتشتی، یهودی میگفتند نوع پوشش افراد را همسان میکند و آنها را از نگاههای بد در جامعه در امان میدارد.
در دوره انقلاب بحث حجاب از یک امر عرفی به یک امر سیاسی تبدیل شد و افراد شخصا و خودانگیخته پوشش چادر را انتخاب کردند.
صادقی با اشاره به این نکته که آنچه زنان را معذب میکند محرومیت منزلتی است، گفت: زنان در بحث سیاستگذاری مورد مشورت واقع نمیشوند و بحث حجاب یک سلطه ایئولوژیک به عنوان یک امر فرهنگی هژمونیک بدل میشود. در جامعه زنان به عنوان کالایی تلقی میشوند که بدون توجه به تنوعها و گروههای سنی مختلف برای همه آنها یک نوع پوشش بریده میشود. در چنین جامعهای مصادیق حجاب خیلی واضح و روشن نیست و وجه سلیقهای اهمیت بیشتری دارد.
وی به سیاستهای کنترلی دولت پرداخت و گفت: یکی از مشکلات بحث سیاستگذاری بوده است .20 دستگاه متولی سیاستگذاری در امر پوشش هستند و بین این 20 دستگاه، هیچ فهم بین الاذهانی مشترکی وجود ندارد و در نتیجه در مورد یک امر فرهنگی یک برخورد غیر فرهنگی شکل می گیرد.
صادقی سه نوع تیپ را متمایز از هم داد دانست و گفت: در یک تحقیق این سه دسته از هم تفکیک شدند و این سه تیپ شامل زنان حجابگرا، حجابگریز و حجابستیز میشوند. در این تحقیق زنان حجابستیزکمتر بودند؛ ولی از حجابگریزیها با اجبار تبدیل به حجاب ستیز میشوند نه حجابگرا.
سهیلا صادقیفرسایی، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران در پایان سخنانش گفت: در انقلاب حجاب الزامی وجود دارد یعنی حجابی که در پشت آن خود انگیختگی زنان است؛ اما آنچه وضعیت حجاب را نابه سامان میکند سیاستگذاریهای غلط در این حوزه است. در جامعه ایران کمتر ضدیت با پوشش وجود دارد؛ بلکه بیشتر سیاستهای غلط را نقد میکنند و ای دو مسئله را باید از هم تفکیک کرد.
نظر شما :