جامعه و فرهنگ - آرشیو

گزارشی از نسل رو به انقراض استادکاران ایرانی؛

«دامپینگ» افغان‌ها در بازار ایران!

رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران گفت: اتباع افغان از کارگری ساده در کارهای مختلف خدماتی و ساختمانی به استادکارانی ماهر تبدیل می‌شوند و علاوه بر آنکه بازار کار نیروی کار ایرانی را اشغال می‌کنند، پول زیادی هم از کشور خارج می‌کنند. کارگر ماهر برقکار گفت: چون نیروهای کارگری یدی اکثرا از اتباع یک کشور خاص هستند و با حقوق بسیار کمی حاضرند کار کنند به تدریج همه کارها را یاد می‌گیرند و به «استادکار» تبدیل می‌شوند.

ادامه مطلب
گذری بر زندگی بهروز بهزادی؛

زندگی‌ام روزنامه‌نگاری

غروب آفتاب با دیدگان بهزادی بیگانه است. خود می‌گوید در 40 سال گذشته آنقدر مشغله کاری داشته که فرصت دیدن غروب آفتاب را پیدا نکرده است. «همیشه وقت غروب سرکار بودم. کار در رادیو و تلویزیون 24 ساعته بود و پنجشنبه‌ها تعطیلی نداشتیم. کسی که در مطبوعات صبح کار می‌کند شب‌ها را نمی‌بیند.»

ادامه مطلب
گزارش کامل نشست «شفافیت و رسانه؛ بررسی چالش آزادی رسانه‌ها در مبارزه با فساد» + فایل صوتی

محسنیان‌راد: اگر انتقاد نکنم به کشورم خیانت کرده‌ام/ توکلی: ناچاریم به رسانه‌ها میدان دهیم/ صادقی: در دوره فعلی انحصار صدا و سیما شکسته شده

نشست علمی «شفافیت و رسانه؛ بررسی چالش آزادی رسانه‌ها در مبارزه با فساد» با حضور مهدی محسنیان‌راد، عضو هیئت علمی ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، احمد توکلی، رئیس سازمان دیده‌بان شفافیت و عدالت و محمود صادقی، رئیس فراکسیون شفافیت مجلس در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

ادامه مطلب
هادی خانیکی:

انگاره‌ها به جای واقعیت نشستند/ نقش شبکه‌ها در اعتراضات اخیر

مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در غیاب فضای آزاد و نقاد و غیبت رسانه‌های فعال و مستقل است که نقش شبکه‌ها بیشتر می‌شود و در فضای فعال و آزاد رسانه‌ای است که هرکس می‌تواند متوجه شود که چه چیز جعلی است و چه چیز غیرجعلی. راه مقابله با این فضا دورشدن از حق آزادی دسترسی به اطلاعات و سایر حقوق اساسی و شهروندی است.

ادامه مطلب
كارتن‌خواب‌هاي تهران از سرما نمي‌ميرند، از تنهايي مي‌ميرند؛

پول نمي‌خواهيم؛ محبت مي‌خواهيم

حالا ديگه ما حضور آدما رو لازم داريم كه در كل شهر پراكنده بشيم و نقطه به نقطه بگرديم و هر كسي رو ديديم كه يك گوشه افتاده و خوابش برده، به دوشمون بگيريم و از مرگ نجاتش بديم. امروز، ديگه غذای گرم و پول فايده‌ای نداره. ما فقط به آدما نياز داريم تا بچرخيم توی تمام بيغوله‌های شهر و كارتن‌خوابا رو از يخ زدن، از مرگ نجات بديم. رفتن، رفتن سراغ اين آدما، اينا می‌خوان ديده بشن؛ ديده شدن، اميدوارشون می‌كنه به زندگی. اينا نمی‌ميرن، اگه بدونن كه ديده ميشن. اينا از گرسنگی درد نمی‌كشن. اينا از گرسنگی نمی‌ميرن، اينا از طرد شدن می‌ميرن.

ادامه مطلب