شهلا کاظمی پور:

بی‌ثباتی و فقدان برنامه‌ریزی

۱۲ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۴:۳۸ کد : ۳۱۳۹ جامعه و فرهنگ جامعه
تعداد بازدید:۴
مهم‌ترین مسئله یا مشکل جامعه ما، فقدان ثبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که آن‌هم ناشی از نداشتن هدف و برنامه یا اجرا نشدن صحیح و به‌موقع برنامه‌هاست و این نارسایی هم عمدتاً با ضعف مدیریت و ناکارآمدی مدیران و دست‌اندرکاران و برنامه ریزان ارتباط مستقیم دارد.

مهم‌ترین مسئله یا مشکل جامعه ما، فقدان ثبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که آن‌هم ناشی از نداشتن هدف و برنامه یا اجرا نشدن صحیح و به‌موقع برنامه‌هاست و این نارسایی هم عمدتاً با ضعف مدیریت و ناکارآمدی مدیران و دست‌اندرکاران و برنامه ریزان ارتباط مستقیم دارد.


به گزارش عطنا، شهلا کاظمی پور، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، در پاسخ به این سوال که مهم‌ترین مسئله حال حاضر جامعه ایران و راهکار مواجهه مطلوب با مسئله، در چارچوب «چه می‌توان کرد» چیست، یادداشتی را در روزنامه ایران نگاشته است که در ادامه آن را با هم می‌خوانیم:


مهم‌ترین مسئله یا مشکل جامعه ما، فقدان ثبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که آن‌هم ناشی از نداشتن هدف و برنامه یا اجرا نشدن صحیح و به‌موقع برنامه‌هاست و این نارسایی هم عمدتاً با ضعف مدیریت و ناکارآمدی مدیران و دست‌اندرکاران و برنامه ریزان ارتباط مستقیم دارد.


تفاوت انسان موفق با سایر انسان‌ها، کشورهای پیشرفته با کشور‌های توسعه‌نیافته، در داشتن اهداف و برنامه‌های مشخص و اجرای صحیح آن‌هاست.


برنامه‌ریزی اصولاً یک نگرش و راه زندگی است که متضمن تعهد به عمل، بر مبنای اندیشه و تفکر آینده نگر، تصمیم قاطع در اجرای امور منظم و مداوم بوده و بخشی انفکاک‌ناپذیر از حرکت انسان محسوب می‌شود. برنامه‌ریزی در سازمان‌ها به‌عنوان رکن اساسی هرگونه اقدام و حرکت عاملی است برای تبدیل به نتایج پیش‌بینی‌شده. در میان همه وظایف مدیریت، برنامه‌ریزی از اساسی‌تر ین آن‌هاست که مانند پلی، زمان حال را به آینده مرتبط می‌سازد.


به‌عبارت‌دیگر برنامه‌ریزی، میان جایی که هستیم، با جایی که می‌خواهیم به آن برویم پلی می‌سازد و موجب می‌شود تا آنچه را در غیر آن حالت، شکل نمی‌گیرد، پدید آید.


ازآنجایی‌که همه سازمان‌ها به دنبال آن‌اند که منابع محدود خود را برای رفع نیازهای متنوع و رو به افزایش خود صرف کنند، پویایی محیط و وجود تلاطم در آن و اطمینان نداشتن ناشی از تغییرات محیطی بر ضرورت انکار‌ناپذیر برنامه‌ریزی می‌افزاید.


هر برنامه‌ریزی شامل سه مرحله است: «شناخت وضع موجود»، «ترسیم وضع آینده یا مطلوب» و «اتخاذ برنامه‌ها و سیاست‌هایی جهت رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب.» جامعه ما چه در سطح کلان و چه در سطح میانی و خرد (خانواده‌ها و تک‌تک افراد)، در هر سه مرحله فوق دارای نارسایی و مشکل است.


در بسیاری از موارد، افراد، خانواده‌ها، سازمان‌ها و نهاد‌ها از وضعیت موجود خود یا اطلاعی ندارند یا به‌خوبی به تمام جوانب آن، اشراف ندارند. بخصوص در سطح کلان جامعه که شناخت وضعیت موجود و تحولات دهه‌های گذشته آن، مستلزم انجام تحقیقات علمی و کارشناسی است، ولی بودجه‌های تحقیقاتی در کشور ما بسیار ناچیز بوده و اکثر تحقیقات، روبنایی و جانب‌دارانه هستند.


ثانیاً، ترسیم وضع مطلوب، مستلزم شناخت صحیح وضع موجود، منابع و امکانات هر فرد، نهاد یا جامعه، همچنین شناخت تغییر و تحولات جهانی، منطقه‌ای و ملی ازیک‌طرف و سیاست‌های کلان سیاسی اجتماعی است، درصورتی‌که اهداف تعیین‌شده برنامه‌های فعلی، بیشتر آرمانی تعریف‌شده و اکثراً هیچ سنخیتی با منابع و امکانات و تحولات جهانی ندارند.


در ضمن برنامه‌ها و سیاست‌های کشور، سازمان‌ها، خانواده‌ها و افراد نیز به دلیل نارسایی و ضعف دو مرحله قبل از ظرفیت کافی برخوردار نبوده یا اصلاً قابلیت اجرا ندارند. برنامه‌ریزی صحیح و کارآمد به افراد متخصص و توانمند نیازمند است و تربیت افراد متخصص نیز در گرو اجرای برنامه‌های جامع و مدون و ایجاد ثبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.


اکثر مشکلات اجتماعی، فرهنگی برشمرده توسط صاحب‌نظران مانند: بحران بیکاری، تزلزل بنیان خانواده، طلاق، اعتیاد، بی‌تفاوتی اجتماعی، بحران تهاجم فرهنگی، نبود اعتماد اجتماعی، گسست میان نسلی، تنش میان سنت و مدرنیته، مهاجرت‌های بی‌رویه، فرار مغزها، رسیدگی نکردن به خواسته‌های جوانان، بی‌قدرتی و نبود کنترل اجتماعی، نبود فضای مشارکت، دلسرد شدن نیروهای اجتماعی و نخبگان و جهانی‌شدن و ده‌ها مشکل و آسیب اجتماعی دیگر در کشور ما چه در گذشته و چه در حال حاضر، ناشی از ضعف برنامه‌ریزی و اجرایی نشدن صحیح برنامه‌ها است.


نکته مهم دیگر این است که معدود برنامه‌های تدوین‌شده در کشور نیز، اکثراً به‌صورت جزیره‌ای عمل کرده و نه‌تنها به هم‌افزایی خود کمک نمی‌کنند، بلکه در بسیاری از مواقع، اثربخشی یکدیگر را خنثی می‌کنند.


جامعه ما فقدان سیستم برنامه‌ای دارد و سیستم‌سازی مبنای تحول جامعه است. ضعف یا فقدان سیستم برنامه‌ریزی و اراده قوی، جهت اجرای به‌موقع، صحیح و هماهنگ برنامه‌ها، زمینه بروز تمامی مشکلات و نارسایی‌های جامعه را فراهم می‌کند. حتی خانواده‌ها و آحاد جامعه نیز اکثراً با این مشکل مواجه هستند. البته ضعف ثبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، خود مانع تحقق بسیاری از برنامه‌ها و سیاست‌ها می‌شود.


لذا باید با حضور مدیریت قوی، کارآمد و متخصص و تخصیص منابع و امکانات کافی، هر چه سریع‌تر سیستم برنامه‌ریزی جامع را در کشور تقویت کرده و به کمرنگ شدن این دور باطل کمک نماییم.

کلیدواژه‌ها: مدیریت برنامه‌ریزی ثبات اقتصادی شهلا کاظمی پور بودجه‌های تحقیقاتی تحول جامعه


اخبار مرتبط


نظر شما :