دکتر تقی آزاد ارمکی از مخاطرات انباشت مطالبات مردم می گوید

فهرست اولویت‌های اقدام برای فردای انتخابات

۱۷ خرداد ۱۳۹۶ | ۱۴:۲۵ کد : ۸۴۷۰ سیاست و بین الملل سیاست و بین الملل
تعداد بازدید:۷
انتخابات با حضور بیش از 40 میلیون ایرانی پای صندوق‌های رأی تمام شد. خیلی‌ها این را یک موقعیت کم نظیر می‌دانند. اما تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران این حضور پر رنگ را حاصل دوگانه‌ای از مطالبات مختلف جامعه ایران می‌داند که اگر پاسخ درخوری به آن داده نشود، چه بسا برای دولت و حاکمیت دردسرساز هم می شود.

انتخابات با حضور بیش از 40 میلیون ایرانی پای صندوق‌های رأی تمام شد. خیلی‌ها این را یک موقعیت کم نظیر می‌دانند. اما تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران این حضور پر رنگ را حاصل دوگانه‌ای از مطالبات مختلف جامعه ایران می‌داند که اگر پاسخ درخوری به آن داده نشود، چه بسا برای دولت و حاکمیت دردسرساز هم می شود.


به گزارش عطنا، این جامعه شناس در گفت‌و‌گو با «ایران» توضیح می‌دهد که نه تنها دولت بلکه مجموعه حاکمیت در قدم‌های بعدی پس از انتخابات باید اول به دنبال شناسایی مطالبات جامعه و سپس پاسخگویی به آن حرکت کنند.



*انتخابات روز جمعه، هم به لحاظ میزان مشارکت مردم و هم رأیی که رئیس جمهوری منتخب کسب کرد قدری غیر منتظره بود. به‌خصوص مسئله اصرار مردم به رأی دادن در این میان جالب توجه بود، به صورتی که شاهد بودیم حتی برخی با وجود معطلی پنج یا شش ساعته در صف رأی کنار نکشیدند و رأی دادند. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟ چه دلایلی را در این موضوع که جامعه برای حضور در انتخابات تا این سطح برانگیخته شده بود، می‌توانید برشمارید؟


در انتخابات اخیر یک دوگانه بسیار جدی شکل گرفته بود که در طرفین آن دو قطب در جامعه ایرانی در پی کسب دست برتر و تعیین مسیر کشور بودند. دوگانه عبور از دوره سخت یا بازگشت به آن، دوگانه توسعه و آرمانخواهی ایدئولوژیک، دوگانه گفت‌و‌گو و تنش و امثال اینها با هم در رقابتی نزاع‌گونه قرار گرفتند و این عامل برانگیختن جامعه ایران برای شرکت در انتخابات بود.


جامعه ایران به نظر من درگیر یک شکاف عمودی از بالا به پایین است که تمام سطوح حاضر در قدرت و جامعه را درگیر خود کرده و هرگاه رقابتی بین این دو طرف شکل می‌گیرد، به سمت فضایی می‌رود که مشارکت عمومی در آن جدی است چون اکثریت جامعه ایرانی به نحوی خود را در طبقه‌بندی یکی از این دو طیف می‌بینند.



*شما اشاره کردید که این انتخابات از نظر شما متفاوت بود. این تفاوت را در قیاس با کدام موقعیت تشخیص می‌دهید؟ یعنی در قیاس با انتخابات‌های ریاست‌جمهوری گذشته دارای تفاوت بود یا در قیاس با تحولات دوره‌های خاص؟


به نظر من انتخابات اخیر با تمام رقابت‌های دوره‌های قبل دارای تفاوت بود. هم نسبت به انتخابات سال 92 و هم نسبت به دوره‌های قبل از آن. ما تا قبل از این تا حدی که در انتخابات اخیر دیدیم شاهد رقابت و نزاع بین دیدگاهی که تمرکزش بر نوع خاصی از نگاه اقتصادی به معیشت مردم است با نگاهی که فراتر از آن مسائل مبتلا به طبقه متوسط همچون آزادی‌های مدنی و اجتماعی را مطالبه می‌کند، نبودیم.


به نظر من اوج تقابل بین این دو دیدگاه در ادوار اخیر در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ظهور پیدا کرد. ظهور این تقابل هم به نحوی بود که قسمتی از هر دو سوی ماجرا این موضوع را تبلیغ می‌کردند که حیات و ممات طرفدارانشان تنها در گرو نتیجه این انتخابات خواهد بود و البته در این بین هم مطالبات زیادی مطرح شد که نوع طرح آن هم شدید و برجسته بود. البته این خودش از یک واقعیت اجتماعی نشأت می‌گیرد که آن هم انباشت شدید مطالبات و نیازهای بدون پاسخ در هر دو حوزه‌ای است که به آن اشاره کردم.


فارغ از نتیجه انتخابات در دوره پیش رو اتفاقی که باید بیفتد آن است که مجموعه حاکمیت فکری عاجل و عملی و بر اساس منطق برای پاسخگویی به این مطالبات داشته باشد. انباشت بیشتر این مطالبات چه در حوزه اقتصادی و معیشتی و چه در حوزه‌های اجتماعی و مدنی فضای عمومی کشور را با مخاطراتی جدی مواجه خواهد کرد.



*اتفاقاً یکی از سؤالاتی که می‌خواستم مطرح کنم به همین مورد بر می‌گردد. در جریان رقابت انتخاباتی هر دو جریان حاضر به مرور در حوزه‌هایی که گفتید تحت تأثیر خواست‌های اجتماعی شعارهای بزرگ و بزرگ‌تری مطرح کردند و ما شاهد بودیم هر چه پیش می‌رفتیم، شعارها هیجان انگیزتر می‌شدند. این موضوع آیا نمی‌تواند برای دولت آینده یک پاشنه آشیل باشد؟


این وضعیت، یعنی انباشت بیش از اندازه مطالبات وضعیت سازنده‌ای نیست. تأثیر آن هم الزاماً مربوط به دولت نمی‌شود، همان‌طور که پاسخگویی به آن هم تنها در حیطه وظایف دولت نیست. حال در صورتی که این مطالبات پاسخ درخوری نداشته باشند، از یک سو پایگاه اجتماعی دولت به وضعیت ناامیدی می‌رود و از سوی دیگر منتقدان و رقبای امروزش طلبکارتر از قبل نسبت به او وارد کنش سیاسی و اجتماعی می‌شوند. اما مهم این است که بدانیم تأثیر این ناامیدی و طلبکاری تنها بر نهاد دولت در سطح حاکمیت نخواهد بود.


در واقع تأثیر منفی آن وسعتی به اندازه کل حاکمیت را در بر خواهد گرفت. یعنی اگر نگاه انتخاباتی داشته باشیم، مشارکت دور بعد در این سطح نخواهد بود. ضمن اینکه پاسخ ندادن به این مطالبات بین قسمت بزرگی از جامعه با کل حاکمیت و نه فقط دولت، فاصله ایجاد خواهد کرد. ما چیزی که در پشت این انتخابات باید ببینیم آن است که مطالبات مطرح شده توسط طرفداران هر دو طیف، مطالباتی جدی است. دولت هم اساساً در ساختار سیاسی ما نهاد قدرتمندی به آن معنا که در عرف جوامع دیگر می‌شناسیم نیست، دولت در ایران تنها بر 30 درصد اقتصاد و 25 درصد تصمیم‌گیری‌ها احاطه دارد و این یعنی آنکه انتظار پاسخگویی به تمام این مطالبات توسط دولت، انتظار درستی نیست.



*به نظر شما پایگاه طرف مقابل با نوع انتظارات و مطالباتی که دارد آیا می‌تواند برای چهار سال آینده برای دولت دوازدهم نوعی نیروی تهدید‌کننده محسوب شود؟


این بستگی به عملکرد دولت دارد. امامجموعه قوا و نهادهای ما باید به این درک برسند که مطالبات مختلف انباشت شده، چه در طیف طرفداران دولت و چه مخالفان آن در صورت عدم پاسخگویی می‌توانند تهدیدی جدی باشند. این تهدید اگر تشدید شود دوگانه چپ و راست را به رسمیت نخواهد شناخت و در یک مجموعه کلی‌تر به انواع مختلف تقابل یا حتی در بهترین حالت بی‌تفاوتی نسبت به حاکمیت پیش خواهد رفت.


در انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم به نوعی این مطالبات بیشتر از قبل در جامعه و حتی نخبگان سیاسی و خود نامزدها فوران کرد و به اوجی رسید که قبلاً نرسیده بود. اکنون جامعه با امیدی که همچنان دارد می‌تواند رنج خود را با رأی تسکین دهد اما اگر این فشار افزایش یابد، جامعه راه نجات خود را در چیزی جز صندوق رأی خواهد یافت. با این توصیف مهم‌ترین کاری که دولت و بقیه قسمت‌های حاکمیت بعد از این انتخابات باید انجام دهند در مرحله اول شناسایی مطالبات طیف‌های مختلف و در مرحله دوم تلاش برای پاسخگویی به آنهاست.



*یک مسئله برجسته در این انتخابات نقش شبکه‌های اجتماعی بود. شما برای تأثیر این شبکه‌ها در نتیجه کلی انتخابات چه نقشی قائل هستید؟


شبکه‌های اجتماعی اکنون یک واقعیت از زندگی ما هستند. شما ببینید که در همین انتخابات گروه‌هایی که چندان نسبت به شبکه‌های اجتماعی نظر مثبتی ندارند در چه سطحی از این امکانات به نفع خود سود بردند. الان در کشور ما رسمیت نقش و تأثیر شبکه‌های اجتماعی پذیرفته شده است. به این معنا که نگاه معطوف به محدودسازی این شبکه‌ها به کمترین میزان از مقبولیت رسیده.


به عبارتی شاید هنوز طیفی باشند که در ذهن خود آرزو کنند که ‌ای کاش این پدیده وجود نداشت و ای کاش می‌شد با آن مقابله کرد اما در عمل امکان اجرای این منویات را ندارند. به هر حال شبکه‌های اجتماعی آمده‌اند و فرآیند اطلاع‌رسانی را با تغییرات شگرفی مواجه کرده‌اند و به شکلی انحصار رسانه‌ای را به طور نسبی از بین برده‌اند. آنها در کنار رسانه‌های کلاسیک مشغول مسیر دادن به ذهن عمومی جامعه و تغییر دیدگاه‌ها هستند و در انتخابات اخیر هم اگر این شبکه‌ها نبودند حتی امکان داشت نتیجه انتخابات چیز دیگری می‌شد.

کلیدواژه‌ها: جامعه شبکه‌های اجتماعی دانشگاه تهران صندوق رای انتخابات دولت دوازدهم تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی


اخبار مرتبط


نظر شما :