میثم مهدیار:

بازتولید بی‌عدالتی در شبکه‌های اجتماعی

۲۹ تیر ۱۳۹۶ | ۱۵:۲۰ کد : ۷۶۰۸ جامعه و فرهنگ جامعه
تعداد بازدید:۶
به نظر می‌رسید با ظهور شبکه‌های اجتماعی هرکسی خودش یک تریبونی دارد و می‌تواند پیامش را به دیگران انتقال بدهد و به اشتراک بگذارد و به طور کلی شبکه‌های اجتماعی را به نوعی در خدمت عدالت رسانه‌ای قلمداد می‌کردند. امروز می‌توان از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کرد، از این زاویه که شبکه‌ها خودشان در اختیار بی‌عدالتی اجتماعی قرار می‌گیرند.

به نظر می‌رسید با ظهور شبکه‌های اجتماعی هرکسی خودش یک تریبونی دارد و می‌تواند پیامش را به دیگران انتقال بدهد و به اشتراک بگذارد و به طور کلی شبکه‌های اجتماعی را به نوعی در خدمت عدالت رسانه‌ای قلمداد می‌کردند. امروز می‌توان از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کرد، از این زاویه که شبکه‌ها خودشان در اختیار بی‌عدالتی اجتماعی قرار می‌گیرند.


به گزارش عطنا، میثم مهدیار، پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی یادداشتی درباره شبکه‌های اجتماعی و مفهوم عدالت در آن نوشته است که در روزنامه صبح‌نو منتشر شده است. متن این یادداشت در ادامه می‌آید:


انتخابات مهم‌ترین پایه دموکراسی است، از این جهت که فرصت برابر مشارکت را برای همه گروه‌های ذی‌نفع سیاسی فراهم می‌کند؛ اما در همین وهله پرچالش‌ترین هم هست از آنجا که با افکار عمومی گره می‌خورد و افکار عمومی با مفهومی به نام تبلیغات و هدایت ذهن‌ها گره می‌خورد.


از اینجا می‌توانیم انتخابات را در یک دو وجهی خیلی لرزان ببینیم، انتخابات همان‌قدر که می‌تواند به فرصت برابر مشارکت کمک کند، همان‌قدر هم می‌تواند دقیقاً عامل بازتولید نابرابری و بی‌عدالتی باشد. این راجع به خود انتخابات است و از آن طرف وقتی درباره رسانه‌ای شدن انتخابات صحبت می‌کنیم، خود مبحث رسانه هم در همین لغزش‌گاه قرار می‌گیرد یعنی رسانه‌های جدید قرار است که محملی باشند برای اطلاع‌رسانی عمومی تا افکار عمومی به‌صورت مستقیم‌تری با پدیده‌ها مواجه بشوند.


از طرف دیگر اما، خود رسانه‌های جدید چون با مقوله رشد تکنولوژی گره خورده‌اند و مفهوم رشد تکنولوژی در دنیای جدید با مفهوم سرمایه‌داری گره خورده است، خود این رسانه‌ها می‌توانند ابزاری در گسترش نابرابری و بی‌عدالتی باشند. این مسئله با رسانه‌ای شدن انتخابات تشدید می‌شود.


در سال‌های اخیر، این فرض را داشتیم که شبکه‌های اجتماعی به برابری و آزادی کمک می‌کنند، زیرا در اختیار همه‌اند. تصور می‌شد آن اشکالاتی که رسانه‌های قبلی داشتند، که مثلاً مالکیت‌شان در دست یک عده خاصی است و آن‌ها تأثیرگذارند و به پیام جهت‌دهی می‌کنند، این رسانه‌های اجتماعی جدید ندارند.




در گذشته تبلیغات انتخاباتی در فضای عمومی بود و به تعبیری، دیواری بود. بعد از سال ۸۸ که مناظره‌ها جدی شدند، از عرصه خیابان وارد رسانه شد و فضای رسانه‌ای غلبه پیدا کرد. این روند در ۹۴ و ۹۶ خیلی گسترش یافت به طوری که حتی در انتخابات ریاست جمهوری، دیگر بروز بیرونی نداریم و گویا همه رقابت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و در رسانه‌ها رقم می‌خورند.



به نظر می‌رسید با ظهور شبکه‌های اجتماعی هرکسی خودش یک تریبونی دارد و می‌تواند پیامش را به دیگران انتقال بدهد و به اشتراک بگذارد و به طور کلی شبکه‌های اجتماعی را به نوعی در خدمت عدالت رسانه‌ای قلمداد می‌کردند. امروز می‌توان از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کرد، از این زاویه که شبکه‌ها خودشان در اختیار بی‌عدالتی اجتماعی قرار می‌گیرند.


شبکه‌های اجتماعی با مسئله رشد تکنولوژی گره خورده‌اند و این مسئله هم با سرمایه‌داری گره خورده است. به صورت خیلی ساده می‌توان گفت که هر کسی پول بیشتری دارد، زبان رساتری دارد. چرا؟ چون این شبکه‌ها هر قدر هم پهنای باند بیشتری داشته باشند، باید علاوه بر آن دستگاه تلفن همراه و وقت و فراغتی برای حضور دائمی در این فضا داشته باشید. روشن است که این «فراغت» برای همه فراهم نیست.


یکی از مسائل تأثیرگذار این است که مدام بنویسید و این یعنی شما اندوخته‌ای دارید و این شرایط برای کارگری که از صبح تا شب درگیر کار است، فراهم نیست. به این ترتیب در این شبکه‌های اجتماعی به نوعی بی‌عدالتی و نابرابری دامن زده می‌شود. کسانی که فراغت و به سخت‌افزارها و نرم‌افزارها دسترسی دارند، در محل تولید محتوا قرار می‌گیرند و پیام‌شان به طبقات پایین منتقل می‌شود.


می‌خواهم بگویم که این رسانه‌ای شدن انتخابات باعث بازتولید نابرابری‌ها شده است و اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، این رسانه‌ای شدن باعث بازتولید بی‌عدالتی در فضای انتخابات می‌شود و الآن می‌بینیم که هرچه پیش می‌آییم و در همین انتخابات اخیر، آثار و نشانه‌های آن را به روشنی می‌بینیم.


در گذشته تبلیغات انتخاباتی در فضای عمومی بود و به تعبیری، دیواری بود. بعد از سال ۸۸ که مناظره‌ها جدی شدند، از عرصه خیابان وارد رسانه شد و فضای رسانه‌ای غلبه پیدا کرد. این روند در ۹۴ و ۹۶ خیلی گسترش یافت به طوری که حتی در انتخابات ریاست جمهوری، دیگر بروز بیرونی نداریم و گویا همه رقابت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و در رسانه‌ها رقم می‌خورند.


کسانی که با این ابزار آلات بیشتر در ارتباط و بیشتر در فضای انتخابات هستند، مشارکت آن‌ها هم بیشتر می‌شود. برعکس، کسی که خارج از این فضا در فضای عمومی شهری قرار دارد انتخابات برایش مانند آن قبلی‌ها شور و شوقی وجود ندارد. در واقع برای کسی که مدام توییت یا در تلگرام مطلب فوروارد می‌کند و مطالب را می‌خواند، شور و شوقی وجود دارد ولی کسانی که خارج از این فضا هستند، این شور و شوق را ندارند و طبیعی است که درصد مشارکت آنها پایین می‌آید.


آمار منتشره از انتخابات اخیر ریاست جمهوری نشان می‌دهد که هرقدر روند رسانه‌زده شدن انتخابات گسترش پیدا می‌کند، نابرابری اقتصادی و طبقاتی دارد بازتولید می‌شود. صحنه سیاست نیز به سمت این نابرابری‌ها می‌رود و ما می‌بینیم که رییس‌جمهور برگزیده اخیر در بالای شهر بیش از 70 درصد و در جنوب شهر حداکثر 50 درصد آرا را به خود اختصاص داد.


از مجموع این نشانه‌ها می‌توانیم این بهره‌برداری را بکنیم که رسانه‌ای شدن انتخابات در بازتولید نابرابری مؤثر بوده و در واقع رسانه‌ای شدن، باعث طبقاتی شدن انتخابات شده و این خطرات خیلی بزرگی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت و جمهوری اسلامی برای تداوم خود باید روی این فکر کند تا فرصت برای مشارکت همه افراد فراهم شود.

کلیدواژه‌ها: اجتماعی تکنولوژی فضای مجازی انتخابات عدالت شبکه تریبون میثم مهدیار


اخبار مرتبط


نظر شما :