ادلب؛ آخرین سنگر مخالفان سوری و معمای پیچیده قدرت
عطنا- با گذشت بیش از دوازده سال از آغاز جنگ داخلی سوریه، استان ادلب به آخرین پایگاه بزرگ مخالفان مسلح دولت بشار اسد تبدیل شده است. این استان که در شمال غرب سوریه واقع شده، اکنون تحت کنترل هیئت تحریر الشام (HTS) است؛ گروهی که بهرغم تلاش برای فاصله گرفتن از گذشته جهادی خود، همچنان بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود.
وضعیت ادلب به یکی از مهمترین چالشهای دولت سوریه و حامیانش یعنی روسیه و ایران تبدیل شده و تلاشهای مختلفی برای بازپسگیری این منطقه صورت گرفته است. اما به دلیل ملاحظات سیاسی، نظامی و انسانی، سرنوشت این استان همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
استان ادلب به دلایل متعددی برای بازیگران مختلف منطقهای و بینالمللی از اهمیت استراتژیک برخوردار است. این استان نه تنها بهعنوان یکی از آخرین گذرگاههای ارتباطی میان مناطق تحت کنترل مخالفان و مرز ترکیه عمل میکند، بلکه از لحاظ جغرافیایی نیز نقطه اتصال بین استانهای مهمی مانند حلب، لاذقیه و حماه به شمار میرود.
کنترل بر ادلب، به دولت سوریه اجازه میدهد تا بار دیگر تسلط خود را بر شمال غرب کشور گسترش داده و به مرزهای ترکیه نزدیکتر شود. از سوی دیگر، ادلب به دلیل حضور بیش از سه میلیون غیرنظامی، که بسیاری از آنها آوارگان داخلی هستند، از منظر انسانی نیز اهمیت ویژهای دارد. هرگونه عملیات گسترده نظامی در این منطقه میتواند به یک فاجعه انسانی منجر شود و موج جدیدی از آوارگان را به سوی مرزهای ترکیه روانه کند.
هیئت تحریر الشام، که از بقایای جبهه النصره (شاخه القاعده در سوریه) شکل گرفته است، بهعنوان نیروی غالب در ادلب شناخته میشود. این گروه با بهرهگیری از خلأ قدرت و ضعف دیگر گروههای مخالف، موفق به کنترل بخشهای وسیعی از استان ادلب شده و با ایجاد ساختاری شبهدولتی، تحت عنوان «حکومت نجات سوریه»، تلاش کرده است تا به مردم محلی خدمات اداری و اجتماعی ارائه دهد.
با این حال، گروهک تحریرالشام به دلیل ماهیت افراطی و پیشینه ارتباط با القاعده، همچنان با چالش مشروعیت داخلی و بینالمللی مواجه است. از سوی دیگر، رقابتهای داخلی میان گروهک تحریرالشام و سایر گروههای مسلح رقیب، مانند حراسالدین (شاخه رسمی القاعده در سوریه)، نیز بر پیچیدگی اوضاع میافزاید.
ترکیه یکی از بازیگران کلیدی در تحولات ادلب است. آنکارا با استقرار پستهای دیدبانی و اعزام هزاران نیروی نظامی به این منطقه، عملاً به یکی از مهمترین موانع پیشروی نیروهای دولتی سوریه تبدیل شده است. ترکیه علاوه بر حمایت از گروههای مخالف مسلح، مانند ارتش ملی سوریه (SNA)، بهدنبال ایجاد یک منطقه حائل در شمال غرب سوریه است تا از ورود موج جدیدی از آوارگان به خاک خود جلوگیری کند.
از منظر ترکیه، حفظ کنترل بر ادلب و جلوگیری از سقوط آن به دست نیروهای دولتی سوریه، بخشی از استراتژی بلندمدت آنکارا برای حفظ نفوذ خود در سوریه و مقابله با تهدیدات کردهای مسلح در شمال این کشور است.
در سوی دیگر، روسیه و ایران بهعنوان حامیان اصلی دولت بشار اسد، خواستار بازپسگیری کامل ادلب و پایان حضور نیروهای مخالف در این استان هستند. روسیه بهویژه از طریق حملات هوایی گسترده و حمایت لجستیکی از ارتش سوریه، نقش کلیدی در حملات به مواضع تحریرالشام ایفا میکند. از نگاه مسکو، بازپسگیری ادلب نه تنها به تثبیت موقعیت بشار اسد منجر میشود، بلکه میتواند نفوذ روسیه در شرق مدیترانه را تقویت کند. ایران نیز با حمایت از نیروهای شبهنظامی وابسته به خود در سوریه، به دنبال گسترش نفوذش در این منطقه و ایجاد یک کریدور زمینی به لبنان و دریای مدیترانه است.
با توجه به موقعیت استراتژیک و اهمیت سیاسی و انسانی ادلب، سناریوهای مختلفی برای آینده این استان مطرح شده است. یکی از سناریوهای محتمل، آغاز عملیات نظامی گسترده توسط نیروهای دولتی سوریه و متحدانش برای بازپسگیری این منطقه است. در این سناریو، ارتش سوریه ممکن است با محاصره تدریجی شهرهای کلیدی مانند معرة النعمان، سراقب و جسر الشغور، خطوط تدارکاتی تحریرالشام را قطع کرده و سپس با حملات هوایی و زمینی، به تدریج کنترل این مناطق را به دست گیرد. این سناریو هرچند از منظر نظامی ممکن است موفقیتآمیز باشد، اما به دلیل حضور گسترده غیرنظامیان و احتمال وقوع یک بحران انسانی، با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد.
سناریوی دیگر، دستیابی به یک توافق سیاسی میان بازیگران منطقهای و بینالمللی برای آینده ادلب است. در این سناریو، ترکیه و روسیه میتوانند با همکاری یکدیگر، به ایجاد یک منطقه حائل در ادلب دست یابند که تحت نظارت مشترک قرار گیرد و از وقوع درگیریهای گسترده جلوگیری شود.
در این چارچوب، تحریرالشام ممکن است تحت فشار ترکیه و جامعه بینالمللی، به یک نیروی سیاسی محلی تبدیل شده و بخشی از ساختار اداری و امنیتی منطقه را در دست بگیرد. این سناریو میتواند از وقوع یک بحران انسانی جلوگیری کرده و زمینه را برای آغاز روند بازسازی و بازگشت آوارگان فراهم کند.
آینده ادلب به میزان زیادی به تصمیمات بازیگران منطقهای و بینالمللی بستگی دارد. هرچند گزینه نظامی همچنان بهعنوان یک راهحل مطرح است، اما هزینههای انسانی و سیاسی آن میتواند بازیگران اصلی را به سمت یک توافق سیاسی سوق دهد.
ادلب بهعنوان آخرین سنگر مخالفان مسلح و نقطه تلاقی منافع قدرتهای منطقهای، همچنان یکی از پیچیدهترین معادلات جنگ داخلی سوریه باقی خواهد ماند. آیا این استان به آرامش خواهد رسید یا به صحنه نبردی جدید تبدیل خواهد شد؟ پاسخ این سؤال به تعاملات دیپلماتیک و تحولات آینده در میدان نبرد بستگی دارد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
نظر شما :