به دور و برتان نگاه کنید، به لباسهای تنتان، به وسایل خانهتان، به خردهریزهای توی کیف و ماشینتان. چه چیزهایی اطرافتان هست که «ایرانی» باشد؟ این ایده اصلی یک چالش جدیدی در فضای مجازی است. این روزها روی صفحات برخی روزنامهنگارها، هنرمندان و نویسندهها در شبکههای اجتماعی میشود دعوت به این چالش را دید.
«دوست عزیز، شما از چه کالای ایرانی استفاده میکنید؟ از استفاده از کدامشان راضی هستید و کدامیک را به دیگران توصیه نمیکنید؟ برای هر کدام از این سوالها پنج کالا را نام ببرید و 10 نفر از دوستانتان را به این چالش دعوت کنید.»
به گزارش عطنا به نقل از ایسنا، ایدهپرداز این کمپین میگوید: «ایده کار از آنجا آمد که من سالها از یک ژل اصلاح خارجی میکردم که قیمتش پنج برابر نمونههای داخلی بود. فکر کردم از دوستانم در شبکههای اجتماعی کمک بگیرم و یک محصول جدید را امتحان کنم. تجربه خیلی خوبی بود. بعد فکر کردم که چرا این ایده را برای همه توضیح ندهم و از دیگران نخواهم که محصولات خوب و بد ایرانی را که مصرف کردهاند معرفی کنند؟ به همین سادگی "کمپین ساخت ایران" به راه افتاد.»
او میافزاید: «موضوع دیگر این بود که من مدام میدیدم کمپینها در حمایت از تولید داخلی بیشتر با این شعار است که خرید کالای ایرانی حمایت از کارگران ایرانی است؛ انگار کارگران ما یک عده آدم نیازمند کمک هستند! اینطور شعارها تابحال بارها مطرح شده و به نظر من، جواب هم نداده است. این بار من با طراحی کمپین «#ساخت_ایران»، یک ایده جدید را مطرح کردم. ما کالاهای ایرانی مصرف میکنیم چون کیفیت خوبی دارند و از آن طرف کالاهایی را که از مصرفشان راضی نیستیم به یکدیگر معرفی میکنیم. هرچند ممکن است این طور به نظر برسد که فعلا چارهای هم به جز مصرف کالاهایی که از مصرف آنها راضی نیستیم، نداریم.»
تا این جای کار، با خواندن صدها پست مختلف در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد که میشود سرانگشتی نتیجههایی گرفت. بیشتر شرکتکنندهها در این کمپین تابحال گفتهاند که از محصولات بهداشتی، برندهای محصولات غذایی بخصوص لبنیات و چرم و برخی برندهای پوشاک راضی هستند و در مقابل هر دو خودروساز عمده داخلی و اپراتورهای تلفن همراه مدام در میان برندهایی که مصرفکنندهها از مصرف آنها راضی نیستند قرار گرفتهاند.
به گفته انواری که این کمپین را به راه انداخته است، تحلیلهای اینچنینی از نتایج کمپین، نه غلط هستند و نه درست و هنوز برای ارائه چنین آنالیزهایی زود است؛ چراکه برای چنین بررسیهایی به زمان بیشتری نیاز است.
راهاندازی کمپین در شبکههای اجتماعی، رسم بسیاری از فعالان اجتماعی است، اما در ایران اجرای این ایدهها کمتر دیده شده است. یکی از دلایلش شاید تفاوت میزان دسترسیها و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران باشد، اما تا اینجا آنچه با جستوجوی هشتگ ساخت ایران، میشود در شبکههای اجتماعی پیدا کرد این است که در توئیتر، احتمالاً از آنجا که بیشتر فعالان در این شبکه یا بسیار جدی و سیاسی هستند یا ظرفیت طنازی خیلی زیادی دارند - این هشتگ بیشتر برای ساختن شوخیهای جدید استفاده شده است. در اینستاگرام هم از آنجا که پایه این شبکه بر انتشار عکس است، کمتر هدف واقعی معرفی برندهای خوب و بد ایرانی محقق شده است، اما فیسبوک به این دلیل که استفادهکنندهها از آن بیشتر مردم معمولی و متوسط و جوانها هستند، بیشتر به این کمپین روی خوش نشان داده است.
اما با راهاندازی چنین نظرسنجیهای وسیعی از فعالان شبکههای اجتماعی آیا نباید نگران واکنش برندهایی که در این کمپین از آنها نام برده شده است، بود؟ آغازگر این کمپین معتقد است: «نه؛ واکنش به برندها در این کمپین روشن است. یا مردم از آنها راضی هستند که در نتیجه، برندها باید خیلی هم خوشحال باشند و موضوعی برای اعتراض نیست یا اینکه مردم از برندهایی ناراضی هستند، که اینها هم گاه بازار انحصاری را در اختیاز دارند و در نتیجه مصرفکننده حق انتخاب چندانی هم ندارد و به همین دلیل، بایت از دست رفتن بازار نباید نگران باشند.»
برای این کمپین محدودیت زمانی یا محدودیت شرکتکنندهها تعیین نشده است؛ معنیاش این است که تمام کسانی که دوست دارند در مورد برندهای ایرانی اظهارنظر کنند، میتوانند با استفاده از هشتگ مربوطه، نظرشان را در شبکههای اجتماعی با دیگران شریک شوند. شاید تولیدکنندههای ایرانی هم از این فضا استفاده کنند.