شبه حزب، دوای درد بی حزبی/ دکتر عبدالرحیم نیکخواه*
غرض از این گفتار ترسیم این واقعیت است که، تحقق کامل جمهوریت نظام، ابزارها و سازو کارهای ویژهی خود را میطلبد که یکی از مهمترین آنها وجود "حزب" است.

حزب تجلی اراده و خواست اکثریت مردم است. حزب موجب رشد و تعالی جامعه و مانع رشد قارچ گونه اشخاص و گروه های بی هویت است اگر چه وجود انتخابات و ساختار شوراها به طور اعم و مجلس شورای اسلامی و همچنین رسانهها، ارکان جمهوریت و مردم سالاری نظام هستند ولی واقعیت این است که همه این ارکان مانند کشتی رها شده در دریا هستند که سکان آن کشتی به امان خدا رها شده و هر موج و گردبادی آن را به این سو و آن سو میکشد.سکان این کشتی سرگردان فقط حزب است و بس.
به گمان این جانب مهمترین معضل جمهوری اسلامی ایران به ویژه در عرصه سیاست داخلی فقدان احزاب حقیقی و واقعی است و تنها راه چاره، تشکیل حداقل سه حزب فراگیر، واقعی و پایدار است سه حزبی که نماینده سه نحله فکری و طیف سیاسی هستند(اعتدالیون- اصلاح طلبان و اصول گرایان)
احزابی با آرمان، هدف، خط مشی و استراتژی، دارای اساسنامه و مرام نامه و منشور. برخوردار از برنامه های عملیاتی برای همه امور و شئون ملی و بین المللی با شرایط عضویت مشخص و تعهدات اعضاء و پایبند به مجامع سالانه، شوراهای داخلی و ......نه احزاب حبابی که سه ماه مانده به هر انتخابات تشکیل می شوند و روز شمارش آراء، تعطیل!
این حقیر با اندک شامه سیاسی که دارم تشکیل چنین احزابی را کمی بعید می دانم ولی بر این باورم که می شود این نقص را با "شیه احزاب" تا حدودی جبران کرد تا در انتخابات آتی، مردمی که سالار مسئولان هستند نفع بیشتری ببرند.
برای اختصار اصول و قواعد این شبه احزاب را در دو بخش بیان می کنم:
بخش اول:
- تهیه فهرستی از نیروهای شاخص توسط سه تا هفت نفر از فعالان طیف سیاسی و تدوین قانون انتخابات داخلی و درون گروهی.
- دعوت از نیروهای هم گرا و برگزاری انتخابات برای تعیین شورای مرکزی با وظایف مشخص برای هر عضو
- تهیه فهرستی از کاندیدهای واجد شرایط و دعوت از آن افراد برای حضور در صحنه انتخابات (مجلس و شوراها)
- در صورت پذیرش افراد، متعهد نمودن ایشان به چند اصل از جمله پذیرش نظر جمع برای ماندن در صحنه یا خارج شدن به نفع فردی که به تشخیص جمع ارجح است.
- تهیه فهرستی از "مشکلات و نیازهای واقعی منطقه "و تطبیق آن با شاخصهای کاندیدها و کمّی کردن آن شاخصها.
- اخذ برنامه های کاندیدها و تطبیق آن با نیازها و هم چنین تعیین صلاحیت و نمره افراد داوطلب و انتخاب فرد یا افراد برتر.
بخش دوم:
- تعیین استراتژی ها و تاکتیک ها با توجه به شرایط منطقه برای حضور جدی در عرصه انتخابات.
- تامین منابع مالی به نحوی که کاندیدای اصلح، مدیون طیف سیاسی خود باشد نه اشخاص و گروه های فرصت طلب
- در صورت موفقیت در انتخابات، ماندن حامیان در کنار فرد برگزیده و تبدیل شورای مرکزی به کارگروه های مطالعاتی و پیگیری مطالبات مردم و در صورت عدم موفقیت، تشکیل باصطلاح دولت در سایه و نظارت بر برنامهها و فعالیتهای رقیب.
نا گفته پیداست که توضیحات بخش اول بصورت سنتی در میان طیفهای سیاسی انجام می شده و برای انتخابات آتی نیر در حال شکل گیری است لذا تاکید اینجانب تأمل بیشتر و برنامه ریزی دقیقتر برای انجام توصیههای بخش دوم مذکور در فوق است.
امید آنکه این ساز و کار بتواند هر چه بیشتر منافع آحاد جامعه و به تبع آن منافع ملّی را تأمین نماید.
نظر شما :