در آيين اختتاميه کنگره بين‌المللي شمس مطرح شد؛

هنر شمس همان هنر سپهری است؛ ما هیچ ما نگاه!

۱۱ مهر ۱۳۹۵ | ۱۵:۳۳ کد : ۱۰۸۴۴ جامعه و فرهنگ جامعه
تعداد بازدید:۴
دکتر هادی خانيکي، استاد دانشگاه علامه طباطبائي در اين مراسم، با اشاره به اينکه شمس تبريزي عارفي بود که مولانا را برابر خودش بازآفريني کرد، اظهار کرد: مولانا بعد از آشنايي با شمس بيشترين سخن را در يک سوم عمر خودش بيان کرده است .

نماينده مردم خوي و چايپاه در مجلس شوراي اسلامي‌گفت: در حال حاضر بيش از صد نوع عرفان کاذب در ايران فعال است.  حدود دو هزارعرفان به وجود آمد و در حال حاضر در کشور ما بيش از صد نوع عرفان کاذب فعال هستند.


به گزارش عطنا به نقل از ایسنا، سید نقی کبیری با بيان اينکه برگزاري کنگره‌ها و همايش‌ها براي معرفي عرفان حقيقي ضروري است تصريح کرد‌: بايد از افراط و تفريط‌هايي که انسان را از مسير عرفان واقعي خارج مي‌کند پرهيز کرد‌.


وي با بيان اينکه بايد هرکس شمس وجود خودش را پيدا کند اظهار کرد: در حقيقت مولانا شمس وجودش را پيداکرده بود. نبايد اجازه بدهیم که به بهانه عرفان انزوا طلبي در جامعه اتفاق بيفتد‌.


این نماینده مجلس تاکيد کرد: سوءاستفاده‌هايي ازعرفان مي‌شود و ممکن است که اين سوءاستفاده از شمس هم بشود. هرعرفاني غير از قرآن و اهل بيت يقينا لغزش خواهد داشت.


وی با اشاره به اينکه شهر خوي داراي تاريخ کهن و زمينه‌هاي تاريخي و فرهنگي و مذهبي ارزشمندي است اظهار کرد: شايد اين شايستگي‌هاي خوي موجب شده است شمس تبريزي رحل اقامت در اين شهر گزيند.


معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی با بيان اينکه افراط و تفريط هميشه آسيب زده است تصريح کرد: بگذاريم شمس ،شمس بماند و مولانا‌، مولانا بماند و شمس را شمس گونه و مولانا را مولانا گونه ببينيم و از اين ظرفيت‌ها بالاترين استفاده را بکنيم‌.


وي در پایان از مجلس خواستار ثبت مقبره شمس در يونسکو شد و افزود: پژوهشکده‌اي تحقيقاتي براي ارتقاي کيفيت برنامه تشکيل شود.




شمس امکان نگاه تازه‌ به روندهای عادی زندگی را به مولانا داد


همچنین دکتر هادی خانیکی در مراسم اختتامیه کنگره بین‌المللی شمس تبریزی که ۷مهر۹۵ در شهر خوی برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت و با اشاره به تاثیراتی که شمس بر مولانا گذاشت گفت: آن‌چه شمس در تقلب احوال مولانا انجام داد، تغییری بود که زاهدی فرورفته در خود را تبدیل به روحی جوشان و رودخانه‌ای خروشان از عشق و محبت کرد. روایتی که مولانا از این دگرگونی احوال به دست می‌دهد، نشان‌دهنده تغییری بنیادین در شخصیت، اخلاق و جهان‌بینی اوست.


زاهد بودم ترانه گویم کردی


سر فتنه بزم و باده‌جویم کردی


سجاده‌نشین با وقاری بودم


بازیچه کودکان کویم کردی


این سجاده‌نشین باوقار که در جهان آن روزگار و پیش و پس از آن صدها و بلکه هزاران تن چون او بودند و هستند و جای جای این اقلیم فرهنگی بساط بحث و تدریس داشتند و دارند، یکی از هزاران شخصی بود که تاریخ‌فرهنگی این سرزمین را ساخته‌اند ولی در گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند. کیمیاگری شمس در این بود که در تبدیل و تبدلی شگفتی‌ساز از سجاده‌نشین باوقار روزگار خود، عزیز نادرالوجودی ساخت که گرمی بازار او را همه جان‌های شیفته و روح‌های پرنشاطی شدند که در گذر ایام خاموشی نمی‌پذیرند و در هر کجا زندگی هست، او و تفکر او حضور دارد.


وی ادامه داد: هنر شمس همان است که در روزگار ما روان‌شاد سپهری در سروده‌ای بیان کرده است و همه آدمی را در نگاه او تعریف کرده است: ما هیچ، ما نگاه.


مولانا از شمس، علوم درسی روزگار خود را نیاموخت چرا که مولانا خود دانش‌آموخته و حتی مدرس بود و از این حیث تحقیقاً مولانا برتر از شمس بود. شمس به مولانا آموخت مجموعه دانش‌های روزگار او اگر نتواند جهان دیگری و انسان تازه‌ای خلق کند، ارزشی ندارد و صرفاً سرآمد شدن در قلمرویی از علوم بشری است که موجد کمترین تغییری هم در حیات بشری نیست.


خانیکی افزود: شمس امکان نگاه کردن تازه به روندهای عادی زندگی را به مولانا داد و او که در درونش روحی سرکش و عظیم به بندکشیده شده بود، در قماری عاشقانه، همه چیز گذشته را باخت تا تولدی تازه را در قلمرو حیات بشری کسب کند. در این تولد تازه چیزی به معارف و دانسته‌های مولانا اضافه نشد بلکه مجموعه آن‌چه مولانا می‌دانست، به‌جای این‌که با این مواد و مصالح زندانی بسازد و خود و دیگران را در آن به بند کشد، کاروان‌سرایی ساخت که همه‌کس و در همه ایام می‌توانند در خنکای آن بیاسایند و نفسی تازه کنند.


شمس را می توان نمادی از فرهنگ عمومی این سرزمین تلقی کرد. او نمونه‌ای ارجمند از سازندگان فرهنگ این سرزمین است، بی‌آن‌که قائل به درس، بحث، مدرسه، کتاب و کتابت باشد. افرادی می‌توانند در جهان تاثیرگذار باشند که زبان شفاهی را مدنظر بگیرند و این روشی بود که شمس در برابر مولانا پیش گرفت.


وی در پایان گفت: شمس، ستاره پرفروغ آسمان ایران است. آرام‌جای او نیز چون زندگی‌اش قرن‌ها در پرده ابهام بود. خوی چند سالی است که در سایه جست‌وجوهای علمی پژوهشگران دریافته که پیکر او را در بر گرفته است. باید قدر سرمایه‌های نمادینی چون شمس را دانست.

کلیدواژه‌ها: دکتر هادی خانیکی شمس تبریزی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مجلس شورای اسلامی


اخبار مرتبط


نظر شما :