عطنا- یادداشت دکتر ابوالقاسم فاتحی دهاقانی:
دیروز بود که مقام معظم رهبری؛ آن نشسته بر جای عیسای مسیح و موسای کلیم که حافظ جایگاه امامت و ولایت و نیز پرچمدار و امانتدار خمینی کبیر است، در خصوص بازتولید، روزآمدی، کارآمدی و بومی گرایی از معنایی از " امر بعثت " سخنانی فرمودند که برگزیده هایی از آن این است که :
" این جریان مقاومت، این حرکت مقاومت، یک رشحهای از همان بعثت است. مقاومت که از ایران اسلامی آغاز شد، بیدار کرد ملتهای مسلمان را و ... شما نگاه کنید به غزه. غزهی منطقهی محدودِ کوچک، رژیم صهیونیستی تا دندان مسلح و دارای پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد، غزه رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد، این شوخی است؟ این همان رشحهای از مقاومت است. این همان ایمان و عقل است. این همان تلاوت آیات قرآن است."
پیوند زدن امر بعثت که تدبیر خداوند برای اکمال راه نیمه تمام انبیاء و طراحی نقشه راه سعادت ابدی بشریت تا پایان تاریخ زیست بشری در کره خاکی است، از طریق «و کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً.» پيوسته دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد. (نهج البلاغه ـ بخشی از نامه ۴۷) و نیز از طریق برهم زدن قواعد حاکم بر نظم سیاسی موجود بر روابط بین الملل که کدخدای آن آمریکا است، حقیقتا بجز از رهبری ساخته نبود. ارتقای سطح معرفتی، فرهنگی و سیاسی و حتی هنجاری از برداشت های نوعا سنتی معطوف به گذشته از امر بعثت، یکی از دستاوردهای دیگر این بیانات است . متاسفانه باید اعتراف کنیم که فضای اندیشه سازی و تولید دانش های مسئله محور و حکمت بنیان با محوریت جهان بینی توحیدی در علوم انسانی و اجتماعی گمشده ای است که هنوز حوزه و دانشگاه و نظام حکمرانی کشور نتوانسته اند آن گونه که شایسته آن است ، بدان بپردارند، اگر چه تلاش هایی ارزشمند نوعا به صورت فردی صورت گرفته است که به سان قطره ای است در برابر دریا و یکی از معانی و مصادیق تحول علوم انسانی می تواند، این باشد.
نکته قابل توجه دیگر این که رهبری عزیز با گره زدن و پیوند معنایی امر بعثت با جبهه مقاومت و لبنان و غزه، یعنی با مسئله اول جهان ( و نه فقط مسئله اول جهان اسلام ) که به شایستگی این پیوند معنایی را برقرار ساختند، در واقع افقی جدید برای ایجاد نوعی انسجام معرفتی و اعتقادی در میان گروههای جهادی اعم از شیعه و سنی و دیگرنحله های آن را گشودند. افقی که قطعا نوعی از وحدت معرفتی و نظری و اعتقادی را در میان تمامی مسلمانان ایجاد خواهد کرد ، زیرا امر بعثت، در میان همه ی ادیان و مذاهب اسلامی مشترک و متفق القول است. طبعا هر قدر انسجام معرفتی و اعتقادی بیشتر شود به دنبال آن وحدت در کنش گری های میدانی جبهه مقاومت با مرکزیت ایران اسلامی نیز بیشتر خواهد شد و جریان مقاومت را امتداد و شدت بیشتری خواهد داد و ما ان شالله شاهد نتایج و دستاوردهای سیاسی آن در منطقه و جهان خواهیم بود.
نکته سوم تاکید بر پیوند عقل و ایمان بود که اگر چه در ادبیات اسلامی ما پیشینه ای دیرین و تاریخی دارد، اما برجسته کردن آن در این برهه و آن هم در روز بعثت و در روز حماسه پیروزی جبهه مقاومت خود حامل پیام راهبردی بزرگی است که بی توجهی به آن قطعا خسارت های بزرگی را در پی خواهد داشت. ایمان و عقل دو روی یک سکه اند و شاید بهتر باشد بگوییم یک سکه اند. حتی فرض ایمان بدون عقل و عقل بدون ایمان بر اساس آموزه های وحیانی و سنت نبوی و معارف امامی و تفسیرهای بزرگان فکری در طول تاریخ تفکر اجتماعی مسلمین نیز وجود ندارد، حال چه شده که باید ثابت شود علم و دین و عقل و ایمان با یکدیگر ارتباط وثیق معنایی دارند، بماند که خود مثنوی هفتاد من من کاغذ می خواهد . نتیجه جدایی عقل و ایمان در صدر اسلام می شود خوارج، در عصر عاشورا می شود جبهه عمرسعد و همین طور تا حالا ، نتیجه جدایی عقل وایمان در سطح هنجاری می شود ، افراط و تفریط هایی که گریبانگیر ما شده است و از این آب گل آلود معاندین و دشمنان شناسنامه دار انقلاب و نظام و رهبری بخوبی استفاده می کنند.
و در آخر خداوند سایه این رهبری حکیم که دم مسیحایی و کلام موسایی و پرچمی خمینی دارند را تا سپردن این پرچم به دست صاحب اصلی اش حضرت بقیه الله اعظم را بر سر ما و بر سر مسلمانان جهان و بلکه مظلومان جهان مستداوم بدارد.
دکتر ابوالقاسم فاتحی دهاقانی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: