عطنا - به طور قطع این پندار ساده لوحانه است که حضور همزمان صهیونیستها در آذربایجان و ترکمنستان را صرفا مقابله واکنشی برای محاصره ایران بدانیم.
در طرح دالان تورانی ناتو، یکی از مهمترین کشورها، ترکمنستان است. این کشور از سه جهت اهمیت دارد: عشقآباد بخشی از کریدور بینالمللی آسیا- اروپا است که چین را به جهان غرب متصل میکند. بعد از انسداد مسیر روسیه با جنگ اوکراین، کریدور مذکور از بهترین گزینههای چین جهت اتصال به غرب دنیا است. (خط آبی در عکس اول و خط قرمز در عکس دوم).بعد از شکست طرح براندازی سوریه با تروریسم، دشمن در اغتشاشات ۱۴۰۱ مستقیما نقاط کلیدی کریدور شمال- جنوب را در سیستان، گیلان و قزوین هدف قرار داد. شکست این اغتشاشات که با سرکوبی تروریستهای کردستان توسط سپاه پاسداران همراه بود، موجب عقبنشینی حریف و حملات مستقیم به البوکمال به عنوان نقطه کانونی جاده ابریشم شد اما پاسخهای سنگین متقابل، اخیرا دشمن را وادار به تاثیرگذاری همزمان بر این دو کریدور از مسیر قفقاز کرده است.
اهمیت ترکمنستان در ترانزیت خلاصه نمیشود. از کریدور مشکی در تصویر، گاز ترکمنستان از مسیر خط لوله ترانس کاسپین به آذربایجان و سپس از مسیر خط لوله قفقاز جنوبی (SCP) به ترکیه و سپس اروپا منتقل میشود. اما نکته جالب توجه اینکه ظرفیت خط لوله SCP کمتر از خط لوله تاناپ در خاک ترکیه است و ترکها قصد دارند خط لوله دیگری را از طریق دالان جعلی زنگزور به خط لوله تاناپ متصل کنند. دسترسی اروپا به گاز ترکمنستان و همچنین منابع گازی دریای خزر از مسیر کریدور گاز جنوبی، همچنین آسیبپذیری اروپا به منابع انرژی را میکاهد و ترکیه را تبدیل به هاب گازی منطقه میکند، موضوعی که برخلاف منافع ایران برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه است.
اهمیت دیگر ترکمنستان، قرار گرفتن در اتحاد جعلی "تورانی" است. این بخشی از طرح دالان تورانی ناتو است که در آن با اتصال این کشورها به یکدیگر، طرح تجزیه سه کشور ایران(شمال غرب و مناطق آذری و ترکمن نشین)، روسیه(مناطق تاتار و ترک نشین) و چین(اویغور) تسهیل میشود.
ارزیابی فرصت محور از حضور صهیونیستها در ترکمنستان
رژیم صهیونیستی موجودیتی است که فاقد عمق درونی و بیرونیِ استراتژیک است. لذا سعی میکند خود را از انزوای موجود برهاند. نکته اما اینجاست که به دلیل فقدان قدرت درونی مناسب، هر گونه حضور در منطقه نیز تاکتیکی و فاقد عمق، ریشه و گستردگی مناسب بوده و فقط به جهت پراکنده شدن اهداف، ضربهپذیری خود را افزایش میدهد. این مسئله در درون آنها نیز صدق میکند؛ تولد هر گونه تعارض در سطح پوسته، به مثابه یک گلوله مغز صهیونیستها را هدف میگیرد.
باید توجه داشت، در پرونده پیچیده و چندلایه قفقاز، تکروی عمل کردن و مواجهه صرف با کشورهای میزبان یک خطای راهبردی است. طرف مقابل نه فقط ترکمنستان یا آذربایجان که جریان صهیونیسم بینالملل و ناتو است. در این مسیر به طور قطع جمهوری اسلامی تنها نیست؛ بازی دادن امارات، هند، روسیه و چین از الزامات کنشگری هوشمند در منطقه قفقاز است. بدون شک باز شدن پای صهیونیستها به کشورهای منطقه قفقاز، زمینهای جهت گسترش ناتو به شرق خواهد بود. امری که میتواند روسیه و چین را بیش از پیش به اهمیت این مناطق آگاه کند.
هر چند عدم عقبنشینی جمهوری اسلامی از مرزهای فلسطین اشغالی جزو بدیهیات است اما به طور قطع تلاش صهیونیستها برای استقرار در اطراف کشور که نوعی ساخت ظرفیتهای بالقوه است، ظرفیتهای بالقوه محور مقاومت در جنوب لبنان و جولان اشغالی را بالفعل خواهد کرد!
هر روز و ساعتی که میگذرد، اهمیت تکمیل کریدورهای ترانزیتی برای کشور بیش از پیش میشود. ایجاد کریدور جدید چین - قرقیزستان - تاجیکستان - افغانستان - ایران یک الزام مهم دارد و آن پیشدستی ایران، روسیه و چین در رفع هرگونه زمینه حضور مخرب آمریکا و رژیم صهونیستی در این کشورهاست. به طور قطع جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک دیوار مستحکم عمل کرده و با حضور مقتدرانه در قفقاز، عامل موازنهساز در خط راهبردی شرق به غرب خواهد بود.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: