۱۳ خرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۱۹
کد خبر: ۳۰۳۹۲۱

عطنا - آزادی آکادمیک یکی از ارزش های نهادی پنجگانه دانشگاه معاصر است. آزادی آکادمیک در جایی استقرار دارد که در آن استاد دانشگاه در میدان آموزش و کلاس درس حق انتخاب دارد (آزادی در انتخاب موضوع و سرفصل های آموزش، منابع و محتوای آموزش، روش و سبک آموزش، و ارزشیابی)؛ در انتخاب مساله پژوهش و اجرا و نشر گزارش آن خوداختیار است؛ و در صورت نقد قدرت و یا نهادهای اجتماعی، از امنیت حرفه ای و شغلی برخوردار است.

«آزادی آکادمیک» علی رغم اینکه یک «حق علمی» است و ماهیت قانونی (آئین نامه ای) دارد، یک امر اخلاقی نیز هست. آزادی آکادمیک، افزون بر آن، نه تنها یک امر اخلاقی و یک حق آکادمیک است، یک ارزش بنیادین و امر حرفه ای در دانشگاه است. این امر، مهمترین تفاوت آزادی آکادمیک در دانشگاههای ایران با کشورهایی است که دانشگاه های ممتاز و برجسته تر دارند و آزادی آکادمیک را به مثابه یک ایده و ارزش علمی به شکل روزانه تجربه و تمرین می کنند.

وقتی آزادی آکادمیک را یک ارزش بنیادین و امر حرفه ای دانشگاهیان تلقی کنیم، نمی توانیم آئین نامه ارتقایی داشته باشیم که دانشگاه در آن نقش محوری ندارد یا نداشته است. به عبارتی، به لحاظ حرفه ای، نمی توانیم محتویات و مندرجات آئین نامه ارتقا را در بیرون از دانشگاه جستجو کنیم. اگر از این منظر به آئین نامه ارتقا نگاه کنیم، این «صف« (دانشگاه) است که مرجعیت حرفه ای سیاست نگاری و مشروعیت تصویب آئین نامه های ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاهها را دارد.

نسبت وسیع و وثیقی بین آزادی آکادمیک و ساختار حکمرانی کشور بطور عام و ساختار حکمرانی آموزش عالی به شکل خاص وجود دارد. به میزانی که ساختار حکمرانی کشور و رهبری آموزش عالی متمرکز است، آزادی آکادمیک با تنگ نظری و چالش روبرو می شود. باوجوداین، به غیر از دانشگاههای سنت آتلانتیک شمالی که از سطح قابل قبولی از آزادی آکادمیک برخوردار هستند، در بسیاری از نظام های آموزش عالی جهان، «آزادی آکادمیک» به شکل مطلوب بر تابیده نمی شود! بطور تاریخی، آزادي آكادميك در غرب(بویژه غرب پیشامدرن) با چالش ها و محدودیت هایی روبرو بوده است؛ تا قرن نوزدهم میلادی آزادی آکادمیک در دانشگاههای اروپایی لغزنده و بسیار ناایمن بود؛ حتی این امر باعث شد که اساتید دانشگاههای اروپایی بویژه فرانسوی با مساله «آوارگي بزرگ» مواجه شوند، که عمدتا به انگلستان و آکسفورد سفر کردند.

امروزه در پاره ای از دانشگاههای امریکای شمالی (کانادا و امریکا) آزادي آكادميك در قالب سندی بنام توافق جمعی (Collective Agreements)، که بین دانشگاه و انجمن استادان (Faculty Association) برقرار است، قبل از اینکه در مورد تکالیف و شرح وظایف اساتید سخن گفته شود، از «حقوق» و «آزادی» آکادمیک استاد بحث می شود. در حقیقت، آئین نامه ارتقا همانگونه که شرح وظایف اساتید دانشگاه را تعیین و تکلیف می کند، می بایست تمرین و تجربه آزادی آکادمیک در دانشگاه را هم تایید و تضمین کند.

سیاست نگاری آئین نامه ارتقا باید مبتنی بر مجموعه از مبانی آکادمیک استقرار یابد. تفاهم پاردایمی و تفاهم مشترک روی پارادایم آموزش عالی مهمترین مبنای آئین نامه ارتقا است. ما از پارادایم مشخص و مشترکی از آموزش عالی بهره نمی بریم. در نگارش آئین نامه ارتقا، لازم است، از اینکه از چه «پارادایمی» و برای چه «نوع» دانشگاهی و بر مبنای چه «نسلی» از دانشگاه سیاست نگاری می کنیم، فهم مشترک و توافق پارادایمی داشته باشیم. براساس پارادایم غالب در جهان آموزش عالی، امروزه آئین نامه ارتقایی ارزش سیاستگذاری و وضع دارد که حداقل انتظارات و نیازهای پنج مولفه/پارامتر اصلی یعنی جامعه/حوزه عمومی، قدرت/دولت، صنعت/بازار اشتغال، محیط زندگی/زیست و خود استاد/آکادمی را بازتاب دهد.

دومین مبنای سیاست نگاری آئین نامه ارتقا، لحاظ کردن افق و برنامه های توسعه ملی و محلی است. فعالیت های مورد انتظار و مندرج در آئین نامه ارتقا نباید با افق و برنامه های توسعه ملی و رفـع نیازهـاى علمی و اجتماعی در تنافر و در تضاد باشد. سومین مبنای نگارش آئین نامه ارتقا، مساله ارتقای حرفه ای استادان دانشگاه است: تکالیف علمی و فعالیت های آموزشی مورد انتظار می بایست در در راستای رشد مهارت های پژوهشی و ارتقای کیفیت آموزشی استادان باشد. آئین نامه ارتقا باید هویت استادی را ارتقا ببخشد.

چهارمین مبنای سیاست نگاری آئین نامه ارتقا، هویت بخشی به آکادمی است؛. آئین نامه ارتقا نباید در فرمالیسم اداری محو شود؛ آئین نامه باید استقلال حکمرانی دانشگاه و آزادی آکادمیک اساتید را به رسمیت بشناسد و تقویت کند. سهم دانشگاه در مواد مندرج در آئین نامه باید برجسته و ویژه باشد. باید اجازه داد هر دانشگاه در پرورش شخصیت سازمانی و علمی خود استقلال داشته باشد و متناسب با ماهیت تخصصی و بافتار اجتماعی و محلی خود کنشگری کند.

آنچه که از همه مهمتر است، نیکداشت هویت های دانشی در آئین نامه ارتقا است. شایسته است، به هویت های حرفه ای و تخصصی دانش-رشته های مختلف حرمت گذاری شود. هویت های دانشی امروز جهان عمدتا روی هفت حوزه «علوم انسانی»، «علوم اجتماعی»، «علوم پایه»، «علوم مهندسی»، «علوم کشاورزی»، «علوم پزشکی»، و «هنرها» متمرکز است. آئین نامه ارتقا نمی تواند کنشگران علمی و اساتید دانشگاهها در همه حوزه ها را در یک قالب حرفه ای یا فکری یکسان و در یک خشت متحدالشکل تعریف و نمایندگی کند.

پایان سخن اینکه، آیین‌نامه ارتقا اساسی‌ترین سند آموزش عالی است. اگر قصد ما جدی است، و می خواهیم دانشگاه‌های ایران، معاصر و هم عصر دانشگاههای برتر و ممتاز جهان باشند، لازم است، ارزش های نهادی دانشگاه مانند استقلال سازمانی، آزادی علمی و تنوع در آموزش و پژوهش را در آئین نامه ارتقا به رسمیت بشناسیم.

نویسنده: علی خورسندی طاسکوه، گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبایی

نشست تخصصی «سنجش و ارزیابی آئین نامه ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاه ها؛ موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف، سوم خرداد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار