۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۵:۲۱
کد خبر: ۳۰۳۸۶۲

 عطنا - نشست علمی تخصصی چشم انداز داعش در افغانستان با حضور دکتر هجرت الله جبرئیلی، دکتر مجید عباسی، دکتر سعادت شریفی پور، دکتر علی علیزاده و دکتر مرتضی نورمحمدی با همکاری پژوهشکده امنیت ملی و معاونت پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی در روز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد.

دکتر هجرت الله جبرئیلی در در ابتدای این نشست بیان کرد: «پدیده ای به نام داعش را می‌توان با نگاه‌های متفاوتی بررسی کرد. بر اساس تحلیل بومی؛ افغانستان کشوری است که در سالیان گذشته توسط دو امپراطوری استعماری به نام هند بریتانیایی و روسیه تزاری ایجاد شده و پس از آن حکومت به امیر عبدالرحمان خان سپرده شد تا هر طور که می‌خواهد ایدئولوژی را شکل دهد. بر اساس الهیات سیاسی امیر عبدالرحمان خان؛ شاه، خدا شاه است و از خدا الهام می‌گیرد و همگی رعیت او هستند. بنابراین سعی می‌کند بر اساس شرایط و ایدئولوژی جهادی مشروعیت بخشی کند. مثلاً ایدئولوژی جهادی را برای منطقه‌ای که کافرستان اعلام می‌شود به کار می‌گیرد تا آنها را مسلمان بسازد یا از آن جهت سرکوب و نسل کشی شیعه‌ها در افغانستان استفاده می‌کند. همچنین از ایدئولوژی سیاسی اطاعت از حاکم استفاده می‌کند تا تمام اقوام افغانستان از جمله تاجیک‌ها، رجایی‌ها، ازبکها، ترکمن‌ها و قوم‌های کوچک را مطیع خود بسازد.»

وی افزود: «در هرم قدرت حاکم در راس قرار می‌گیرد و خانواده و اقوام دیگر که انتخاب می‌کند به ترتیب پس از او قرار می‌گیرند. اگر هرم قدرت را درک نکنیم نمی‌توانیم از دید بومی و افغانستانی سیاست افغانستان را تحلیل کنیم. بر اساس این مدل در افغانستان؛ قدرتهای بزرگ استعماری، قدرت‌های منطقه‌ای، اقوام و در راس آنها قوم پشتو زبان به عنوان شاخص هویت نمای اقوام و همچنین دین، فرقه، مذهب، ایدئولوژی جهادی و اقتصاد به مثابه آخرین هدف معیشتی بازیگران اصلی به حساب می‌آیند. و زمانی که افغانستان با ایدئولوژی های جدید چپ و راست مواجه شد این هرم دچار گسست شد به اقوام مختلف در هرم جایگاه بالایی پیدا کردند اما تصور می شود که قدرت های منطقه و استعماری تلاش دارند تا دوباره این هرم را جابجا کنند.»

او گفت: «از نظر قدرت‌های استعماری؛ آمریکا جای هند بریتانیایی را می‌گیرد و نمایندگی غرب در منطقه نقش بازی می‌کند. نقش آمریکا در گسترش داعش شامل: بستر سازی (مانند ایجاد زندان‌های شخصی و تفکرات داعش)، تاسیس داعش (مانند آنچه در سوریه و عراق اتفاق افتاد) و انتقال داعش به خصوص در مناطق شرقی افغانستان می‌باشد.‌ پس از بی‌اعتمادی شدیدی که بین آمریکا و پاکستان به وجود آمد؛ آمریکا تلاش کرد قدرت منطقه خود را از جمهوری افغانستان شکل دهد و پروژه داعش را در اختیار افغانستان قرار دهد. زمانی که پاکستان این نقش را می‌بیند متوجه می‌شود پروژه مالی بزرگی را از دست داده و علاوه بر آن داعش به عنوان یک پدیده بین المللی ممکن است کنترل نشود و پاکستان را فرا بگیرد چرا که پاکستان زمینه مناسبی برای اندیشه‌هایی مانند داعش دارد. آنها از یک طرف داعش را توسط طالبان به قتل می‌رسانند از طرف دیگر بدنه اصلی داعش را به شبکه افغانی انتقال می‌دهند تا این گونه کنترل کامل بر داعش و پدیده های انتحاری آن داشته باشند.»

وی ادامه داد: «اشرف غنی مشارکت اقوام تاجیک، ازبک و هزاره را در تصمیم‌گیری‌های افغانستان کاهش می‌دهد و خود در راس قرار می‌گیرد و تمام تصمیمات توسط او و شورای امنیت گرفته می‌شود. آنها در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان که بستر حضور داعش فراهم بود؛ آن را پیش می‌برند. داعش پدیده‌ای اسلامی است و از نظر مذهب مربوط به حنفی، شافعی و.... نیست بلکه به پدیده مشهور بین اهل سنت به نام لامذهبیت معروف است و علیه مذاهب بیان شده قرار دارند و دشمن فرقه‌ای را در تمدن اسلامی تولید می‌کنند.»

دکتر جبرئیلی افزود: «طالبان از نظر ایدئولوژی به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ اول حنفی دیبندی که صوفی‌اند و مخالف داعش، نفوذ زیادی دارند و قدرت این جبهه را از بین بردند. دوم حنفی دیبندی‌های القاعده‌ای که پس از از بین رفتن رهبری داعش بدنه انتحاری داعش را به خود پیوند زدند و از قدرت آنها استفاده کردند تا توانایی عملیاتی خود را تقویت کنند. در حال حاضر داعش در دانشگاه‌ها، مساجد، شهرها و روستاهای افغانستان قدرت تبلیغ خود را به صورت علنی از دست داده و از طرف دیگر پس از تسلیم شدن دولت مقابل طالبان؛ داعش توانایی ساخت جبهه را ندارد. اما به دلیل گسترش نفوذ اندیشه‌هایشان، در تمام شهرهای افغانستان توانایی ساخت سلول برای انجام عملیات اجرایی دارند. از طرف دیگر کسانی که در نیروهای امنیتی افغانستان استکبارات، وزارت داخله و وزارت دفاع با داعش همکاری داشتند هنوز هم حضور دارند و در سطح شهری با داعش همکاری می‌‌کنند. نکته دیگر این که در مناطقی از ازبک‌ها و ترکمن‌های انتحاری استفاده کردند و به دلیل شباهت فیزیکی و ظاهری که با داعش دارند تا زمانی که وارد منطقه شوند شناخته نمی‌شوند.»

او در آخر گفت: «داعش پدیده پشتویی به حساب می‌آید و بیشترین نفوذ خود را از مناطق غلجایی می‌گیرد. پتانسیل قومی؛ می‌تواند هر قومی را به سمت داعش بکشاند به خصوص قوم غالب چرا که در صدد غالب بودن قومشان هستند. ایران مانند تک درختی در کویر است. از نظر سیاسی؛ نظام سیاسی ولایت فقیه در هیچ جای دنیا قرار ندارد ولذا ریگ‌های زیادی بر سر این تک درخت می‌بارد. ایران برای مبارزه با داعش چهار گزینه دارد؛ اول مقابله در ائتلاف طالبان علیه داعش و متحد شدن با طالبان برای شکست داعش، دوم جبهه گیری در مقابل داعش با کمک شیعه های افغانستان نیروهای فاطمی که در سوریه بودند، سوم مقابله با داعش از طریق جبهه مقاومت ملی افغانستان چرا به صورت یک جبهه می‌تواند بسیار گسترده باشد و تمام اقوام را در بر بگیرد و گزینه آخر زمانی است که داعش وارد مرز‌های ایران می‌شود و ایران در مرزهای خود با آنها مبارزه کند و این مسئله نه تنها برای ایران بلکه برای ما که ایران تنها کشوری است که پذیرای ما می‌باشد سخت و دردناک است.»

سپس دکتر مجید عباسی بیان کرد: «این گروه ظاهراً تحت تاثیر اسلام اما در باطن با هدایت و راهنمایی دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی غربی و رژیم اسرائیل فعالیت می‌کنند چرا که در طول تاریخ اسناد نشان می‌دهد سیستم‌های امنیتی اطلاعاتی غربی بخصوص انگلیسی‌ها و موسد از این فرصت‌ها برای به نمایش گذاشتن چهره خشن از یک دین استفاده کردند و داعش نیز همین شرایط را دارد. لذا داعش را ساخته و پرداخته سیستم‌های اطلاعات غرب از جمله انگلیس، آمریکا و اسرائیل می‌دانیم که هدف اصلی آن‌ها استفاده از این گروه در موقعیت‌هایی که منافعشان اقتضا می‌کند است. آنچه بستر حضور داعش در افغانستان را فراهم می‌کند ناامنی و بی‌ثباتی فعلی در افغانستان است. حکومت طالبان مشروعیت ندارند و به رسمیت شناخته نمی‌شوند و افرادی کم تجربه در حکومت با نظرات مخصوص به خود هستند علاوه بر این شرایط بد اقتصادی افغانستان ریز با حضور طالبان تشدید شده است.»

وی افزود: «موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان شامل همسایگی با چین و اتصال به آسیای شرقی، پاکستان و اتصال به شبه قاره، جمهوری اسلامی ایران و اتصال به خاورمیانه و آسیای مرکزی می‌شود کسی که بسیار اهمیت دارد و هر اتفاقی در افغانستان بر روی محیط اطراف تاثیر دارد. یکی از هدف‌های داعش تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران است. ناامن سازی مناطق شرقی می‌تواند یکی از پیامدهای حضور داعش در افغانستان باشد چرا که ایران به دلیل شیعه بودن اکثریت جامعه و جنگیدن و شکست دادن داعش در کنار سوریه به عنوان یک نظام سیاسی؛ بزرگترین دشمن داعش محسوب می‌شود. بنابراین زمانی که داعش در مرزهای ما مستقر شود شرایط خوبی در مناطق شرقی نخواهیم داشت لذا حضور داعش یا تثبیت احتمالی این گروه در افغانستان ضریب حملات تروریستی علیه کشور ما را افزایش می‌دهد.»

او گفت: «یکی از موارد مشکل ساز برای جمهوری اسلامی ایران و دولت طالبان این است که این افراد آنچه که دارند در تفکرشان است و به ظاهر تفاوتی با طالبان ندارند. زمانی که طالبان حکومت را به دست گرفتند، اعلام کردند که به دنبال حرکت در چارچوب و قوانین بین المللی هستند و به اقوام و مذهب‌های مختلف احترام می‌گذارند اما داعش از همان ابتدا مخالفت خود را با ایران و شیعیان اعلام کرده است. در زمان حضور داعش در سوریه؛ به لحاظ ژئوپولیتیکی از ایران دور بودند اما زمانی که در افغانستان قرار می‌گیرند، نزدیکی جغرافیایی به ما پیدا کردند. تشخیص آنها از سایر ملت افغانستان که داعشی نیستند امکان ناپذیر است و اگر ورود از افغانستان به مرزهای جمهوری اسلامی بدون نظارت باشد برای ما ناامنی ایجاد می‌کند.»

وی ادامه داد: «یکی از مهمترین اهداف داعش برای تقویت در افغانستان، گسترش دامنه عملیات‌های تروریستی به جمهوری‌های آسیای مرکزی است. نیروهایی که از جمهوری‌های آسیای مرکزی یا از روسیه به داعش پیوستند جزو تاثیرگذارترین و خشن‌ترین نیروهایی بودند که در داعش حضور داشتند. و یکی از اصلی‌ترین مطالبات این نیروها، گسترش دامنه عملیات نظامی به کشورهای  آسیای مرکزی و ایجاد شبه حکومتی مانند داعش است. روسیه نقش پررنگ و مهمی در حمایت از سوریه داشت بنابراین با حضور داعش در افغانستان تحت تاثیر قرار می‌گیرد و دچار مشکلات امنیتی شود. هدف آمریکا از استقرار داعش در افغانستان تضعیف ایران چین و روسیه می‌باشد.»

او گفت: «حضور داعش در افغانستان شکاف‌های قومی-مذهبی را تشدید می‌کند. در صورت استقرار داعش در افغانستان شیعیان هدف بزرگی برای داعش محسوب می‌شوند. یکی از اهداف اصلی داعش در افغانستان رسیدن به مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، آسیایی مرکزی، روسیه و چین است. کشورهای آسیای مرکزی مسلمان نشینند و جریان‌های اسلامی افراطی در آنجا فعال هستند پس زمینه مناسبی برای پیوستن به جریان داعش دارند. رسیدن داعش به کشورهای آسیای مرکزی و تقویت جبهه‌های خود در این کشورها به معنای ناامن شدن تنها حوزه نفوذ روسیه است همچنین حضور آنها در افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران خطرناک است. چین هم از کشورهایی هست که از افزایش نقش داعش ترس و هراس دارد چرا که در زمان حضور داعش در سوریه عده زیادی از شهروندان چینی با فراخوان داعش به آن‌ها پیوستند. حضور داعش در افغانستان و گسترش ناامنی در این کشور فضای مساعدی را برای توسعه نفوذ و فعالیت عربستان سعودی به صورت مستقیم یا به واسطه نیروهای وابسته به خود فراهم می‌کند و حضور عربستان در افغانستان با توجه به پیشینه نامناسبی که با ایران دارد باعث می‌شود که ناامنی ها علیه ما افزایش پیدا کند.»

در ادامه دکتر مرتضی نور محمدی بیان کرد: «بحث ما از این منظر است که به جای داشتن تک درختی امن به نام جمهوری اسلامی ایران؛ این درخت‌ها را در منطقه زیاد کنیم. دو نگاه به موضوع داعش و ظهور و گسترش این گروه وجود دارد؛ نگاه اول بررسی نقش متغیر‌های بیرونی‌ و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در بروز، شکل‌گیری و تقویت داعش است. نگاه دوم جامعه شناسانه و ناظر بر بستر‌ها و زمینه‌های شکل گیری این گروه می‌شود. این نگاه ناظر بر قالب مدل نظری دولت-ملت سازی پیرامون  که یک فرضیه جدی است می‌باشد. فرایند دولت-ملت سازی در غرب آسیا و آسیای مرکزی معیوب است و این مسئله پیامدهای جدی برای امنیت ملی، درونی و فرامنطقه کشورها داشته است. دولت-ملت سازی سه محور؛ تجمیع و تمرکز قدرت در یک کشور، توافق و اجماع میان نخبگان بر سر هویت دولت و شکل گیری مای مشترک یا هویت مشترک را دارد. اگر در کشور‌های منطقه این فرایند دولت-ملت سازی معیوب باشد زمینه ظهور گروه‌هایی مانند داعش فراهم می‌شود.»

وی افزود: «این مسئله از سه منظر مورد بررسی قرار گرفته است؛ اول بحث ثبات یا بی‌ثباتی سیاسی است. جامعه‌ای که درگیر بی‌ثباتی سیاسی است دچار اعتراض مردمی و خشونت سیاسی می‌شود که پدیده‌ای به نام شکنندگی دولت را به وجود می‌آورد و در نتیجه بستر حضور داعش فراهم می‌شود.دوم بحث ظرفیت شکاف پذیری سیاسی و قومی است. تنوع زبانی سیاسی مذهبی عادی می.باشد اما نکته قابل توجه به این است که آیا در جامعه ساختار لازم برای حل اختلافات و بحران‌های سیاسی-اجتماعی وجود دارد یا خیر. اگر در جامعه‌ای ساختارهای لازم برای مدیریت و حل بحران سیاسی-اجتماعی وجود نداشته باشد؛ شکاف سیاسی تقویت می‌شود. ما در جامعه نیازمند دموکراسی هستیم  که همراه با مشارکت و رقابت بالایی باشد. شکاف پذیری قومی نیز وجود دارد که برگرفته از این مسئله است که اعضای گروه قومی به لحاظ هویتی دسترسی عادلانه به منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه دارند یا خیر و سوم بحث اقتصادی است. دولتی که در بحث رفاه ناتوان است قاعدتاً از دو منظر ناتوانی از کنترل جریان اقتصادی در جامعه و قرار گرفتن منابع اقتصادی در دست قوم خاصی از جامعه زمینه حضور داعش در کشور را فراهم می‌کند. ما به جای اینکه به دنبال نقش بازیگران خارجی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای باشیم؛ بهتر است که به بستر داخلی توجه کنیم و آن بسترهای داخلی را از بین ببریم. چرا که اگر از بین نروند ما شاهد فعالیت این گروه‌ها خواهیم بود.»

دکتر سعادت شریفی پور نیز گفت: «بخشی از داعش در افغانستان یا داعش در شاخه خراسان است که با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پیوند دارد و برای ما مهم است. در رابطه با عوامل هویتی داعش بحث‌ها و لایه‌های عمیقی وجود دارد که بررسی شود اما بخشی که امنیت ملی ما با آن در تضاد است شامل؛ خلافت گرایی که موجب جغرافیایی عمل نداشتن داعش است، تکفیری بودن که موجب معرفی هر کسی به عنوان دشمن می‌شود، هم پیوندی با سایر گروه‌های افراطی در منطقه، مربوط نشدن تفکر آن‌ها به یک شخص نیز و جریان بودن آن و ضدیت با شیعه می‌باشد.»

وی افزود: «خشونت گرایی در گروه‌های افراطی با عنوان جهاد گرایی، هسته مرکزی گفتمان هایشان می‌باشد و در داعش سطح خشونت و افراطی‌گری جایگاه فرد را تعیین می‌کند و عملاً ایدئولوژی اهمیت چندانی ندارد و خشونت عامل جذب برای داعش است. عواملی که در افغانستان وجود دارد که امنیت ملی ما با آن درگیر است شامل؛ ضدیت با شیعه، جذب انسان زائد( یعنی افرادی که سال های زیادی در وضعیت آشوب زندگی کردند و وضعیت آرام را نمی توانند تحمل کنند)، ناامن سازی افغانستان، ایجاد ابهام در اقدامات تروریستی و از بین رفتن دستاوردهای اجتماعی-سیاسی در افغانستان می‌شود.»

وی در رابطه با تاثیر داعش در روابط دو کشور بیان کرد: «اگر داعش بتواند عملکرد خود را در افغانستان افزایش دهد موج جدیدی از مهاجرت شکل خواهد گرفت و مشکلاتی مانند ضدیت با شیعه، افزایش قاچاق مواد مخدر و انسان و اسلحه افزایش، ناامن سازی افغانستان و سرایت دادن آن به ایران، تغییر در مناسبات مرزی ایران و افغانستان و مشکلاتی که در مناطق مرزی، تاثیر بر اقتصاد افغانستان و تبادلات ایران و افغانستان در روابط دو کشور دیده خواهد شد.»

شریفی پور در رابطه با تاثیر داعش در سطح منطقه بیان کرد: «داعش با تبلیغات مناسب می‌تواند امنیت ملی را تهدید کند، ضدیت با شیعه در سطح منطقه‌ای و بستری برای فعالیت سایر گروه‌های تروریستی موجود در منطقه خصوصاً گروه‌هایی که در پاکستان هستند ایجاد کند. داعش به طور کامل برای ما تهدید نمی‌باشد و فرصت‌هایی نیز دارد. افغانستان با خاورمیانه، سوریه و عراق متفاوت است. مردم افغانستان در زمان جنگ، بیگانگان را به عنوان همکار، راحت می پذیرند اما به شدت ناسیونالیسم هستند و غریبه‌ای را بین خود به عنوان متولی قبول نمی‌کنند و غرور ملی خاصی دارند که موجب شکافهایی شده است. حضور داعش می‌تواند موجب؛ متحد شدن فارسی‌زبانان و شیعیان در مقابل داعش، فراهم سازی زمینه‌های همکاری بین ایران و گروه‌های مختلف افغانستان، فشار به طالبان برای جلب به همراهی سایر گروه‌ها و اقوام افغانی، به وجود آمدن دغدغه مشترک برای ایران و طالبان شود. جمهوری اسلامی می‌تواند این اتحاد را ایجاد کند تا داعش را از بین ببرد.»

در انتهای نشست دکتر علی علیزاده بیان کرد: «افغانستان موضوع مهمی است و هویت تاریخی و تمدنی ایران و اولویت اصلی سیاست خارجی ما به حساب می آید به ویژه در دولت فعلی که سیاست همسایگی به عنوان اولویت اصلی سیاست خارجی قرار می‌گیرد. مساله بعدی کنشگران منطقه‌ای و بین‌المللی هستند که باعث ناامنی برای کشور افغانستان شده تا بیشترین آسیب را ببیند لذا اولویت اصلی ما بررسی و ارزیابی این مسئله می‌باشد و ما باید به حوزه‌های دیگر مانند محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران نیز ورود کنی.م بخشی از تصمیم گیری‌ها نیازمند تصمیم سازی است و این تصمیم سازی‌ها در حوزه‌های آکادمیک و مراکز پژوهشی باید انجام شود.»

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار