۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۸:۰۰
کد خبر: ۳۰۳۵۰۰

عطنا- مدیر موسسه فرهنگی موعود عصر(عج)گفت: ما در گذشته چیزی که به تمام معنی واجد و به تمام معنای تمدن اسلامی باشد، نداشتیم بلکه باید بگوییم تمدن مسلمانان، چون برداشت های متعددی از اسلام رایج بوده است.

دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی، پژوهشگر برجسته مطالعات فرهنگی و مهدویت ضمن تاکید بر پیوستگی بین تمدن، فرهنگ و هستی شناسی در ادراک شهر و شهرشناسی یادآور شد: هر یک از حوزه های تمدنی راوی فرهنگی هستند، و هر فرهنگ ریشه در حوزه اندیشه و نوع نگاه به هستی دارد.

مدیر موسسه فرهنگی موعود عصر(عج) با تاکید به اینکه چیزی به اسم تمدن اسلامی نداریم بیان کرد: ما در گذشته چیزی که به تمام معنی واجد و به تمام معنای تمدن اسلامی باشد، نداشتیم بلکه باید بگوییم تمدن مسلمانان، چون برداشت های متعددی از اسلام رایج بوده است. تمدنی که مسلمانان برکشیدند و با همه آنچه که از فرهنگ، اعتقادات اسلامی می شناختند، این حوزه تمدنی مسلمانان بین قرون چهار تا هفت هجری قمری، باعث شد عصر طلایی، فراخ و تمدن بالنده ی مسلمانان شناخته شود.

وی افزود: وقتی که در اثر حتی حملات و تهاجمات تمدنی ویران می شود، اگر انسان ها و حوزه های فرهنگی شان بالنده و برقرار باشند، دوباره می توانند آن حوزه تمدنی را بسازند، اما اگر دوباره حوزه فرهنگی مضمحل بشود و رو به ضعف برود، چون ضعف حوزه فرهنگی باعث ضعف بنیه ادبی، ارزشی، فرهنگی و اخلافی انسان می شود، آن انسان ها دوباره نمی توانند آن حوزه تمدنی را بسازند،  وارد آن حوزه فرهنگی بشوند، اگر با تقلید و با زور خشت روی خشت بگذارند، آن ساختمان و بنایی که برپا می شود، فاقد روح و معنا اصلی خود است.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: با این مقدمه ای که عرض کردم با این تجلیات تفکر، و فرهنگ اسلامی را در حوزه تمدنی مسلمانان ذکر خواهد شد، بی گمان هریک از یک شما باقیمانده های بناها و حوزه های تمدنی فرهنگ اسلامی را در مشهد، شیراز، اصفهان، یزد و خراسان می شناسید، شما باقیمانده هایی را می بینید، خانه هایی را می بینید، کوچه ها را می بینید، باقیمانده ای از محلات را می بینید، بسیاری از آنها را به عنوان میراث فرهنگی یاد می کنند، همین جا تذکر می دهم بیش از آنکه از این ابنیه به عنوان میراث فرهنگی یاد می شود، میراث تمدنی است، چون همه اش صورت مادی است. در واقع میراثی است از تمدن پیشین و حالا، مردمی که در آن حوزه فرهنگی زندگی نمی کنند برای پز دادن، و افتخار کردن، برای آنکه نامشان در کنار سایر اقوام باقی بماند، آن باقیمانده های آثار تمدنی را مثل خانه ها، مسجدها، و آب انبارها را بازسازی می کنند، و مانند مدالی کنار سینه ی خود می گذارند، در واقع دارند اعلام می کنند که ما در آن حوزه تمدنی دیگر زندگی نمی کنیم.

وی تصریح کرد: امروزه ما در زمینی زندگی می کنیم، که روزگاری حوزه تمدنی مسلمانان بوده است. مربوط به تاریخ گذشته است، امروز ما گرچه در ظاهر مسلمانیم، اما آنچه برکشیدیم و آوردیم بالا، حاصل عناصر و محصول عناصر تمدنی غرب است، آن هم محصولی که غربی ها بر اساس تفکر مغرب زمین ساخته اند و ما پیراسته و دورمانده از حوزه فرهنگی تمدنی و سنتی خود می آئیم، معماری و شهرسازی غربی و پوشش غربی را رنگ و لعاب اسلامی می دهیم که در حقیقت، نسبتی با اسلامیت و حوزه فرهنگ و اعتقادات اسلامی ندارد.

دکتر شفیعی سروستانی ادامه داد: برای آنکه مثالی زده باشم، وقتی که همین خانه های باقیمانده را می نگرید، از کوچه پس کوچه ها رد می شوید، به درب چوبی دو لنگه ای می رسید، خانه در عربی به معنای بیت است، در میان شاعران نیز بیت داریم، هر بیتی دو مصرع دارد، هر دو مصرع بیتی را می سازد، حالا وارد کوچه می شویم جلو خانه ای می ایستیم، نگاه شاعرانه است، بیت خانه است، بیت دو مصرع دارد، همان دو لنگه در، دو کوبه، کوبه بر در بی تکان مانده است، بی صدا مانده است، بر در خاموش افسرده است، این شعر نو اثری از سیاووش کسرایی بود، کوبه ها روزی سکوت نداشتند، وقتی که مردی پشت در می آمده، و می خواسته وارد خانه بشود، با کوبه ی درشت و ضخیم، دق الباب می کرده است، تا صاحب خانه بداند مردی پشت درب است، و به عکس اگر زنی پشت در می آمد و دق الباب می کرد، با کوبه ی ظریف دق الباب می کرد تا ساکن خانه بداند زنی پشت درب ایستاده است. درب باز می شد و بلافاصله وارد یک هشتی می شدند، تا همین جا فکر می کنم، رابطه میان این ساخت شکل درب خانه را با حوزه فرهنگی و با جهان بینی که پشت آن بوده است دریافته باشید، چرا وارد هشتی می شدند، به خاطر اینکه هیچ غریبه ای، هیچ وارد شونده ای رخصت نداشته با فاصله از کوچه وارد حیاط خانه بشود، چه برسد به اینکه بخواهد وارد اندرونی بشود، هشتی محلی بوده است که حیاط و فضای کوچه را از خانه جدا می کرده است.

وی تصریح کرد: این آنجا باید مستقر می شده است یا با عبور از هشتی وارد حیاط می شده است، وقتی وارد می شده است هم بلافاصله به اندرونی نمی بردند، او را به اتاق مخصوصی به اسم بیرونی می برده اند که آن اتاق نیز محل زندگی محارم که اندرونی بوده است را جدا می کرده است، وقتی که همین امروز به دیوار های همین خانه نگاه کنید، می بینید، دیوار ها بلند اند، یعنی دیوار ها محجوب اند، یعنی دیوارها صفت پوشیدگی دارد، خانه باید مامن باشد از نامحرم و غریبه در حوزه فرهنگی مسلمانان، محارم باید در امنیت باشند، همچنان که این خانه محجوب است، ساکنان این خانه نیز صفت پوشیدگی دارند، این ها وقتی از خانه خارج می شوند پوششی دارند که میان جسم آنان، و کوچه حاجب و واسطه می شود، مانع از آن می شود که غریبه و نامحرم مستقیم به اندام فرد چشم بدوزد، چنانچه دیوارها، اتاق ها، اندرونی و هشتی کنار هم حجاب به وجود می آورند که نامحرمان و بیگانگان، به محارم دسترسی پیدا نکنند، زیرا برای ساکن خانه این امنیت باید تامین شود.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار