۱۵ بهمن ۱۴۰۰ ۰۸:۵۵
کد خبر: ۳۰۳۴۶۴

عطنا - فرهنگ شهرت که در جامعه ایرانی با مقوله سلبریتی‌‌ها معروف و در هم آمیخته شده، جزو مفاهیم جدیدی است که با وجود عامه و قابل فهم بودن، نیازمند طرح پژوهش‌های جدی در این عرصه است.

فرهنگ شهرت جهانی، مجموعه خصیصه‌ها و ویژگی‌های مشترکی در همه جای دنیا دارد که کتاب‌های زیادی هم در مورد این مقوله منتشر شده است، اما مقوله سلبریتی و اینفلوينسرهای ایرانی ویژگی‌هایی دارند که آن را از سایر تجربه‌های جهانی متمایز و تفکیک می‌کند. سال‌هاست که پژوهشگران و علاقه‌مندان منتظر اثری بوده اند که فرهنگ شهرت را به صورت موردی در ایران نقد و بررسی کند.

غالب بررسی‌های انتقادی نسبت به فرهنگ و جامعه در محیط آمریکای شمالی و اروپا بوده و سهم جامعه‌ی ایرانی در سهم پژوهش ها بسیار کمرنگ بوده است. ضمن اینکه اندک پژوهش‌های موجود در این زمینه هم ادبیاتی آکادمیک دارند و مردم عادی نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

کتاب سلبریتی ایرانی به قلم داوود طالقانی سعی دارد با مخاطب قراردادن عامه مردم، آن‌ها را با تبعات پیدا و پنهان فرهنگ شهرت آشنا کرده و سودای سلبریتی‌شدن که در سرهای افراد زیادی وجود دارد، به تیغ نقد بکشاند.

عطنا به عنوان رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی به بهانه انتشار این کتاب به سراغ داوود طالقانی، نویسنده اثر رفته و در این خصوص به گپ و گفت صمیمانه با صاحب اثر پرداخته که مشروح آن در پی می آید:
 
در پرسش نخست، هدف و انگیزه اصلی جنابعالی از نوشتن اثر سلبریتی ایرانی چه بوده است؟

داوود طالقانی: من در مقام یک پژوهشگر و محقق، چند پروژه کلان را در دستورکار دارم که یکی از موضوع‌هایی که به مسئله هم بدل شد، مربوط به جامعه دیجیتال ایرانی‌ها یا پدیدار اجتماعی ایرانی‌ها در رسانه‌های اجتماعی است. این بدان معناست که جامعه ایرانی چگونه خود را در رسانه‌های ایرانی پدیدار می‌کند. کتاب سلبریتی ایرانی از این منظر، چند  مبحث را تعیین موضوع می‌کند. غیر از این، علاقه‌ها و زمینه کاری شخصی خودم هم در این کار دخالت داشته‌اند. بنده جزو کسانی هستم که دایماً با فرهنگ شهرت سروکار دارم.

البته همه ما به نوعی با مصادیق شهرت سروکار داشته‌ایم یا اینکه در زندگی روزمره مواجه انتقادی و غیر انتقادی داشته‌ایم و لاجرم با شهرت سروکار داریم. اگرچه شاید فرهنگ شهرت هنوز خیلی سیال‌تر و گسترده‌تر نشده، اما بدون درک مصادیق فرهنگ شهرت، نمی‌توانیم مختصات درستی از موقعیت سیاسی ایران داشته باشیم. یا اینکه بدون فرهنگ شهرت (سلبریتی‌ها) نمی‌توانیم نقد اجتماعی درستی داشته باشیم. بسیاری از مباحث با رویکردهای بازاریابی یا بازرگانی یا مسایل حقوقی که با وضعیت اجتماعی تقاطع و اشتراک نظر دارند، بدون ورود به فرهنگ شهرت (سلبریتی‌ها) عقیم می‌ماند و لاجرم پای فرهنگ شهرت به میان می‌آ‌‎ید.
 
با توجه به فقر منبع در زمینه فرهنگ شهرت، در انجام کار پژوهشی‌تان با چه چالش‌ها و سختی‌‎هایی مواجه شدید؟

داوود طالقانی: در ابتدا باید عرض کنم که بنده در آغاز کار با این موضوع روبه رو شدم که مجموعه محدودی از آثار فرهنگ شهرت در ایران ترجمه شده بود و البته همان منابع و متون ترجمه‌ای هم بیشتر ناظر به یک تجربه جهانی است، بدان معنا که در خصوص فرهنگ شهرت امریکای شمالی و اروپا صحبت می‌کنند.

به همین دلیل در آثار بومی خودمان ما باید تقاطع‌هایی با فرهنگ شهرت جهانی ایجاد کنیم. به طور مثال، زمانی که الیس کش‌مور در اثر معروف فرهنگ شهرت (این کتاب توسط احسان قاسمی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات  منتشر شد) شخصیت‌هایی همانند مَدونا لوئیز چیکونی (خواننده و ترانه سرای معروف امریکایی) یا پرنسس دایانا شاهدخت ولز (عضو خاندان سلطنتی بریتانیا بود) را مطرح می‌کند ما باید آن را به وضع بومی خودمان ربط و انطباق بدهیم. چرا که این منابع و متون برای ما نابسنده است و اگر کسی در فضای ذهنی آن نباشد، بسیاری از این اسامی بسیار جدیدند و برایمان مجهول می‌مانند.

جامعه ایرانی چگونه خود را در فضای مجازی پَدیدار می‌کند

یا به طور مثال برای ما بسیاری، ستاره‌گان موسیقی راک (گونه‌ای موسیقی عامه‌پسند که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت) به دلیل عدم شناخت و آشنایی برایمان ناملموس‌اند. شاید بسیاری از ما متوجه نشویم که فرهنگ هیپی (خرده‌فرهنگ hippie یکی از جنبش‌های اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ میلادی در ایالات متحده آمریکا آغاز شد) یا پینگ فلوید‌ها ( Pink Floyd یک گروه موسیقی راک انگلیسی است که در سال ۱۹۶۵ در لندن بنیان نهاده شد) چه ارتباطی با همدیگر یا با موسیقی راک دارند یا اینکه چه ارتباطی را در فرهنگ هواداری می‌توانند داشته باشند.

البته ترجمه‌های کتاب‌های مربوط به فرهنگ شهرت که توسط احسان شاه قاسمی (هیات علمی دانشگاه تهران) انجام شده‌اند می‌تواند ما را در گام نخست فهم درست فرهنگ شهرت قرار دهند. در این خصوص مقاله‌های متعددی هم نوشته شده‌اند که بسیار محدودند. در خصوص فرهنگ دیپلماسی دیجیتال هم دقیقاً چالش اصلی زمانی آغاز می‌شود که فرهنگ شهرت سراغ دیپلماسی رفته و آنجا اختلافات بنیادی آغاز می‌شود.

در این خصوص مقاله‌های پژوهشی در حوزه روابط بین الملل بر مبنای فرهنگ شهرت به زبان فارسی نوشته شده‌اند اما ما در کشورمان در این مورد پژوهشی نداشته‌ایم. جدا از این کار، یک اتفاق مبارک هم در حوزه محتوا شکل گرفت و آن آغاز به کار فصلنامه فرهنگ شهرت توسط علی مومنی بود.

با توجه به اینکه این کار یک کار دولتی، حکومتی یا ساختاری نبود، سرعت فعالیت بسیار بالا و با خلاقیت‌ها، بدعت‌های نظری، مثال‌های متنوع و به روز همراه بود. این فصلنامه با موضوع‌های متنوع و متفاوت به سرعت در راستای بومی کردن مفهوم فرهنگ شهرت حرکت کرد که به نظرم اثرگذار بوده است.

بنده هم در چند شماره‌ این فصلنامه مطالبی را به تحریر درآورده‌ام. در واقع به معنای کامل فقر زیادی در این حوزه وجود نداشت و مقوله فقر منبع که به آن در پرسش مطرح کردید، خود آغازگر یک مسئله برای بنده بود.
 
محتوا و رویکردهای کتاب به چه مفاهیمی اشاره دارد؟ مخاطبان اصلی کتاب چه کسانی هستند و عناوین کتاب به طورکلی چگونه دسته بندی شده است؟

داوود طالقانی: ناظر به سوال شما، بنده یک راه سخت و میانه را در نوشتن کتاب انتخاب کردم؛ بدین معنا که باور دارم فرم و محتوا باید با همدیگر تناسب داشته باشند. به طور مثال وقتی درباره هنر عامه پسند صحبت می‌کنیم و اگر درباره فرهنگ شهرت می‌نویسیم، باید به مقوله دراماتولوژی (dramatology یا علم بررسی نمودهای روانی، عمل دیدن همه‌ی نشانه‌ها به عنوان ارتباط‌‌هایی معتبر اطلاق می‌شود) و روایت شناسی مبتنی بر فرهنگ شهرت نیز وارد شویم.

به طور مثال، اگر بنده درباره فرهنگ شهرت بنویسم و ادعای این را داشته باشم که بدون داشتن فرهنگ شهرت (از بیرون دایره این نوع فرهنگ) به آن نقد می‌کنم، به نظرم ادعای رایاکانه‌ای است. در این اثر پژوهشی هم من با قایل به اینکه دچار فرهنگ شهرت هستم، این مقوله را نقد کردم.

من در اثر پژوهشی خود مسیر میانه را در نحوه نگارش در پیش گرفتم؛ بدین معنا که در عین اینکه زبان علمی و ادبیات نظری و چارچوب مفهومی فرهنگ شهرت که برخی از پژوهشگران معروف و به نام همانند الیس کش‌مور، یا کریس روجک یا گي دُبور در کتاب جامعه نمایش (این اثر توسط بهروز صفدری در انتشارات آگه منتشر شد) را در اختیار داشتم، همچنین آثار را سعی کردم با زبان کاملاً عامه پسند و عامه فهم و همین طور قابل گفت‌وگو بنویسم.

داشتن این خصیصه در اثر سلبریتی ایرانی بدین خاطر بود که کسی اگر غیر از محیط آکادمیک به این بحث ورود کند، دچار ابهام نشود. خوشبختانه یکی از نکات مثبت مطالعات فرهنگ شهرت، صحبت بر سر مواردی است که همه مردم به نحوی فهم قابل درکی از آن دارند و این کار را برای بنده اندکی آسان کرد.

جامعه ایرانی چگونه خود را در فضای مجازی پَدیدار می‌کند

بنده یک صداقت نظری در ابتدای کتاب داشتم و این بود که روش کار خودم را همانند گئورگ زیمل یا به زبان دیگری جورج زیمل (جامعه‌شناس معروف آلمانی) به پیش بردم، که در آثارش گفته بود سه نوع فهم در جامعه شناسی وجود دارد و من فهم خود را ارایه می‌کنم. من هم با همان رویکرد و داشتن تعلق نظری به جامعه شناسی، به فهم جامعه دیجیتالی ایرانیان پرداخته‌ام و دیدگاه‌های مناسب و متناسب نمایندگان گروه‌های مختلف را طرح و تعیین موضوع کردم.

مسئله اصلی در این اثر (سلبریتی ایرانی) این است که ما با فرهنگ شهرت دایماً سروکار داریم. روزی که این کتاب را تحویل ناشر دادم و تا زمان تحویل و ویراستاری نهایی و چاپ اثر، دیدگاه کلی من تغییر نکرد اما به دیدگاه‌های من در آن مجموعه افزوده شده است.

این مطلب را بدین خاطر مطرح کردم که با توجه به سرعت تحولات جوامع امروزی که بخش مهمی از آن ناشی از تغییرات روبه جلوی تکنولوژی‌هاست، به طور مستمر و دایم باید پروژه‌ها و آثار را به روز‌ کنیم و نباید با همان چشم‌انداز قدیم در وضعیتی که خود پدیده از درون هم دچار تغییر است، به مفاهیم و مسئله‌ها نگاه کرد. چون تحولات در این عرصه بسیار بالاست، فرهنگ شهرت آغاز یک مسیر است و دیگران باید بیایند و در خصوص تحولات ساختاری به بحث و نظر بپردازند.

کتاب سلبریتی ایرانی دارای 14 فصل است که فصل اول تا سوم آن به ترتیب فصل اول: سفر پیدایش (تولید سلبریتی ایرانی و آغاز فرهنگ شهرت)، فصل دوم: صدتا یک غاز (مروری بر ادبیات نظری فرهنگ شهرت)، فصل سوم: تُنسی کانک لم تکن (سلبریتی‌های رسانه‌های جدید) هستند. فصل چهارم تا ششم هم به ترتیب فصل چهارم: فرانکشتاینی که عاشقش بودم (هویت‌سازی و هویت سوزی سلبریتی‌ها)، فصل پنجم: بیکیشید بالا (سلبریتی‌های اینفلوينسر) و فصل ششم: خانه‌ای روی آب (سبک زندگی بلاگرها) اشاره دارد. در فصل هفتم: هم خوشگله هم بوره (سیاست ورزی سلبریتی‌ها)، فصل هشتم: پاییز زرد و زمستان سرد (اقتصاد کثیف سلبریتی‌ها)، فصل نهم: دن کیشوت‌ها انقلاب نمی‌کنند (سواد رسانه‌ای علیه سلبریتی‌ها) مورد بحث قرار می‌گیرد. در فصل دهم: غروب بُتان (مرجعیت سلبریتی‌ها)، فصل یازدهم: کلاه قرمزی و کارخانه سلبریتی‌‌سازی  (سلبریتی‌های تلویزیونی) و فصل دوازدهم: هوامو داشته باش (هواخواهان سلبریتی‌ها) مورد اشاره قرار می‌گیرد. همچنین فصل سیزدهم: در خدمت و خیانت سلبریتی‌ها (استفاده و سوءاستفاده سلبریتی‌ها) و فصل چهاردهم: قصه ناتمام سلبریتیسم (پیشنهادهایی برای شناخت بیشتر سلبریتی ایرانی) اشاره دارد.
 
آیا به عنوان شخص داوود طالقانی (شخص جنابعالی) مایل هستید که مسیر و پژوهش فعلی را تداوم بخشید؟ آیا می‌شود در این خصوص شاهد نگارش چندگانه‌های اثر باشیم؟

داوود طالقانی: همانطور که قبلا به این مطلب هم گریزی داشتم، من در حوزه موضوعی فرهنگ شهرت یک کلان پروژه داشتم و دارم و این اثر بنده (سلبریتی ایرانی) تنها جز کوچکی است. چون جامعه دیجیتالی ایرانی‌ها جزییات نامتناهی و فراوانی دارد. یکی از خصیصه‌های عصر ما اهمیت جزییات هستند و به همین خاطر نباید آن‌ها را نادیده گرفت، چرا که مجموع اجزا از کل بزرگتر می‌شود، ما باید درباره تمام اجزا صحبت کنیم.
در حال حاضر، بنده سه پروژه دیگر در دست تالیف و تصویر پردازی دارم. در قالب نگارش دو طرح مشغول تهیه و تدوین دو اثر هستم. بسیار خوشحال می‌شوم که در این عرصه (فرهنگ شهرت) طرح بحث بکنم و دیگران را برانگیزم، چرا که تمام کار علوم انسانی (با تاکید علوم اجتماعی) همانطور که ژیل دُلوز (فیلسوف فرانسوی) مطرح می‌کند این است که فلسفه، آزردن حماقت است. من هم می‌خواهم این حماقت را آزرده کنم و اگر صدای کسی علیه یا له آثار من مطرح شود، آن را باعث موفقیت خودم می‌دانم، چون این همان فرهنگ شهرت است. و اگر عکس این عمل صورت گیرد و نسبت به آثاری بی توجهی شود، به نظرم آنجاست که کار ما شکست خورده است.

یادآوری می‌شود، کتاب تخصصی فرهنگ شهرت با تمرکز بر سلبریتی‌های ایرانی هم اکنون در فروشگاه‌های پاتوق کتاب، کتاب‌فروشی‌های معتبر سراسر کشور و وب سایت نشر معارف در دسترس قرار گرفته است.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار