۱۹ دی ۱۴۰۰ ۰۷:۵۷
کد خبر: ۳۰۳۳۶۸

عطنا - دکتر بهارک محمودی عضو هیئت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به گره خوردن زندگی روزمره با اینستاگرام و پدیده‌ای همچون اینفلوئنسری بیان داشت: «این درهم‌آمیخته‌گی از اولین ساعات صبح تا آخرین ساعات شب همراه ماست. کم نیستند کسانی که چک کردن اخبار و رویدادهای تازه در شبکه‌های اجتماعی از اولین کارهایشان در آغاز روز به شمار می‌رود. کاری که وقتی به خودمان می‌آییم می‌بینیم که اتفاقاً به صورتی ناخودآگاه انجامش داده‌ایم. پس شاید حتی در انتخاب چای صبحانه‌مان نیز تحت تأثیر انتخاب‌هایی باشیم که در صفحات مجازی‌مان دیده‌ایم».

محمودی با اشاره به این نکته که اینفلوئنسرهای فضای مجازی به صورتی مدام در حال روایت‌گری هستند،گفت: « با نگاهی به کامنت هایی که در ذیل هر پست می بینید به این نکته پی خواهید برد که اینفلوئنسرها مدام مخاطبان خود را به انجام کاری دعوت می کنند. یا به خرید کالا یا حتی حضور در کارگاهی خاص. البته این دعوت در بسیاری از مواقع چندان هم آشکار صورت نمی‌گیرد. مثلا در حال گفتگو درباره ی روابط عاشقانه ی خود با همسرشان می نویسند، روایتگری می کنند و اتفاقاً به خوبی هم روایت می کنند، اما در پایان روایت، درست در لحظه پایان شما را به حضور در یک کارگاه روانشناسی دعوت می کنند».

او در ادامه گفت: « باید بپذیریم که پدیده اینفلوئنسری وجود دارد و ما هم مثل هر پدیده دیگری که به تدریج پذیرفته‌ایم، با آن نیز کنار بیاییم. خوب می‌دانیم که حتی اختراع چرخ نیز با مخالفت‌های بسیاری روبرو بوده و به تدریج از ملزومات جهان به شمار رفته‌است. مسئله این است که باید در قاب بزرگتری به این ماجرا نگاه کنیم و بی اینکه صرفاً خط بطلان بر کل ماجرا بکشیم به کارکردهای آن نیز توجه کنیم. باید باور کنیم که افراد بسیاری هستند که بسیاری از تصمیمات ریز و درشت روزمره خود را بر اساس پیشنهادات موجود در شبکه‌های اجتماعی می‌گیرند.»

به مخاطب توجه کنیم

بهارک محمودی با بیان این نکته که باید نوع مواجهه خود را در این باره تغییر دهیم در ادامه گفت: «با توجه به دایره نفوذ این پدیده در جامعه امروز نگاه صرفاً انتقادی به ماجرا، راه چاره نیست. باید در پی کشف راه‌های مواجهه مناسب با این پدیده بود نه نفی کلیت آن. چون این یک حقیقت است که پدیده اینفلوئنسری، پدیده حال و زمانه‌ی امروز است. هر زمانه ای رسانه‌ای دارد. چه دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، اینها هم یکی از رسانه‌های امروزند. مسئله اینجاست که این ها دارند روی زندگی ما تاثیر می گذارند و اتفاقاً مخاطبان کمی هم ندارند. درست‌تر این است که ببینیم حالا این هایی که دارند مصرف می کنند، چرا مصرف می کنند؟ آیا همانطوری است که ناقدان آنها می گویند؟ آیا واقعا تاثیر مخربی دارند؟ اگر توانستیم طی یک پژوهش به داده‌های دقیقی در این باره برسیم می توانیم از تاثیر مخرب یا غیر مخرب آنها حرف بزنیم! در ضمن نباید فراموش کنیم که مطالعات تاثیر، بالاخص در مورد تاثیر رسانه، مطالعه‌ای بسیار پیچیده و چند وجهی است. چرا که  آنقدر عوامل زمینه ای دخیل در این ماجرا هست که تنها  تعقیب کردن یک صفحه و یک اینفلوئنسر نمی تواند علت العلل هر مسئله‌ای باشد».

او در ادامه گفت: « خلاصه که نگرانی‌هایمان را باید با انجام کارهای پژوهشی به سرانجام برسانیم، پژوهش‌هایی که گاهی نگرانی ما را بی‌مورد نشان می‌دهند. شاید به این نتیجه برسیم که آنقدر هم که می پنداریم این ها تاثیر گذار نیستند و مخاطبان با دقت بیشتری به تحلیل پیام‌هایشان می‌پردازند. شاید درصد کمی از افراد تنظیمات زندگی شان را بر اساس زندگی اینفلوئنسری چیده‌اند. ضمن اینکه برای بسیاری چنین دنباله‌روی‌هایی صرفاً جنبه سرگرمی دارد. نکته اینجاست که تمام اینها خود دغدغه‌هایی پژوهشی‌اند که پاسخ‌هایشان برایمان بسیار کارآمد خواهد بود».

لزوم توسعه سواد رسانه‌ای

محمودی با تأکید بر لزوم توجه به مخاطب در مطالعات شبکه‌های اجتماعی گفت: « بسیاری از نگرانی ها، از منفعل فرض کردن مخاطب نشئت می گیرد. مخاطب و یا فالوئر یک مصرف کننده صرفاً منفعل نیست. کما  اینکه مطالعاتی که در حوزه دریافت انجام شده نشان می‌دهند که مخاطبان به اشکال دلخواه خود از پیام ها استفاده می کنند. مخاطب حق انتخاب دارد، به راحتی فریب نمی‌خورد. به جای تمامی این نگرانی‌ها باید بستری برای آموزش و توسعه سواد رسانه ای فراهم کنیم. اگر نگرانیم و راه‌حلی را جستجو می‌کنیم، باید در پی آموزش سواد رسانه ای برای تک تک اعضای خانواده ی خود باشیم».

دعوا، دعوای اقتدار است

این عضو هیأت علمی دانشگاه با بیان این نکته که این روزها اقتدار بسیاری از نهادها از جمله نهاد خانواده، مدرسه و دانشگاه تحت تأثیر قرار گرفته ادامه داد: «به هر حال گروه های مرجع عوض شده اند، به‌گونه‌ای که ترس ما در واقع ترس از بین رفتن اقتدار ما است. یک معلم دیگر اقتدار 10 سال پیش یا حتی 3 سال پیش را هم حالا به راحتی نخواهد داشت. کما اینکه یک روزنامه نگار نشریات چاپی، اقتدار خود را به خبر یک شهروند خبرنگار خواهد باخت، آن هم به شهروند خبرنگاری که شاید حتی اصول اولیه خبر نویسی را نداند، اما صفحه اینستاگرامی دارد که خود منبع خبر است.»

او در ادامه گفت: «واقعیت این است که حالا حتی کسانی که کتابی چاپ می‌کنند و یا مطلبی در روزنامه می‌نویسند و حتی وب‌سایتی شخصی دارند نیز تا خبر کتاب و مطلب و نوشته خود را در اینستاگرام به اشتراک نگذارند کسی از وجود آنها مطلع نخواهد شد. کیست که از معرفی کتاب یا مقاله‌اش در صفحات اینستاگرام توسط کاربران مختلف ناراضی باشد؟ حقیقت این است که این اینستاگرام است که این روزها مرجع خبر و در واقع میانجی شناخت ما از جهان بیرونی است.»

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار