عطنا- این کتاب با حقیقتی در مورد ذات گربهها آغاز میشود. در مقایسه با سگ ها، که حیوانات مطیع و فرمان پذیری هستند، رفتار و واکنش های گربه ها به گونه ایست که انگار در انجام یک دستور به اختیار خود عمل می کنند. اگر توجه کرده باشید در اکثر ویدیو هایی که از سگ ها وجود دارد، شاهد این هستیم که یک سگ، دقیقاً آنچه را که پرورش دهندهاش به او می گوید، اجرا می کند. اما ویدیو های مربوط به گربه ها، نشاندهندۀ این است که با وجود فهم دستورات توسط گربه، اطمینان 100درصدی وجود ندارد که آن دستورات اجرا شوند! انگار که گربه خودش تصمیم می گیرد آن دستور را اجرا کند یا واکنشی نشان ندهد و یا حتی صحنه را ترک کند و به بازیگوشی بپردازد.
در طول زمانی که این کتاب را مطالعه می کنید، متوجه می شوید که نویسنده اصرار دارد در زمان استفاده از شبکه های اجتماعی همانند گربه ها باشیم! چرا که شبکه های اجتماعی به طرز وسیعی ما را تحت نظر و تحت کنترل دارند و طی زمان با شخصیسازی کردن اطلاعاتی که به ما نشان داده می شوند بر ما و تصمیماتمان تاثیراتی عمیق و در اکثر مواقع مخرب می گذارند.
نکتۀ جالب توجه اینجاست که نویسنده، استفاده از اینترنت را به هیچ وجه نفی نمی کند و یا حتی در پایان کتاب نوشته که تاکیدی بر کنار گذاشتن این شبکه ها برای همیشه ندارد. وی تلاش می کند به ما بفهماند حقۀ این شبکه ها را درک کنیم و کشف کنیم که آیا تصمیمی که در حال حاضر در مورد فلان مسئله می گیریم، واقعا نشئت گرفته از ذات خود ماست یا اینکه تصمیمی است که صاحبان این شبکه ها می خواهند ما بگیریم؟!
10 استدلال بیان شده به شرح زیر هستند:
1. شما در حال از دست دادن اراده و اختیار خود هستید.
2. دست نگه داشتن از استفاده از رسانه های اجتماعی، ظریفترین راه برای گریز از دیوانگی عصر ما است.
3. رسانه های اجتماعی شما را احمق و بیشعور بار می آورند.
4. شبکه های اجتماعی، حقیقت را به طور تدریجی کمرنگ و تخریب میکنند.
5. آنها (رسانه های اجتماعی) آنچه میگویید را بی معنا میکنند.
6. آنها توانایی شما در همدلی(درک دیگران) را از بین میبرند.
7. آنها دارند شادی را از [زندگی] شما میگیرند.
8. رسانه های جمعی دوست ندارند شما جایگاه و مقام اقتصادی داشته باشید.
9. شبکه های اجتماعی سیاست را امکان ناپذیر میکنند.
10. رسانه های جمعی از روح شما متنفرند.(به روح شما سیب و صدمه وارد میکنند)
گسترش شبکه های اجتماعی و استفاده از وسایل هوشمند از جمله تلفن همراه، بستری فراهم کرده تا متخصصان بتواند با استفاده از اطلاعات به دست آمده از این وسایل، راهی برای کنترل و تاثیر گذاشتن بر ما استفاده کنند. برای مثال اطلاعاتی مانند موقعیت مکانی شما افرادی که با آنها در ارتباط هستید، نوع واکنش شما نسبت به محتوایی که در حال دیدن آن هستید و... از طریق وسایل هوشمند جمعآوری شده و وارد الگوریتم میشود تا مطالبی که شما در آینده دریافت میکنید به صورت شخصیسازی شده و تطبیق داده شده برای شما باشند.
در گذشته تبلیغات به این صورت گسترده و شخصیسازی شده نبوده و نهایتاً تبلیغت یا به صورت نسخۀ چاپی و یا در یک شبکه تلویزیونی و برای صدها نفر به یک صورت نمایش داده میشدند و این امکان که منحصر به هر فرد شخصیسازی شوند، وجود نداشت. تفاوت گذشته و حال در این است که شما در آن زمان دائماً با این دلیل که به صورت پویا، مورد هدف محتوا یا تبلیغات قرار بگیرید تا بتوانند تغیرتان دهند، مورد بازبینی و نظارت قرار نمیگرفتید. امروزه صاحبان صنعت تبلیغات با استفاده از احساسات شما و تطبیق آن با رفتار های جامعۀ آماری وسیعتری که شرایطی همچون شما دارند به شما راهکارها و محتوایی پیشنهاد میکنند که بی شک در جهت منافع خودشان و تربیت شماست. امروزه آنچه ما به آن تبلبغ میگفتیم تبدیل به یک جریان مداوم اصلاح رفتاری در سطحی بسیار گسترده و غول آسا شده است. این مسئله غیراخلاقی، خشونت آمیز، خطرناک و غیر اخلاقی است. چرا خطرناک؟ چون هیچکس نمیداند چه کسی و در چه جهتی از این قدرت استفاده خواهد کرد.
حتی سازندگان شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و... نیز اعتراف کرده اند کاری که آنها انجام داده اند (تلاش در جهت اصلاح رفتاری و یا به عبارتی تربیت کاربران) کاملاً آگاهانه بوده است و حالا از انجام آن پشیمان هستند چون تاثیرات مخرب آن را روی جامعه مشاهده می کنند. آنها به تازگی شروع به تلاش در جهت اصلاح اشتباهات خود کرده اند. هر چند که بسیار اندک اندک اتفاق می افتد. برای حل مشکلات به بار آمده، تلاش این کمپانی ها به تنهایی کافی نیست، بلکه مردم هم جزوی از راه حل این مشکلات هستند.
پارکر میگوید فیسبوک مردم را به طور عمومی معتاد میکند و فیلیهاپیتیا از اثرات مخرب آن (فیسبوک) روی روابط و جامعه سخن می گوید.
هستۀ اصلی که به شبکههای اجتماعی، امکان تولید درآمد را میدهد و همزمان به جامعه آسیب میزند، اصلاحات رفتاری است.
اصلاح رفتاری شامل تکنیک هایی است که باعث تغییر الگوهای رفتاری در حیوانات و انسانها می شوند. آسیبهایی که به جامعه وارد میشود از طریق اعتیاد مردم است. فرد معتاد اندک اندک ارتباط خود با دنیای واقعی و مردم حقیقی از دست میدهد و زمانی که تعداد زیادی به این برنامه های اغواکننده و کنترلگر وابسته شوند، همه چیز به هم میریزد.
از طرفی امکان برداشت صحیح از آنچه گفته میشود وجود ندارد. چرا که شرایط فردی که مطلبی را به اشتراک میگذارد با شرایط خوانندۀ آن مطلب، ممکن است متفاوت باشد. در حالت کلی این رسانه ها از ایجاد احساسات در افراد و بزرگنمایی آن احساسات، استفاده میکنند و از آنجایی که در حالت کلی و به صورت ذاتی، احساسات منفی مثل ترس، خشم، غم و... قدرت و ماندگاری بیشتری دارند. در نتیجه آنچه منتشر و بزرگنمایی میشود، اخبار منفی و احساسات برآمده از آنهاست.
مسئلۀ دیگر این است که هویت افراد غیرقابل درک است. هزاران ربات وجود دارند که در لحظۀ در حال تولید محتوا هستند (بخشی از این محتوا از این روش به دست می آید: مطالب که توسط افراد واقعی نوشته و تولید شده، توسط الگوریتم آپلود میشود و سپس تکه های مختلف از چند مطلب مختلف برش خورده و ترکیب میشوند و بعد ارائه میگردند). اطلاعات غیر واقعی و غیرمنطقی که منتشر میشوند و هرچیزی را هدف قرار میدهند.
نکتۀ جالبی که در پایان کتاب وجود دارد این است که نویسنده اعتراف میکند که این پروسه، تنها شامل حال مردم نیست و این آسیب ها تنها به افرادی که از این شبکه ها استفاده میکنند، وارد نمیشوند. بلکه کل جامعه تحت تاثیر قرار میگیرد. او تاکید میکند اگر مردم از شبکه های اجتماعی مانند گوگل، فیسبوک، توییتر و شبکه های وابسته به آنها مانند واتساپ و اینستاگرام استفاده نکنند، اندک اندک سیاست های کمپانی وادار به تغییر میشوند و در راستای حفظ امنیت کاربران چه از لحاظ روحی و اقتصادی و چه از لحاظ حریم خصوصی، اقداماتی صورت خواهد گرفت.
وی در پایان اعلام میکند که بهتر است برای مدتی شبکههای اجتماعی را کاملاً کنار بگذارید و به زندگی واقعی برگردید تا بتوانید حقیقت را دریابید و متوجه کلاهی که صاحبان این صنعت بر سر شما گذاشتهاند بشوید. پس از این مدت، استفاده مجدد و بازگشت مجدد به این شبکه ها اشکالی ندارد چرا که این فاصله گرفتن، باعث بازشدن دید شما و یافتن حقایق میشود.
مجدداً تاکید میکنم حرف از کنار گذاشتن اینترنت زده نمیشود بلکه هدف ما پیدا کردن رسانههایی است که محتوا را بر اساس منفعت خودشان و در جهت تربیت کاربران تحریف نمیکنند و تغییر نمیدهند و با روح و روان مردم بازی نمیکنند.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: